خانه  > slide, کودکان  >  “بی فرهنگی یا برهنگی فرهنگی”؛ نامه سرگشاده سعید شیرزاد از زندان رجایی شهر کرج

“بی فرهنگی یا برهنگی فرهنگی”؛ نامه سرگشاده سعید شیرزاد از زندان رجایی شهر کرج

برگزاری هرانا – سعید شیرزاد، زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر کرج در نامه‌ای سرگشاده به ویدئوی منتشر شده از آزار و تمسخر یک کودک کار واکنش نشان داده است. این فعال حقوق کودکان در این نامه به نابرابری های اقتصادی و اجتماعی موجود در جامعه اشاره کرده است. در بخشی از این نامه که تحت عنوان “بی فرهنگی یا برهنگی فرهنگی” جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته، آمده “کودکان کار به ناچار به جای تحصیل و بازی با همسن و سالان خویش در کودکی گمشده شان در بهترین حالت سر از کارگاه های تولیدی و کوره های آجرپزی در می آورند. آنها در معرض انواع تعرضات و تجاوزاتی قرار می‌گیرند که در جامعه به امری روزمره تبدیل شده است”. آقای شیرزاد علت این رفتار را برخواسته از نابرابری های اجتماعی و اقتصادی نشات گرفته از اقتصاد سرمایه داری حاکم بر کشور می‌داند.

روز یکشنبه ۱۰ آذرماه ۱۳۹۸، ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که فردی در آن کودکی را به درون سطل زباله شهری پرت می‌کند و مورد تمسخر قرار می‌دهد.

انتشار این ویدئو در شبکه‌های اجتماعی با واکنش‌های گسترده‌ای از سوی کاربران مواجه شد.

عصر همان روز مدیرکل بهزیستی استان البرز از بازداشت فرد آزارگر این کودک کار خبر داد.

سعید شیرزاد، زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج در واکنش به ویدئوی آزار و اذیت این کودک کار در ایران نامه‌ای با عنوان “بی فرهنگی یا برهنگی فرهنگی” نوشته است.

متن کامل این نامه که جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته است، در ادامه می‌آید:

“بی فرهنگی یا برهنگی فرهنگی

“سکانس اول کودکی است در کنار سطل زباله به دنبال لقمه‌ای نان که توسط جوانی به داخل سطل زباله انداخته می‌شود.

سکانس دوم ابراز پشیمانی مرتکبین این عمل زشت و عذرخواهی آنان از مردم.

تصاویر کوتاهی که بی شک وجدان هر انسانی از این حرکت زشت را به درد می‌آورد نباید به همین چند ثانیه ختم کرد که واقعیت دردناکتر از این چند ثانیه، علت ها و معلول های پدید آورنده کار کودکانی هستند که به ناچار به جای تحصیل و بازی با همسن و سالان خویش در کودکی گمشده شان در بهترین حالت سر از کارگاه های تولیدی و کوره های آجرپزی در می آورند و در معرض انواع تعرضات و تجاوزاتی قرار می‌گیرند که در جامعه به امری روزمره تبدیل شده است؛

علتی که بی هیچ شک و تردیدی وابسته به نابرابری های اجتماعی و اقتصادی نشات گرفته از اقتصاد سرمایه داری حاکم بر کشور است. خانواده های بسیاری به دلیل این فشارهای اقتصادی و نیز عدم آگاهی های اجتماعی از خطرات در کمین نشسته کودکان، مجبور می‌شوند فرزندان خود را در ازای دستمزدی ناچیز به کارگاه ها بفرستند و یا آنان را با کارهایی چون فال فروشی و پاک کردن شیشه خودروها در خیابان ها رها سازند؛ در حالی که کشوری که در آن زیست می کنند به لحاظ دارا بودن مواد اولیه و ثروت های طبیعی جزو ۱۰ کشور غنی دنیاست و در چنین کشوری آمار بالای ۳ میلیون کودک بازمانده از تحصیل، که همین بازماندگی خواسته و ناخواسته کودکان را وارد بازار کار می کند گویای فاجعه عظیمی است که آسیب های آن نه تنها به کودکان و خانواده های آنان بلکه نسل های بعدی نیز گره می‌خورد.

گره ای دردناکتر که عمق آن را در سکانس دوم همین ماجرا می‌توان دید؛ وقتی که دو جوان برای تفریح و خنده نه یک کودک را بلکه انسانیت را لگدمال می‌کنند. در حالیکه این دو جوان نیز خود قربانی و معلول این سیستم اقتصادی و فرهنگی (یا بهتر است بگوییم بی فرهنگی و یا برهنگی فرهنگی) هستند که در آن بزرگ شده اند و از دو حالت خارج نیستند: یا از طبقات فرادست جامعه هستند که به واسطه همان نابرابری های اجتماعی و دزدیده شدن سهم همان کودکان از منابع کشور توسط اقلیت کمی از جمعیت و با پول های بادآورده جز خرج کردن پول هایشان دغدغه دیگری ندارند؛ و یا اینکه خودشان نیز از طبقه فرودستی هستند که همان کودک کار در آن از زندگی فقط حق نفس کشیدن را دارد.

در این صورت باز هم قربانی و معلول هستند؛ چرا که در نبود آگاهی‌های اجتماعی و نیز بخاطر نبود فرهنگ اجتماعی در کشور که نشات گرفته از فشارهای اقتصادی و عدم امکان دارا بودن از رفاه اجتماعی فرهنگی و درک نکردن این واقعیت که خودشان نیز می توانستند شرایطی همچون همان کودک داشته باشند، باعث این واقع تلخ شد.

سعید شیرزاد
چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸
زندان گوهردشت کرج”

در خصوص نویسنده نامه گفتنی است، سعید شیرزاد، فعال سیاسی، در دوازدهم خردادماه ۱۳۹۳، در محل کار خود در پالایشگاه تبریز بازداشت و ابتدا به زندان اوین و پس از مدتی به زندان رجایی شهر کرج تبعید شد.

این زندانی سیاسی در شهریورماه ۱۳۹۴ توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به اتهام «ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﻭ ﺗﺒﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﮐﺸﻮﺭ» به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد و در خردادماه ۹۷ حکم محکومیت قطعی خود به تحمل ۵ سال حبس تعزیری را دریافت کرد. با فاصله اندکی ۱ سال حبس تعلیقی نامبرده از بابت پرونده ای قدیمی به اجرا درآمد و محکومیت وی به ۶ سال حبس افزایش یافت. او در دوران حبس با دو پرونده جدید دیگر روبرو شد که از بابت یکی از آنها توسط شعبه ۱۱۶۲ دادگاه کیفری ۲ تهران به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد.

آقای شیرزاد که اخیرا مادر خود را از دست داده است، با کارشکنی های بسیار مسئولان تنها دو هفته پس از درگذشت مادرش برای نخستین بار در طول مدت محکومیت خود در تاریخ  ۸ مهرماه به مرخصی کوتاه مدت اعزام شد و پس از مدتی بازداشت و به زندان بازگردانده شد.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید