خانه  > slide, زندانیان, کارگران  >  نامه پیام شکیبا به مناسبت روز جهانی کارگر

نامه پیام شکیبا به مناسبت روز جهانی کارگر

خبرگزاری هرانا – پیام شکیبا زندانی سیاسی که از ۱۶ ماه پیش در زندان محبوس در زندان رجایی شهر کرج نگهداری می‌شود، به مناسبت روز جهانی کارگر نامه‌ای سرگشاده نوشته است؛ در بخشی از این نامه آمده است “وقتی یک صورت‌بندی اجتماعی و اقتصادی نتواند از پس نیازهای روزافزون جامعه انسانی بربیاید و حرکت به جانب مدارج بالاتر تکاملی را تامین کند، دیگر، کهنه، ارتجاعی و متعلق به گذشته است و روابط تولید شده توسط او چون زنجیر به دست و پای حرکت جامعه می‌پیچد و مانع تکامل و تعالی آن می‌شود. حال با توجه به سابقه تاریخی این نیروهای عقب‌مانده حاکم بر ایران که از اعماق تاریخ جامعه ما با صبغه خشک‌اندیشانه و متظاهر و فرمالیستی مذهبی است و از تبار مشروعه‌خواهی چون “شیخ نوری” و امثال “نواب صفوی” و “کاشانی”، می‌توان پایگاه طبقاتی آن را خرده‌بورژوازی سنتی و رژیم‌اش را به لحاظ سیاسی مادون سرمایه‌داری ارزیابی کرد”.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پیام شکیبا زندانی سیاسی از ۱۶ ماه پیش در زندان در زندان رجایی شهر کرج نگهداری می‎شود. وی در آذرماه سال ۹۶ توسط قاضی احمدزاده به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد و به رای صادره اعتراض کرد و خواهان تجدیدنظر در آن شد. علیرغم گذشت بیش از ۵ ماه از صدور رای، تاکنون دادگاه تجدیدنظر برای وی تشکیل نشده و از سوی دیگر با آزادی وی با قید وثیقه تا زمان صدور رای نهایی نیز مخالفت شده است.

در ادامه متن نامه پیام شکیبا را به نقل از هرانا بخوانید؛

به مناسبت روز جهانی کارگر

هنگامی که در سال ۱۲۸۹ شمسی کارگران چاپخانه‌های تهران اولین اتحادیه کارگری را تشکیل دادند و روزنامه‌ای تحت عنوان “اتفاق کارگران” را منتشر کردند و سعی در سازماندهی و تشکل‌یابی و طرح مطالبات خود نمودند تا به امروز کارگران و زحمتکشان ایران با سردی و گرمی‌ها و افت و خیزهای فراوانی مواجه بوده‌اند.

از زمانی که ستمدیدگان و استثمارشوندگان ایرانی عزم جزم کرده تا در یک نبرد تاریخی در مقابل ستمگران و استثمارکنندگان در تضادی دائمی روی در روی آنها قرار گیرند بیش از یک‍‌‌صد سال می‌گذرد.

طرح مطالباتی همچون مبارزه با فقر، بی‌عدالتی اجتماعی، اصلاح نظام دستمزدها، بهبود شرایط کار، بیمه و خدمات درمانی و بازنشستگی، جلوگیری از کالایی شدن کار و افزایش سطح آموزش و فرهنگی کارگران و پیشگیری از بیکاری و حق اعتصاب از جمله خواسته‌های به حق زحمتکشان ایران، از آن زمان تاکنون بوده است. اما شرایط پیچیده شده‌ی اجتماعی، تناقض‌ها و پیچیدگی‌های منحصربه‌فرد رژیم سیاسی حاکم بر ایران و تغییر دوران، اقتضای آن دارد که با تطابق بیشتر با این پیچ و خم‌ها تحلیل مشخص از شرایط مشخص سیاسی و با نگرشی غیر مکانیکی به تحلیل شرایط امروز رژیم و نقش و جایگاه کارگران و زحمتکشان ایران پرداخت.

به لحاظ تاریخی در دیالکتیک اجتماعی، برخی طبقات و نیروها همچون برده‌داری و فئودالیسم عمرشان به سرآمده و هیچ عنصر نو و مترقی در آنها نیست و مطلقا کهنه، نفی شده، ارتجاعی، و متعلق به گذشته هستند.

این نیروها در یک نظام اجتماعی معین در ارتباط با سهمی که از ثروت اجتماعی می‌برند و نقشی که در سازمان اجتماعی کار دارند و مالکیت‌هایی که از آن برخوردارند، مناسباتی را به نفع خودشان و برای خودشان برقرار می‌کنند.

فی‌المثل برخی فقط بهره‌کشی می‌کنند و برخی فقط مورد بهره‌کشی قرار می‌گیرند و برخی موضع دوگانه دارند.

این طبقات در یک دوره معین تاریخی متولد می‌شوند، سپس مراحل کمی و کیفی رشد خود را طی می‌کنند و سرانجام با یک جهش اجتماعی به نفع نیروی نو تر نفی می‌شوند و میدان را خالی می‌کنند.

وقتی یک صورت‌بندی اجتماعی و اقتصادی نتواند از پس نیازهای روزافزون جامعه انسانی بربیاید و حرکت به جانب مدارج بالاتر تکاملی را تامین کند، دیگر کهنه، ارتجاعی و متعلق به گذشته است و روابط تولید شده توسط او چون زنجیر به دست و پای حرکت جامعه می‌پیچد و مانع تکامل و تعالی آن می‌شود.

حال با توجه به سابقه تاریخی این نیروهای عقب‌مانده حاکم بر ایران، که از اعماق تاریخ جامعه ما با صبغه خشک‌اندیشانه و متظاهر و فرمالیستی مذهبی است و از تبار مشروعه‌خواهی چون “شیخ نوری” و امثال “نواب صفوی” و “کاشانی”، می‌توان پایگاه طبقاتی آن را خرده بورژوازی سنتی و رژیم‌اش را به لحاظ سیاسی مادون سرمایه‌داری ارزیابی کرد.

کمدی-درام تناقض سر و بدنه که با هیچ سریش اعتدالی و اصلاح طلبانه‌ای به بدنه مناسبات سرمایه‌داری نمی‌چسبد و تحمیل نمی‌شود، و اگر از منظر جامعه شناسانه و اقتصاد سیاسی به روابط حکومت و نیروهای اجتماعی نگاهی بیندازیم، رژیم سیاسی حاکم به دلیل ماهیت ارتجاعی خویش و فقدان بورژوازی ملی و با درآمدهای کلان نفتی دارای استقلال عمل فراوانی نسبت به جامعه و نیروهای اجتماعی است؛ و از طرف دیگر فقدان یک الگوی رشد، حتی در تئوری و صرف هزینه‌های کلان جهت صدور تروریسم و دخالت در کشورهای منطقه و درگیری تمام عیار ۱۷ ساله در جنگ‌های خانمان‌سوز جاری در منطقه و بودجه‌های هنگفت نهادهای امنیتی و نظامی جهت سرکوب مردم و دخالت مافیای نظامی-اقتصادی در کلیه امور جامعه و دزدی‌های کلان و بی‌سابقه اقتصادی به جای سرمایه‌گذاری و ایجاد اشتغال و بهبود شرایط زحمتکشان و کارگران و وارد ساختن فشار مضاعف آن هزینه‌ها بر دوش کارگران و زحمتکشان کشورمان، ما را به این واقعیت خشن و زمخت رهنمون می‌سازد که امر سیاسی و سیاست مقدم بر سایر حوزه‌هاست.

به قول یک انقلابی بزرگ: “سیاست در مقام فرماندهی است”.

قفل و گره موجود در حوزه سیاست است که امکان پیشرفت در سایر حوزه‌ها را محدود و مسدود می‌سازد. به‌خصوص در این برهه زمانی و بعد از قیام‌های دی‌ماه سال گذشته و انفجاری بودن فضای جامعه، رژیم توان پاسخگویی به هیچ یک از بحران‌های متمادی جامعه را ندارد و در حالت بلاتکلیفی مزمنی به سر می‌برد و هر روز با مسایل و مشکلات لاینحل بیشتری مواجه می‌شود؛ همچنین شقه و شکاف‌های بی‌پایان و ریزش‌های مداوم نیروهایش و فسادهای گسترده مهره‌های ریز و درشت آن به همراه تغییر دوران و پایان مماشات جهانی و بین‌المللی و انزوای بیش از پیش رژیم در منطقه، جهان اسلام و صحنه جهانی کمترین مشروعیتی را چه در داخل چه در نظام بین‌الملل برای آن باقی نگذاشته است.

مجموعه این عوامل اقتضای آن دارد که مبارزه اقتصادی و معیشتی و طرح مطالبات به‌حق زحمتکشان و کارگران و سازماندهی و تشکل‌یابی هرچه بیشتر و پیوند اقشار مختلف کارگران و زحمتکشان همراه با طرح مطالبات سیاسی و درک نیازهای دوران جدید مقابل استثمارکنندگان و جباران حاکم بر این آب و خاک باشد.

در یک جمع‌بندی کلی، تشکل‌یابی و سازماندهی زحمتکشان و کارگران ایران و پیوند اقشار مختلف آنها با یکدیگر و خلع ید از کلیه باندهای رژیم و طرح مطالبات به‌حق اقتصادی و معیشتی همراه با طرح مطالبات سیاسی و هم قدم شدن با جنبش مقاومت سراسری مردم ایران در مقابل رژیمی که در منتهای ضعف و بیماری است نوید دهنده‌ی طرحی نو و آینده‌ای روشن برای کارگران و زحمتکشان ایران است.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید