خانه  > slide, بهداشت و محیط زیست  >  ناصر کرمی: خود انسان و نه طبیعت بلاآفرین است/ سیامک ملامحمدی

ناصر کرمی: خود انسان و نه طبیعت بلاآفرین است/ سیامک ملامحمدی

ماهنامه خط صلح – دکتر ناصر کرمی، دانشیار دانشگاه علم و صنعت نروژ (NTNU) یا همان دانشگاه نروژ است. حوزه تحقیقاتی ایشان توسعه پایدار و تغییرات اقلیمی، جغرافیای فیزیکی، تغییرات آب و هوایی، برنامه ریزی منطقه ای، مدیریت منابع طبیعی و مدیریت محیط زیست است. وی اقلیم شناس و از سرشناس ترین پژوهشگران، نویسندگان و روزنامه نگاران حوزه محیط زیست است و طی سال های اخیر با کوشش های خود در زمینه انتشار اخبار و مقالات و هم چنین راه اندازی خبرگزاری مستقل پیرامون محیط زیست، در شرایطی که وضعیت زیست محیطی ایران وخیم گزارش می شود، توانسته توجه بسیاری را به مسایل این حوزه جلب کند. کتاب “راه یاب ایران” که پر فروش ترین کتاب در توصیف جغرافیای ایران به شمار می رود، از کارهای ایشان است.

گفتگو از سیامک ملامحمدی

با توجه به وقوع سیل در ابعاد تخریب بالا و وسعت جغرافیایی گسترده در ایران، ماهنامه خط صلح  طی گفتگویی علل و ریشه های این سیلاب ها و هم چنین نحوه مدیریت بحران به وجود آمده را از دکتر کرمی جویا شده است:

خسارات وارد شده به جنگل ها، مراتع و پوشش گیاهی در چند دهه گذشته چه نقشی در بروز سیل و سیلاب ها اخیر داشته است؟

قطعاً تاثیر دارد، به این صورت که تخریب پوشش گیاهی باعث می شود که قدرت مهار بارش و سیل کاهش پیدا کند و سیل شدت گیرد. باید توجه کرد وقتی ما می گوییم تخریب سیل، یعنی چه؟ وقوع سیل یک مسئله است و تخریب توسط سیل مسئله ای دیگر. تخریب یک مسئله انسانی است. یعنی آن چیز که انسان ساخته است، تخریب می شود؛ وگرنه ما در طبیعت چیزی به نام تخریب نداریم. بزرگ ترین سیل ها هم اگر در یک مسیر و چشم انداز کاملاً طبیعی به مسیر خود ادامه دهند، هر آن چه رخ دهد کاملاً یک فرآیند طبیعی است. تخریب به انسان مربوط می شود و این نکته که انسان با دستکاری در چشم انداز می تواند شدت سیل و اثر تخریبی آن را بیش تر کند، یک امر مسلم است. البته این موضوع شاخص های خاص خود را دارد. در بارش هایی که به اصطلاح دوره برگشت کم تر از ۱۰ سال دارند، اثر پوشش گیاهی حداکثر است. یعنی پوشش گیاهی نقش زیادی در مهار شدت سیل خواهد داشت. اما هرچه دوره برگشت بارش طولانی تر باشد -برای مثال بارشی که هر ۵۰ سال یک بار رخ می دهد-، به همان نسبت اثر پوشش گیاهی کم تر می شود. بارش هایی که در گلستان، لرستان و خوزستان صورت گرفت، همه دوره برگشت بیش از ۵۰ سال داشتند. بنابراین نمی شود گفت اگر پوشش گیاهی تخریب نشده بود، این سیل ها رخ نمی داد؛ رخ می داد شاید با اثر تخریبی کم تر.

آیا جاده ها و سایر تاسیسات، متناسب با استاندارد‌های مهندسی و فنی شرایط منطقه ای سیل خیز در ایران وجود دارد؟ چه شهرها و مناطقی از این جهت ایمن تر هستند؟

وارد کردن مولفه سیل یا رخدادهای اقلیمی -که در رسانه های ایران به صورت معمول بلایای طبیعی نامیده می شود- در امر ساخت و ساز در ایران، مسئله ای چندان جدی قلمداد نمی شود. حتی حداقلی از رعایت مولفه های اقلیمی در مکان یابی شهرهای جدید هم دیده نمی شود. برای مثال از شهر جدید مهاجران چون در مسیر باد غالبی قرار داشت که بوی زننده پتروشیمی را به شهر می آورد، استقبال چندانی نشد. در واقع این بوی زننده به حدی بود که سکونت در شهر را سخت می کرد. یعنی حتی فقط همین یک مولفه که باد از کدام سمت وارد شهر می شود را در نظر نگرفته بودند. البته مهم ترین مشکل عدم رعایت بستر رودخانه است که به شدت در ساخت سکونت گاه و جاده ها دیده می شود. مشکل بعدی به کار بردن مصالح نامناسب، خصوصاً در مناطق روستایی است. یعنی مصالحی که مناسب شرایط اقلیمی ایران، تفاوت دمای شب و روز و تفاوت دمای فصل ها باشد، استفاده نمی شود. خانه ها به نحوی در مقابل زلزله و به نحوی در مقابل سیل و دیگر رخدادها آسیب پذیر هستند. می توان گفت علت عمده این که سیل و یا زلزله به یک فاجعه ملی تبدیل می شود همین ساخت و سازهای نامناسب است.

سوال دیگری که مطرح می شود این است که آیا قوانین و مقررات مربوط به ساخت و ساز اعم از مسکونی، صنعتی و کشاورزی، در نواحی سیل خیز به درستی رعایت شده است؟

خیر، قطعاً رعایت نشده بود. مهم ترین نکته، عدم رعایت حریم رودخانه بود. یعنی عمده مناطقی که به خصوص در لرستان و اکنون در خوزستان تخریب شدند، مناطقی هستند که در آن ها حریم رودخانه را رعایت نکرده بودند.

در آمادگی برای چنین شرایطی، مدیریت سد‌ها و سایر سازه ‌های موثر در مدیریت سیل به صورت اصولی انجام می شود؟

باید به مشکلی که سال قبل وجود داشت، نگاهی بیاندازیم. ما در سال گذشته خشکسالی شدید داشتیم؛ یعنی بارشی در حد نصف نرمال سالانه، که خود ادامه خشکسالی های سال های قبل تر بود. از طرفی، این که چنین بارش های سیل آسایی در آینده خواهیم داشت حتی برای میان مدت هم درست پیش بینی نشده بود. اگرچه قراین نشان می دهد، از یک ماه پیش از بارش ها مسئولینِ سد کرخه مطلع بودند و متناسب با آن اقداماتی مانند رهایی تدریجی آب را شروع کرده بودند. اما به هرحال در اغلب جاهای دیگر اطلاع شفافی از وضعیت آینده وجود نداشت. می خواستند بعد از سال ها خشکسالی، آب را برای تابستان نگه دارند و این بارش باعث شد که سدها نقشی را که باید در مهار سیل می داشتند از دست بدهند؛ چون بارش اصلی زمانی اتفاق افتاد که سدها پر از آب بودند و به اجبار مازاد آب به پایین سدها رها شد.

در خصوص چنین حوادثی هواشناسی چه وظیفه ای بر عهده دارد؟ به نظر شما آیا هشدار‌های معتبر و کافی با پوشش مناسب در روزهای گذشته ارائه شد؟ به کل سیستم های هشدار سیل به خوبی عمل کرده بودند؟

نقش هواشناسی مهم است، البته باید هواشناسی را از اقلیم شناسی جدا کرد. هواشناسی پیش بینی های کوتاه مدت و اقلیم شناسی پیشبینی های بلند مدت را در دستور کار دارد. فکر می کنم بخش اقلیم شناسی سازمان هواشناسی خیلی خوب به وظیفه اش عمل نکرده است. اسنادی وجود دارد و البته منتشر هم شده است که این بخش دو ماه قبل احتمال بارش های شدید را منتفی دانسته بود. اما هواشناسی به معنای پیش بینی کوتاه مدت خوب عمل کرد؛ طوری که یک هفته قبل از سیل، هشدارهای لازم را می دادند. اصل قضیه که پیش بینی بلند مدت است -یعنی مردم از حالا بدانند چند ماه دیگر و یا سال دیگر چه اتفاقاتی ممکن است پیش رو باشد-، به کل در ایران ضعیف است.

چه میزان از خسارت های وارده قابل پیشگیری بوده و چه میزان از آن ها به دلیل حجم سیلاب و قدرت تخریب طبیعی آن غیرقابل پیشگیری بوده و باید آن را به عنوان بخشی از ضعف انسان در برابر طبیعت قلمداد کرد؟

هر خانه ای که در بستر رودخانه ساخته شده بود و اکنون تخریب شده است، ناشی از ضعف انسان است. من فکر می کنم عمده خسارتی که وارد شده است می شود به عنوان اثر انسان در نظر گرفت. دو مورد را باید از هم تفکیک کنیم؛ یکی نقش انسان در وقوع سیل و دومی نقش وی در میزان تخریب به وجود آمده. از نظر من نقش انسان در وقوع سیل بسیار کم است. چون آن طور که می گویند این بارش ها با دوره برگشت حتی ۲۰۰ ساله بود؛ بارشی که به هرحال سیل ایجاد می کرد. اما این که سیل در این ابعاد اثر تخریبی داشت به کاربری غلط اراضی در ایران، ساخت و ساز و هم چنین جاده سازی در حریم رودخانه بر می گردد. عمده آن چه که تخریب شد حاصل نابه سامانی ساخت و ساز در کشور است.

نقش آگاهی های عمومی درباره سیل و به کل حوادث مشابه مخرب چه تاثیری در کاهش خسارات وارده دارد؟

کلاً در برابر رویدادهای اقلیمی اطلاع رسانی و آگاهی های عمومی نقش بسیار مهمی دارند. از یک نظر، مردم باید بدانند سرزمینی که در آن زندگی می کنند شرایط اقلیمی خاص خود را دارد و متناسب با آن سکونت و معیشت کنند. این آگاهی در انتخاب نوع کشاورزی، جاده ها و خانه هایی که می سازند، ایفای نقش می کند و حتی این که باید شرایط آمادگی در برابر رویدادها را داشته باشند. سیل فقط یکی از این رویدادهاست؛ زلزله و یا خشکسالی هم داریم که مکرراً در کشورمان رخ می دهند. مردم برای رویارویی با این ها نیز باید آمادگی های لازم را داشته باشند. آمادگی که مدنظرم است، قسمت عمده اش در ساخت و ساز و مسایل مشابه است. این یک دانش است که متاسفانه در ایران ضعیف است. اگر هم مقررات و آیین نامه هایی وجود دارند، اجرایی نمی شود. در مقررات داریم که نباید در بستر رودخانه، سکونت گاه ساخت؛ اما اجرا نمی شود. برای مثال در لرستان خانه هایی که در بستر رودخانه ساخته شده بودند، همه سند و امتیاز آب و برق و انشعابات خیابانی و غیره داشتند. طبیعی است که مردم به سازمان هایی که این مجوز ها را صادر می کنند، اعتماد می کنند. این که سند و امتیاز آب و برق داده می شود و خیابان کشی می کنند، خوب مردم تصور می کنند که لابد شهرداری، اداره آب و برق و غیره فکر همه چیز را کرده اند. این ها نشان می دهد دانش و آمادگی مذکور ضعیف است یا به عمد به کار گرفته نمی شود.

از نظر دیگر، مسئله هشدارهایی است که زمان وقوع رویداد یا قبل از آن به مردم داده می شود. اولاً مشخص نیست که به چه دلایلی مردم به این هشدارها اعتماد نمی کردند. ثانیاً اطلاع رسانی سازمان های رسمی خوب و کافی نبود. فضا در اختیار اخبار جعلی (Fake news) قرار گرفته بود و می دیدم که واقعاً مردم سردرگم و آشفته بودند. نمی دانستند چه کار کنند و به کدام نهاد یا شخصی اعتماد کنند.

رسانه های عمومی و در صدر آن ها صدا و سیما به چه نحو باید با این مسایل مواجه شوند؟

در چنین مواردی با توجه به خصلت توتالیتر و اگوسانترال صدا و سیما، بزرگ ترین ضعف و اشتباه این رسانه آشکار می شود. ما شاهد صدور بیانیه هایی کلی از تهران خطاب به مناطق سیل زده بودیم که به علت کلی بودن و وسعت کلان حوزه جغرافیایی که در بر می گرفت برای مردم محلی قابل استفاده نبود. ما به رسانه هایی در مقیاس محلی و با اطلاعات محلی نیاز داشتیم. این که مثلاً اعلام کنند: “ای اهالی فلان روستا، شما باید این کار را بکنید و یا ای کسانی که در فلان جاده هستید الان این کار را بکنید”. به این شیوه و در این مقیاس اطلاع رسانی چندان قابل توجهی از نهادهای رسمی ندیدم. در عوض کانال های تلگرامی که در مقیاس محلی فعالیت می کردند در این مورد به صورت جدی اصطلاحاً معرکه گردان شدند و فضا را در اختیار گرفته بودند. این وضعیت نشان داد که چه شکاف و ضعف بزرگی در اطلاع رسانی صدا و سیما وجود دارد.

با تشکر از فرصتی که در اختیار خط صلح قرار دادید.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید