خبرگزاری هرانا – محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی اردبیل در واکنش به تداوم بازداشت عبدالله بزرگزاده، فعال مدنی که در پی حضور در تجمعی اعتراضی در رابطه با تجاوزهای اخیر در ایرانشهر بازداشت شده است، خطاب به جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر در ایران نامهای سرگشاده نوشته است. آقای ملک رئیسی خود را قربانی گروگانگیری وزارت اطلاعات به دلیل فعالیت سیاسی برادرش دانسته و عنوان کرده است دقیقا چنین رویه ای اکنون برای “عبدالله بزرگزاده” در جریان است. این زندانی سیاسی که از نوجوانی در زندان به سر می برد می گوید چنین گروگانگیری هایی در بلوچستان پدیده ای امنیتی است که توجه ویژه ای می طلبد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، عبدالله بزرگزاده در تاریخ ۲۷ خرداد ۹۷ در تجمع مدنی حمایت از دختران ایرانشهر بازداشت شد.
این تجمع در مقابل فرمانداری ایرانشهر پس از آن شکل گرفت که مولوی طیب ملازهی امام جمعه مسجد نور این شهر خبر از تجاوز به ۴۱ دختر توسط یک باند دارای زر و زور خبر داد.
سپاه پاسداران طی هفته گذشته از بازداشت “تعدادی از سرشاخههای رسانههای خارجی” خبر داده بود و ویدیویی از اعترافات عبدالله بزرگزاده و ۶ نفر از افرادی که پس از تجمع روز یکشنبه ۲۷ خردادماه در حمایت از دختران ایرانشهر بازداشت شده بودند، منتشر کرد.
همچنین بیش از یکصد فعال مدنی و مدافع حقوق بشر شناخته شده با انتشار بیانیهای این رفتار دستگاه امنیتی را محکوم کرده و “خواهان آزادی فوری عبدالله بزرگزاده، شناسایی و مجازات متجاوزین به زنان و دختران و حمایت از قربانیان تجاوز در این منطقه” شدند.
محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی محبوس در بند ۷ زندان مرکزی اردبیل که خود نیز دلیل بازداشتی مشابه با عبدالله بزرگزاده دارد، در واکنش به تداوم بازداشت این فعال مدنی با نگارش نامهای سرگشاده خطاب به جاوید رحمان گزارشگر ویژه حقوق بشر خواستار پیگیری و آزادی وی شد.
متن کامل این نامه را به نقل از هرانا در ادامه میخوانید؛
“باسلام و عرض ادب خدمت گزارشگر ویژه حقوق بشر جناب آقای جاوید رحمان
اینجانب محمد صابر ملکرئیسی زندانی سیاسی بلوچ اهل شهرستان سرباز واقع در استان سیستان و بلوچستان هستم.
اینجانب در سن ۱۸ سالگی مورخ ۲ مهر ۱۳۸۸ در بیمارستان شهرستان چابهار توسط ماموران وزارت اطلاعات ربوده شدهام و هماکنون نیز قریب به ۹ سال است در گروگان وزارت اطلاعات هستم و در طی پرونده سازیهایی که توسط اطلاعات از بنده به عمل آمده اینجانب را عضو گروه جندالله به دادگاه انقلاب زاهدان معرفی کردهاند و دادگاه انقلاب زاهدان نیز با در نظر گرفتن تحقیقات اداره اطلاعات زاهدان و با توجه به نادیده گرفتن اظهاراتم مبنی بر بیگناهیم و مورد شکنجه قرار گرفتنم توسط وزارت اطلاعات به منظور گرفتن اعترافات ساختگی و دروغین که متوسل به زور و اجبار و شکنجه شده بودند و همچنان خانوادهام مورد تهدید به اعدامم در صورت نیامدن و خود معرف نشدن برادرم که فعال سیاسی خارج از کشور بود شده و اینجانب را مجرم شناخته و با ماده ۱۸۵ قانون مجازات اسلامی به خاطر عضویت در گروه جندالله محکوم به ۱۵سال فی البلد تبعید در زندان شهرستان اردبیل و با ماده ۳۴ قانون گذرنامه برای عبور غیر مجاز از مرز محکوم به دو سال حبس کردند.
در ضمن محکومیت اینجانب با پرونده فرمالیته که وزارت اطلاعات ساخته و پرداخته است همخوانی ندارد زیرا با تشکیل پروندهای که عضو گروه جندالله معرفی شده بودم می بایست با ماده ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی قدیم یعنی ماده عضویت در گروه معاند نظام محکوم میشدم نه با قانون ۱۸۵ قانون مجازات اسلامی قدیم.
قطع الطریق یعنی هم بند با سارقین مسلح که هیچ همخوانی با خود پرونده فرمالیته که اداره اطلاعات ساخته و پرداخته است ندارد اینجانب به مدت ۲۱ ماه از تاریخ دستگیری تا ۱۴ خرداد ۱۳۹۰ در بازداشتگاه اداره اطلاعات زاهدان به سر بردهام ودر تمام این ۲۱ ماه و همچنین یک سال پیش یعنی از تاریخ ۲۰ فروردین ۱۳۹۶ تا ۲۰ تیر ۱۳۹۶ که به اوین بند ۲۹، بند اطلاعات منتقل شده بودم ابزار فشاری برای برگرداندن یا دست کشیدن از فعالیتهای سیاسی ضد رژیم برادرم عبیدالرحمان شده بودم.
اوایل دستگیریم خانوادهام تهدید به اعدام شدنم در صورت خود معرف نشدن برادرم عبیدالرحمان به اداره اطلاعات میشدند و در این یک سال به مدت سه ماه به بهانههایی مانند معالجه بیماریم به اوین منتقل شده بودم و هیچگونه معالجهایی در کار نبود و صورت نگرفت و همچنان نیز از آن بیماری رنج میبرم تهدید به دو برابر شدن باقیمانده مدت محکومیتم از سوی کارشناس وزارت اطلاعات در صورت پایان ندادن فعالیتهای برادرم عبیدالرحمان میشوند.
حال اینجانب قریب به ۹ سال است در بدترین شرایط موجود، محروم از تمام حق و حقوق شهروندی اعم از بهرهمندی از خدمات درمانی، استفاده از کتابهای مذهبی، نوشتن مطالب دلخواه، استفاده از تلفن سازمان زندانها، استفاده از کلاسهای آموزشی، تردد به بیرون از محل نگهداری برای بهرهمندی از امتیازات زندان مانند کتابخانه، فروشگاه و غیره و استفاده از ملاقات مثل سایر زندانیان و نیز محروم بودن ازتمام امتیازات از قبیل مرخصی، آزادی مشروط، انتقال به زندان شهر زادگاه، عفو مناسبتی مقرراتی زندان به سر میبرم. حتی گاها در شرایط غیرانسانی اسفبار که سفارش از سوی وزارت اطلاعات است نیز روبرو میشوم، مانند توهین، تحقیر، ضربوشتم، قرنطینه، بسته شدن در حیاط در هوای سرد برفی، دسیسه چینیهای گوناگون و دستبند و پابند به مدت چهل شبانه روز.
با تمام این برنامههای سفارشی با شرایط فعالیت برادرم که در خارج از کشور است و نیز فعالیتهای خودم برای منعکس کردن فشارهایشان بستگی دارد و حال اینجانب از شما جناب آقای جاوید رحمان گزارشگر ویژه حقوق بشر تقاضا دارم با تحقیق و بررسی در مورد اینجانب و با در نظر گرفتن تمام شرایطم به عنوان مستند موثق برای اقدام انجام شده گروگانگیری از طرف وزارت اطلاعات از این شیوه و سنت ناجوانمردانه که توسط وزارت اطلاعات شیوه مرسوم در این چهار دهه شده است جلوگیری به عمل آورید و نیز از شما خواهشمندم برای اشخاصی که گروگان گرفته میشوند که سرنوشتی مانند سرنوشت من در انتظارشان است پیگیری جدی به عمل آورید و خواستار آزادیشان از رژیم شوید.
آقای جاوید رحمان افرادی که به خاطر نسبت خانوادگی و قومی در گروگان این رژیم مثل من بوده باشند کم نیستند و حتی بعضی نیز اعدام شدهاند مثل مهرالله ریگی ماهر نیا ۱۸ساله، محمد صالح ترکمان زهی، ایوب گهرامزیی و سلمان جدگال که همگی بجز مهرالله که خواهر زادهاش فعال سیاسی است بقیه برادرهایشان فعال سیاسی هستند و همچنین برخی منتظر حکم اعدام هستند مثل الیاس قلندرزهی ۱۸ ساله که دو تن از داییهایش فعال سیاسی ضد رژیم هستند و نیز برخی با خود معرف شدن و تامین نامه گرفتن فعال سیاسیشان آزاد شدند که شاید صلاح به نام بردنشان نباشد و حال در تازهترین اقدام گروگانگیری که در ۲۷ خرداد ۹۷ رقم خورده است جوانی ۳۰ ساله بلوچ به نام عبدالله بزرگزاده قربانی تازه این شیوه قساوت وزارت اطلاعات شده است. جوانی که تازه وارد این تراژدی شوم وزارت اطلاعات شده و در اوایل مرحله تباهی به سر میبرد و در نقطه شروع ابزار فشار شدن برای برادرش حبیبالله و خانوادهاش قرار گرفته است.
شاید کلمه ابزار فشار شدن به گفتن و نوشتن ساده باشد اما این واژه در عمل، زندگی تمام خانواده را دگرگون میکند و تحتالشعاع قرار میدهد و زندگی گروگان را وحشتناک به نابودی میکشد و زندگی شخص مورد هدف را به لیستی از عذاب رسانده و کل خانواده را در وسط قربانی و بلاتکلیف میکند. بلاتکلیفی که به تک تک افراد خانواده ضربه روحی مهلکی وارد میکند، به طوری که شبانه روز در طی سالها گروگان بودن عزیزشان در بزرگترین شکنجه روحی یعنی انتظار به سر میبرند. فشار به این دلیل که برایشان قابل قبول نیست که در دنیا ظلمی به این حد و اندازه وجود داشته باشد.
جناب آقای جاوید رحمان، من و خانوادهام سالهاست در این شرایط به سر میبریم و شاهد این تجربه تلخ هستیم و هرگز راضی به تجربه کردن این تجربه نفرت انگیز و تلخ را برای خانوادههای دیگر نیستیم. حال من و پدر و مادر و برادرم عبیدالرحمن از شما تقاضا داریم پیگیری جدی برای وضعیت عبدالله بزرگزاده انجام دهید و اجازه ندهید که عبدالله و خانوادهاش سرنوشتی مثل سرنوشت ما داشته باشند.
پدر محترم عبدالله در دو مرحله برای آزادی پسر بیگناهش دست به تحسن زده اما هیچ توجه و رسیدگی به خواسته این پدر مصیبت زده از طرف هیچ ارگانی نشده و هیچ ارگان و نهادی جوابگوی این پدر مظلوم نیست.
جناب آقای جاوید رحمان گزارشگر ویژه حقوق بشر، عبدالله بزرگزاده جوانی ۳۰ ساله و دانشجوی بلوچی است که مثل تمام جوانهای دانشجوی ایرانشهری در تاریخ ۲۷ خرداد ۹۷ به دلیل خواستن اجرای عدالت برای مجرمین پرونده تجاوز به دختران ایرانشهری به خیابانهای ایرانشهر آمده بودند، است و هیچگونه بیقانونی و جرمی را مرتکب نشده است اما صرفا به خاطر داشتن برادری فعال سیاسی ضد رژیم دستگیر و در بازداشت به سر میبرد. لطفا برای آزادیش اقدام کنید.
زندانی سیاسی، محمد صابر ملک رئیسی / بند ۷ زندان مرکزی اردبیل”
در رابطه با نویسنده این نامه گفتنی است، محمد صابر ملک رئیسی در دوم مهر ماه ۱۳۸۸ در سن ۱۵ سالگی بازداشت و پس از تحمل بیش از یک سال در بازداشتگاه اداره اطلاعات زاهدان و زندان مرکزی این شهر، محاکمه و از سوی دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس در تبعید محکوم شد. آقای ملک رئیسی هم اکنون ایام محکومیت خود را بصورت تبعیدی در زندان اردبیل سپری می کند.
بدون نظر
نظر بگذارید