خانه  > slide, زندانیان  >  بحران کرونا و نامه محمد صابر ملک رئیسی از زندان؛ آیا نفس کشیدن برای من حرام است؟

بحران کرونا و نامه محمد صابر ملک رئیسی از زندان؛ آیا نفس کشیدن برای من حرام است؟

خبرگزاری هرانا – محمدصابر ملک رئیسی، زندانی سیاسی تبعیدی در زندان اردبیل در نامه‌ای خطاب به ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه درخصوص عدم اعطای مرخصی به زندانیان سیاسی در شرایط شیوع ویروس کرونا در کشور و همچنین نسبت به شرایط نامساعد زندان اعتراض کرده است. آقای ملک رئیسی در این نامه با اشاره به برخورد نامناسب دادستان اردبیل نسبت به زندانیان سیاسی از ابراهیم رئیسی درخواست رسیدگی به وضعیتش را کرده است.

پس از شیوع گسترده ویروس کرونا و افزایش نگرانی ها از سرنوشت صدها هزار زندانی، رئیس قوه قضائیه طی دو بخشنامه در اسفندماه سال گذشته به هدف کنترل وضعیت بهداشتی زندانها شرایطی را برای اعزام به مرخصی زندانیان اعلام کرد که عمدتا شامل زندانیان مالی و همینطور زندانیان با محکومیت کمتر از ۵ سال می شد. این شرایط در مورد زندانیان سیاسی سختگیری مضاعفی دارد علاوه بر اینکه مسئولان قضایی یا سازمان زندانها در روند اداری مرخصی برخی زندانیان عقیدتی مانع تراشی های فراقانونی می کنند.

آقای ملک رئیسی در بخشی از این نامه نوشته است: “من به عنوان یک زندانی که محکوم به ۱۵ حبس سال شده‌ام و در حال سپری یازدهمین سال از  مجازات تعیین شده ام هستم. حال باید بمیرم و نفس کشیدن برای من حرام است؟! آیا دادستانی که مدعی العموم است حق پرخاشگری و هتک حرمت من زندانی را دارد؟ آیا مجاز است که فتوای قتل من را صادر بکند؟ آیا اینجا سوالی مطرح نمیشود که برنامه ای برای سوء قصد به جان من و امثال من به بهانه ویروس کرونا تدارک دیده شده باشد؟”

متن کامل این نامه که جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته است عینا در ادامه می‌آید:

“با عرض سلام و ادب و احترام خدمت جناب حجت الاسلام رئیسی

این جانب محمد صابر ملک رئیسی فرزند دادعلی که به جرم اقدام علیه امنیت ملی دستگیر و به ۱۵ سال حبس در تبعید محکوم شده‌ام -و از تاریخ ۲ مهرماه ۱۳۸۸ از سن هفده سالگی در زندان و تبعید به سر میبرم- به استحضار جنابعالی میرسانم از آنجایی که شما آن مقام عالی از زمانی که در سمت ریاست قوه قضائیه منصوب شده اید بارها در سخنان و گفته هایتان از عدل و عدالت همراه با کرامت انسانی نام برده اید و نیز به همه ضابطین و مجریان عدالت تاکید میکنید برای حفظ این موارد و بسیار دقیق بودن در این موارد و از طرفی هم شعار عدالت و تکریم ارباب رجوع را سرلوحه کار خود قرار داده‌اید. اگر واقعا چنین باشد و به گفته‌های خود ایمان و باور دارید و فقط شعارهای عوام فریبانه نمی‌باشند. در خصوص مواردی که در ذیل مطرح خواهم کرد با عدل و انصاف اقدامات لازم را انجام دهید:

مورد نخست: با توجه به شروع این کرونا ویروس و اقدامات قوه قضائیه برای آزادی و مرخصی زندانیان برای مقابله و پیشگیری از ابتلا به این ویروس در مکان‌های عمومی زندان‌ها عمل و اقدام نموده‌اید. اینجانب در روز یکشنبه ۱۰ فروردین ماه ۱۳۹۹ از آقای طباطبایی دادستان اردبیل که برای سرکشی به همراه قضات و مسئولین سازمان زندان های استان به زندان مرکزی استان اردبیل و بند ما آمده بودند، شفاها درخواست مرخصی کرده بودم و نیز اطلاع دادم دیروز نیز کتبا درخواستم را به زندان تحویل داده ام. آقای طباطبایی در پاسخ تنها نوع جرم من را پرسید و زمانی که به اتهام من یعنی اقدام علیه امنیت ملی پی برد با بدترین شکل ممکن در مقابل تمام مسئولین سازمان زندان‌ها، قضات استان و مقابل همبندی هایم با عصبانیت و فریاد و پرخاش به من گفت “نفس کشیدن برای کسی که اقدام علیه امنیت ملی انجام داده است، حرام است!” سپس بدون هیچ حرفی از بند خارج شدند.

در صورتی که من دومین فردی بودم که درخواستم را مطرح کرده بودم و جالب است بدانید که به اولین میز هم جوابی مثل جواب من داده بودند. انگار تنها آمده بودند اول عکسی از حضور خود در زندان اردبیل ثبت بکنند و دوم اینکه غیرمستقیم فتوای قتل من و امثال من را صادر بکنند! آقای رئیسی حال سوالی پیش می‌آید، آیا این عدالتی است که از آن دم میزدید؟! این بود، آن کرامت انسانی و حق و حقوق زندانی و تکریم ارباب رجوع که در رسانه ملی فریاد میزدید؟!

من به عنوان یک زندانی که محکوم به ۱۵ حبس سال شده‌ام و در حال سپری یازدهمین سال از  مجازات تعیین شده ام هستم. حال باید بمیرم و نفس کشیدن برای من حرام است؟! آیا دادستانی که مدعی العموم است حق پرخاشگری و هتک حرمت من زندانی را دارد؟ آیا مجاز است که فتوای قتل من را صادر بکند؟ آیا اینجا سوالی مطرح نمیشود که برنامه ای برای سوء قصد به جان من و امثال من به بهانه ویروس کرونا تدارک دیده شده باشد؟ لازم به ذکر است که این عمل آقای طباطبایی مغایر با اصل ۳۹ قانون اساسی کشور است. در اصل ۳۹ قانون اساسی به صراحت ذکر شده است که هتک حرمت به حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت و زندانی و تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است. حال با استناد به قانون اساسی کشور اصل ۲ بند ج نفی هر گونه ستمگری و ستم کشی و سلطه گری و سلطه پذیری و قسط و عدل و الی آخر و نیز اصل سوم بند ۶ محو هر گونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی و بند ۱۴ تامین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و تامین امنیت قضائی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون، انتظار می‌رود که شما برای احقاق حقوق یک زندانی اقدامات لازم را مبذول نمایید.

مورد دوم، جناب آقای رئیسی! این جانب از سن ۱۷ سالگی که در مقطع دوم دبیرستان محصل بودم به جرم و گناه نکرده توسط ماموران اداره اطلاعات دستگیر و به شدت شکنجه جسمی و روحی شدم. اعترافات به زور شکنجه به من دیکته می‌شد تا برای پرونده سازی شود. من به مدت ۲۱ ماه در بازداشتگاه اداره اطلاعات زاهدان نگهداری شدم. به جرات میتوانم قسم یاد کنم که در طول این ۲۱ ماه، به صورت میانگین هفته‌ای یک بار توسط ماموران مورد ضرب و شتم قرار میگرفتم. آن هم به دلایلی مثل اعتراف گرفتن علیه خودم یا ترساندن تازه واردها یا حتی تفریحی و سرگرمی برای مامورین بازداشتگاه! شکنجه های من انواع متفاوتی داشت که وحشیانه ترین و غیرقابل تحمل ترین آنها شکنجه روی تختی به نام تخت معجزه بود و انصافا نیز معجزه میکرد! من دو بار به صورت رسمی و پنج یا شش بار برای ترساندنم به آن بسته شده ام تمام این پرونده سازی ها و فشارها برای آن بود که خانواده ام برادرم را که در خارج از کشور بود و فعالیت علیه نظام داشت را راضی برای برگشت به کشور و تسلیم کنند. همیشه پیش از  تماس تلفنی و یا ملاقات با خانواده ام توجیه و تهدید میشدم تا برای متقاعد کردن خانواده ام جهت برگرداندن برادرم تلاش کنم. حتی گاهی پیش از تماس تلفنی با خانواده‌ام مورد ضرب و شتم قرار میگرفتم تا با بغض و غم با آنها صحبت کنم و خانواده ام نگران وضعیتم شوند  و برای بازگشت برادرم جدی باشند و تلاش کنند.

تمامی این اقدامات بدون نتیجه بود چرا که برادرم هیچ ارتباطی با خانواده ندارد و از آنها نیز حرف شنویی نداشته و ندارد. ضمنا، جناب آقای رئیسی! این جانب سالهاست که در شرایطی اسفبار به سر میبرم و بدون حق و حقوقی و امتیاز قانونی و بدون رسیدگی و حتی گاها با ضرب و شتم و شکنجه های سفارشی قرار میگیرم. بارها در این‌باره من و خانواده ام با مسئولین کشوری از جمله مقام رهبری و ریاست جمهوری و رئیس قوه قضائیه نامه نگاری‌های داشته‌ایم اما متاسفانه تا امروز نه تنها جوابی حاصل نشده است، بلکه این جانب به دلیل انعکاس  واقعیت‌های موجود وضعیتم، متهم به تبلیغ علیه نظام شده‌ام.  در صورتی که عده ای در زیر پرچم و نام نظام مرتکب این اعمال شده‌اند و در واقع آنها عامل تخریب و تبلیغ علیه نظام میباشند که برخلاف قانون می‌کنند. نه من که برای احقاق حقوق از دست رفته خود و نوجوانی و جوانی فدا شده‌ام خود و برای بهبود و برگرداندن آسایش به زندگی مصیبت بار خودم و  خانواده ام تلاش میکنم. از آنجایی که هیچ منبعی برای ارسال و انتشار نامه های خود جز فضای مجازی ندارم مجبور هستم که چنین عمل کنم. آیا از طریق دادستانی که زنده ماندنم را حرام میداند و یا مسئولین زندان که بارها توسط آنها مورد ضرب و شتم قرار گرفته ام می‌شود نامه ای از وضعیتم نوشته و برای شما و مسئولین ارسال کنم؟

حال از شما آن مقام عالی انتظار میرود در این خصوص تحقیق و بررسی نموده و با عدل و انصاف اقدامات لازم را انجام نمایید تا این جانب و خانواده و پدر و مادر پیرم از این وضعیت و مصیبتها و شکنجه ها رهایی یافته و بعد از یازده سال به آسایش برسیم.

با تشکر فراوان

محمد صابر ملک رئیسی/ فروردین ماه ۱۳۹۹/ زندان مرکزی اردبیل”.

درخصوص نویسنده این نامه گفتنی است، محمد صابر ملک رئیسی در دوم مهر ماه ۱۳۸۸ در سن ۱۷ سالگی بازداشت و پس از تحمل بیش از یک سال در بازداشتگاه اداره اطلاعات زاهدان و زندان مرکزی این شهر، محاکمه و از سوی دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس در تبعید محکوم شد. آقای ملک رئیسی هم اکنون ایام محکومیت خود را بصورت تبعیدی در زندان اردبیل سپری می کند.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید