خانه  > slide, زندانیان  >  نامه مجید اسدی به گلرخ ایرایی؛ با مرگ نحس پنجه میفکن

نامه مجید اسدی به گلرخ ایرایی؛ با مرگ نحس پنجه میفکن

خبرگزاری هرانا – مجید اسدی زندانی سیاسی محبوس در سالن ۱۰ زندان رجایی شهر کرج، به گلرخ ایرایی کنشگر مدنی که پس از گذشت بیش از ۶۰ روز همچنان در اعتصاب غذا به سر می‌برد نامه‌ای نوشته و خطاب به او گفته است “کاری از آن دست که تو می‌کنی در ستایش مرگ نیست؛ چرا که هیبت زنجیر و زندان را شکستن و بر جبر کور ممنوعیت تاختن تا شعله حقیقت خاموشی نگیرد، همان سرود تقدیس زندگی است. هر چند ذره ذره از جسم‌ات آب می‌شود و این همه، فهم آن را برای هر غایب میدان و نشسته‌ای دشوار می‌کند که شاید به همدلی حتی بگویند: “با مرگ نحس پنجه میفکن”.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مورخ ۴ بهمن‌ماه سال جاری آتنا دائمی و گلرخ ابراهیمی ایرایی دو فعال مدنی محبوس در بند زنان اوین همراه با ضرب و شتم به زندان قرچک ورامین تبعید شدند، این دو کنشگر مدنی در اعتراض به نقض قانون تفکیک جرائم و تبعید غیرقانونی از ۱۴ بهمن‌ماه دست به اعتصاب غذا زدند و پس از آن در پی درخواست جمعی از مدافعان حقوق بشر، آتنا دائمی پس از ۱۳ روز به اعتصاب خود که ۶ روز از آن اعتصاب خشک (خودداری از نوشیدن مایعات) بود پایان داد، با این وجود حال گلرخ ایرایی که اعلام کرده بود به اعتصاب خشک خود پایان می‌دهد ولی همچنان به نشانه اعتراض به اعتصاب غذای خود به صورت تر ادامه خواهد داد، پس از گذشت دو ماه اعتصاب غذا، وخیم گزارش شده است.

این زندانی که همراه با آتنا دائمی در قرنطینه زندان قرچک نگهداری می‌شود با افت شدید فشار خون و کاهش بیست کیلویی وزن روبه‌رو شده است دیروز سه‌شنبه در پی وخامت شدید حال جسمی به دلیل آسیب‌دیدگی کیسه صفرا و حالت تهوع مداوم و بالا آوردن زردآب، به بیمارستان منتقل شده بود.

در پی وخامت حال و تداوم اعتصاب غذای این زندانی تاکنون افراد زیادی از جمله جمعی از کنشگران حقوق بشر و سعید شیرزاد، زندانی سیاسی با نگارش نامه هایی از این زندانی خواستند به اعتصاب خود پایان دهد.

در ادامه این روند، مجید اسدی دیگر زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج، مورخ ۱۵ فروردین ۱۳۹۷ نامه‌ای سرگشاده به گلرخ ایرایی نوشته و شرایط وی را جنگی از گونه “بود” یا “نبود” خوانده است. آقای اسدی از خانم ایرایی خواسته است تا به اعتصاب خود پایان دهد.

گلرخ ابراهیمی ایرایی

متن کامل نامه مجید اسدی را به نقل از هرانا در ادامه بخوانید؛

گلرخ عزیز!

اندیشیدن به شرایطی که در آن قرار داری چالش برانگیز است، جنگی است از گونه “بود” یا “نبود”.

تاب و تب و جدیت تو فراتر از مرزهای دوستی، هر کس را به ورطه انتخابی تعیین‌کننده می‌کشاند.

آخر، عنصر مقاومت این‌گونه است، خاصه آن که زن باشی آن هم در سرزمینی که در آن زن بودن خود به تنهایی پلیدترین شر است و مستوجب بالاترین شکنجه و نفرین. وقتی قلم‌ات را شکستند و قفل بر دهانت زدند، گریبان چاک کرده و به میدان تاختی تا جان‌ات شعله‌ی آتش عصیانت و نفیر بلند دهان‌ات باشد در نبردی نابرابر و رودررو، که سرنوشت آن را اراده تو رقم می‌زند.

راستی آیا میان کار تو و آن زنی که خالی از هول و هراس، رخ در رخ ماموران ناجور بالا و پست قامت یک ابتذال را در وسط خیابان به ریشخند می‌گبرد، شباهتی نیست؟

گرچه گفته‌اند و می‌گویند اما کاری از آن دست که تو می‌کنی در ستایش مرگ نیست چرا که، هیبت زنجیر و زندان را شکستن و بر جبر کور ممنوعیت تاختن تا شعله حقیقت خاموشی نگیرد، همان سرود تقدیس زندگی است.

هر چند ذره ذره از جسم‌ات آب می‌شود و این همه، فهم آن را برای هر غایب میدان و نشسته‌ای دشوار می‌کند که شاید به همدلی حتی بگویند: “با مرگ نحس پنجه میفکن” اما یک روح بی‌قرار چه کند که دیگر کمترین تاریکی را برنمی‌تابد و هرچه از زور ظلم و ستم پنهان شده در پوستین قوانین و دم و دستگاه دیوانی، برایش به قفسی تنگ می‌ماند که بر پرواز مهر ممنوع می‌زند و امروز تو را فراتر از آنچه در گذر این سال‌ها شناخته‌ام می‌بینم. حتی اگر اکنون به اعتصابت پایان دهی دیگر صحنه‌ای که آفریدی برای همیشه ثبت خواهد ماند.

استوار بمانی

مجید اسدی – زندان گوهردشت / چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۷

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید