خبرگزاری هرانا – در پی بازداشت دستکم ۳۰ نفر از شهروندان اهل سنت بلوچ در تاریخ یکشنبه ۱۴ دیماه، از روستای نصیر آباد سرباز واقع در جنوب بلوچستان رحیمی فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان در گفتگو با رسانهها اعلام کرد که عدهای از بازداشت شدگان به ترور مولوی جنگی زهی فرمانده بسیج پایگاه احمد آباد راسک که بهمن ماه ۹۰ توسط افراد ناشناس ترور شد، اعتراف کردهاند. این در حالی است که ۱۰ نفر پیشتر به همین اتهام احکام سنگینی را متحمل شدهاند. از این رو دختر ملک محمد آبادیان یکی از بازداشت شدگان قبلی پرونده ترور مولوی جنگی زهی با نوشتن نامهای به فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان به تناقضهای سخنان وی پرداخته است این نامه که توسط «فعالین بلوچ» منتشر شده به شرح ذیل است:
جناب آقای سردار حسین رحیمی فرمانده انتظامی استان سیستان و بلوچستان
با عرض سلام و درود؛
من نسرین آبادیان، دختر ملک محمد آبادیان هستم. که در اسفند ماه سال ۹۰ پدرم به همراه سه برادرم عبدالهادی، عبدالله و جواد به همراه گل محمد بلیده ایی دایی بنده وپسرخالهام نظام الدین ملازاده به همراه مولانا نقشبندی و پسرش مولوی عبدالغفار ودامادش فقیر محمد به دست ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شدند.
جناب سردار رحیمی منی که در زندگی خودم همه نزدکانم را به اتهاماتی بیپایه بازداشت کردهاید سوال و اعتراضی دارم که در تناقض آشکار سخنان مسئولان ایجاد شده استای کاش ماهها قبل این نامه را مینوشتم اما بعد از بازداشت شدن ۳۰ نفر از جوانان سرباز نصیر آباد بیش از پیش ذهنم مشغول شد و دیگر مجالی برای تعلل ندیدم.
جناب اقای رحیمی، شما در سخنان خود پس از بازداشت ۳۰ نفر از جوانان نصیر آباد سرباز در گفتگو با رسانهها گفتهاید: که تعدادی از افراد بازداشت شده از جوانان روستای نصیر آباد در ترور مولوی جنگی زهی نقش داشتهاند و به آن اعتراف کردهاند، و این درست همان نکته ایست که از نگاه من تناقض اشکاری در آن مشاهده میشود. تناقض در سخنان شما برای بنده اصلا قابل هضم نیست که چطور مدتهاست شما پرونده ملوی جنگی زهی را از نگاه بازداشت کردند افراد مختومه اعلام کردهاید چگونه اکنون و برای بار دیگر اعلام بازداشت افراد جدیدی میکنید؟! این نشان میدهد از اساس و همانطور که ما و خود عزیزان محبوس شده ما پیشتر به مسئولان میگفتیم، این مساله که ترور مولوی جنگی زهی توسط مردم محلی چه خانواده من و چه افراد بازداشت شده جدید صورت گرفته باشد، بیپایه است.
جناب فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان، شما و دوستان شما در وزارت اطلاعات ۳ سال پیش عزیزترینهای زندگی مرا بدون مدرک، بدون جرم، و بدون هیچ شاهدی گرفتید و با ایجاد فشار و گرفتن اعترافات اجباری به آنها تهمت قتل، و اقدام علیه امنیت ملی و محارب با خدا و رسول زدید و در وزارت اطلاعات و قرنطینه زندان زاهدان حبس کردید و در رسانهها اعلام کردید که ما این افراد را به اتهام قتل مولوی شهید جنگی زهی دستگیر کردیم و قضیه را در تمام این مدت تمام شده اعلام میکردید و به عزیزان ما حکم «مرگ» دادید، حال در تناقضی آشکار با زبان خود اعتراف کردهاید که تمام این تهمتهای بدون ارائه دلیل، چیزی جز یک سناریو باطل شده و تمام اعترافات پخش شده در شبکهها همانطور که گفته بودیم دروغهای املا شدهای بیش نبودند که خود شما الان غیر مستقیم در سخنان خود بدان اشاره کردهاید.
جناب سردار رحیمی من حق دارم بگویم که شما و دوستان شما هیچگاه از مواضع شکست خورده خود عقب نشینی نکردید. با وجود اینکه مردم راسک برای اعلام برائت بازداشت شدگان یعنی مولوی نقشبندی، پدرم و برادرانم تظاهرات کردند و شما آن روز مردم را برای ساکت کردن به گلوله بستید و یک نفر کشته شد و گفتید که ضد انقلاباند و نگفتید حق خود را میخواهند، و بعد از آن خانواده مولوی شهید جنگی زهی نامههای محضری نوشتند و بیگناهی عزیزانم را اعلام کردند و حتی برای دیدن زندانیانمان به زندان رفتند، و حتی مسئولان استان و نماینده ایرانشهر برای دیدنشان به زندان رفتند اما شما سخنان هیچ کس را نپذیرفتید و گفتید ما بهتر میدانیم! اما حال که با استدلال بنده از سخنان متناقض شما سوالم این است، چرا هنوز دست از سر عزیزانمان بر نمیدارید و آزادشان نمیکنید؟!
جناب سردار رحیمی، انتظار ما از نظام جمهوری اسلامی برقراری عدالت است، ما انتظار داریم اجازه ندهید کسانی که عقدههای شخصی دارند و در بازداشت و روند پرونده دست اندازی کردند به کار خود ادامه دهند. و جلوی آنها را بگیرید و ازادی که حق عزیزانم است را به آنها بر گردانید و اجازه دهید بیش از این از نعمت پدر و برادران و سایه صلح دوستی و خیراندیشی آنها از ما و مردم دور نشود و بیش از این مردم بلوچستان را جریحه دار نکنید.
کما اینکه میبینم این افراد بازداشت شده جدید از نصیر آباد درست پرونده آنها همان مسیری را میپیماید که پرونده پدر و برادرانم پیمودند و تهی از هر گونه دلیل و شاهد و صرفا مستند به اعترافات اجباری زیر فشار روحی و جسمی است و خانوادههایشان همان رنجی را میکشند که من و مادر و خواهرم سه سال است میکشیم.
نسرین آبادیان
دختر ملک محمد آبادیان و خواهر عبدالهادی، جواد و عبدالله
۳۰ دی ۱۳۹۳
بدون نظر
نظر بگذارید