خانه  > زندانیان  >  مرگ شاهرخ زمانی و شرایط نگهداری زندانیان؛ نامه جمعی از زندانیان سیاسی

مرگ شاهرخ زمانی و شرایط نگهداری زندانیان؛ نامه جمعی از زندانیان سیاسی

خبرگزاری هرانا – جمعی از زندانیان سیاسی-عقیدتی و همبندیان شاهرخ زمانی، نامه ای را درباره شرایط زندانیان سیاسی-عقیدتی و به طور خاص زندان رجایی شهر و سالن ۱۲ نگاشته اند، شرایطی که طی این سال ها منجر به مرگ و یا بیماری تعداد زیادی از زندانیان شده است. متن نامه را که در اختیار هرانا قرار گرفته است در زیر می خوانید:

خطاب به هم میهنان عزیز و همه وجدان های بیدار

باز هم فقدان یکی دیگر از یاران هم بندیمان را در حیرت و ناباوری به سوگ نشسته ایم…

گزاره هایی مانند “مرگ بر اثر سکته قلبی”، “مرگ بر اثر سکته مغزی” و مرگ بر اثر… به گزاره هایی عادی و رسمی تبدیل شده… و هیچگاه پاسخی برای چرایی آن ها داده نمی شود…

چرا که کسی مسئول و پاسخگو نیست

در شرایطی که انبوه انسان ها را در فضایی محدود و محیطی کاملا بسته و کیپ شده نگهداری می کنند که بارها خودشان هم به چند برابر بودن تعداد زندانیان نسبت به فضای زندان اذعان کرده اند…

در شرایطی که زندانیان سیاسی-عقیدتی را بطور خاص و ویژه حتی از امکان تماس تلفنی با خانواده هایشان محروم کرده و کمترین امکان ارتباط عاطفی را هم از آن ها سلب کرده اند، به طوری که در مورد زنده یاد شاهرخ زمانی حتی در فوت مادر محترمه اش اجازه یک تسلیت تلفنی به خانواده را هم ندادند و یا در جشن ازدواج دختر جگرگوشه اش اجازه یک تبریک تلفنی را هم به او ندادند.

و علاوه بر این ها در شرایطی که امکانات بهداشتی و پزشکی در حد چند مسکن و خواب آور خلاصه می شود و برای یک “اعزام اورژانس ” در صدها نمونه انبوه تحقیر ها ،تفتیش ها ،مانع تراشی ها و کارشکنی ها صورت می گیرد که یا اعزام صورت نمی گیرد و یا زندانی بیمار خودش مجبور به صرفنظر می شود علت مرگ باز هم سکته مغزی و قلبی و …است؟ و یا خود این سکته ها معلول چیز دیگرند؟

در شرایطی که زندانیان سیاسی نه فقط هواخوری متعارف و معمول را ندارند بلکه پنجره و سلول های آن ها را هم با صفحات آهنی پلمپ کرده اند تا هیچ هوای سالمی برای استنشاق وارد بند نشود و انبوه زندانیان مبتلا به انواع بیماری های تنفسی، قلبی، عروقی تنها هوای بازدم یکدیگر را تنفس می کنند و این موارد تهدید و خطر بارها و بارها گزارش شده و به خاطر آن اعتصاب ها و اعتراض ها صورت گرفته راستی زنده ماندن امری تصادفی است یا مردن؟! و باز علت مرگ سکته است؟!

مگر عدم تهویه درست حتی در معماری و مهندسی جرم نیست؟ به خاطر نمای ساختمان است یا حیاتی بودن آن برای ساکنان؟

از تغذیه و دارو و بهداشت نمی گوییم ولی وقتی همه ی این ها ضریب بزرگ محکومیت دادگاه های انقلاب را هم می خورد که به قول استاد ممتاز حقوق زنده یاد ناصر کاتوزیان از اساس غیر قانونی بوده و از ابتدا احکامش غیر قانونی بوده چون هیچ امکان دادرسی منصفانه و حتی داشتن وکیل( درهمین مورد شخص زنده یاد شاهرخ زمانی) وجود ندارد و حتی برابر همین قانون اساسی بجز چهار جرم عادی سیاسی مطبوعاتی و خاص نظامی جرم دیگری به اسم امنیتی وجود ندارد که بتوان این همه محدودیت برایش تولید کرد و هیچ فریاد اعتراض و اعتصاب هم هیچ گوش شنوایی ندارد و هر حقوقدان شریف و آزاده ای همه این محدودیت را مجرمانه و مستوجب مجازات می داند و هر بار هم که خبری از این همه بی عدالتی به بیرون درز می کند حفاظ های آهنی کلفت تر و دستگاه های پارازیت بیش تر و قوی تر و چند قفل بزرگتر به همراه دارد و یا قطع و کاهش ملاقات ها و انفرادی و همه هم “مامورند و معذور” و از بالا دستور داده اند!

با این همه فشار های روحی روانی و بعد فقدان فاحش حداقل های بهداشتی و درمانی و فقدان هر گونه مرجع تظلم خواهی چه سرنوشتی در انتظار زندانیان و بویژه زندانیان سیاسی-عقیدتی است؟!

به یاد زندانی فدیه آزادی شاهرخ زمانی که این همه شجاعانه و پیوسته فریاد می کرد.

روحش شاد و یادش گرامی باد.

بهنام ابراهیم زاده

علی اکبر باغانی

لطیف حسنی

هوشنگ رضایی

عبدالرضا قنبری

محمد سیف زاده

سعید شیرزاد

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید