خانه  > slide, اندیشه و بیان  >  نامه گلرخ ایرایی در پی حوادث اخیر؛ برماست که این بساط ظلم و تزویر را برچینیم

نامه گلرخ ایرایی در پی حوادث اخیر؛ برماست که این بساط ظلم و تزویر را برچینیم

خبرگزاری هرانا – گلرخ ابراهیمی ایرایی، کنشگر مدنی محبوس در بند زنان زندان اوین در پی حوادث اخیر در ایران نامه ای سرگشاده نوشته است. خانم ایرایی در این نامه می نویسد “بساط عیش و سجاده سالوسی شان بر چیده خواهد شد اگر آگاهانه پای در مسیر بگذاریم و اگر واقع بینانه باور کنیم ره دراز است و پرهزینه و حریف قدر. بی شک هر دست آوردی هزینه ای خواهد داشت. اگر به آزادی از بند استبداد می اندیشیم، اگر می خواهیم گدای حق خود در خاک میهن و بر سفرهء خود نباشیم باید هزینه های این مسیر صعب العبور را هوشیارانه بسنجیم و هراسی از سختی های راه نداشته باشیم.”

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، گلرخ ابراهیمی ایرایی فعال حقوق بشر محبوس در بند زنان زندان اوین طی نامه ای سرگشاده به اعتراضات اخیر واکنش نشان داده است.

وی در این نامه نوشته است که سرکوبگران زیر پرچم دیانت بساط ارتجاع را گشوده اند و به هر بهانه ای با سوء استفاده از ارزش های دینی و سنتی جامعه قصد تحریک افکار را دارند، برماست که این بساط ظلم و تزویر را برچینیم و با پیگیری خواسته های بر حق مان که سال هاست از آن محروم مانده ایم در برایر استبداد و خفقان حاکم بایستیم.

متن کامل نامه گلرخ ابراهیمی ایرایی را به نقل از هرانا در ادامه بخوانید:

در این روزها انچه مهم است تداوم حضور است و آگاهانه گام برداشتن و تاب آوردن رعب و وحشتی که ایجاد می کنند.

پایان راه یقیناً دست یافتنی خواهد بود وقتی که بخواهیم و باور کنیم. باید ترفندهای حریف را بشناسیم و در فراز و فرودهای راه مبارزه به دور از احساسات و سرخوردگی و نومیدی به نقطه پایان که همانا آزادی از بند استبداد وارتجاع است بی اندیشیم.

در چنین روزهایی که مرز دروغین بین دو گروه اصولگرا و اصلاح طلب در باور مردم از میان برداشته شد و نیرنگ های مکارانه بی تدبیران بی اثر گشت، در این روزهای پر التهاب که آمار فقر و بیکاری و فاصله فاحش طبقاتی پیش از نیمی از جمعیت کشور را زیر چرخهای عبوس تورم له میکند، در این روزها که شاهد هستیم تعطیلی بیش از بیش کارخانه ها و کارگاه ها و افزایش آمار بیکاران را و تعویق بعضاً چند ماهه در پرداخت حقوق کارگران و ناپدید شدن وجوه مردم در موسساتی که قرار بود امانتدار باشند، در این بیدادگاه خرد شدن قشر فرودست و کم در آمد جامعه در شرایطی که اصناف و اتحادیه ها مجاز به اعتراض و پیگیری مطالبات شان نیستند و در صورت لب به اعتراض گشودن به صلابه کشیده می شوند،

در این روزها که آمار کشتار حکومتی (اعدام) سر به فلک گذاشته و هر مخالفی (از کرد و لر و بلوچ و ترک و عرب تا فعالیت سیاسی و حقوق بشری و آزادی خواهان و معترضین اصناف کارگری و رانندگان و دانشجویان و معلمان و اقلیت های مذهبی و…) را با زدن برچسبی در ماشین کشتار حاکمیت به قتل می رسانند، حال که زیر پرچم دیانت بساط ارتجاع را گشوده اند و به هر بهانه ای با سوء استفاده از ارزش های دینی و سنتی جامعه قصد تحریک افکار را دارند، برماست که این بساط ظلم و تزویر را برچینیم و با پیگیری خواسته های بر حق مان که سال هاست از آن محروم مانده ایم در برایر استبداد و خفقان حاکم بایستیم. مقصر اصلی رسیدن به این شرایط بحرانی نه تماماً فرمانروایان و حاکمان که فرمانبرداران و ستم کشان نیز هستند. باید درد را بشناسیم تا درمان میسر شود.

تا وقتی در لباس مظلوم در برابر ظلم و استبداد سر خم کنیم یقیناً ظالمانه با تازیانه ای در دست به پیش می راننمان و تغییری ایجاد نخواهد شد.

آنان که با شعار پوچ حمایت از مستضعفان و با فریب رایگان نمودن نیازهای اولیه جامعه و هزار خدعه و دسیسه به کشورمان حمله کرده بودند، آنگاه که بر مسند قدرت تکیه زدند جز بیداد نکردند و جز سرکوب هیچ در کارنامه ندارند.

از یاد نبرده ایم عملکرد سران دو جریان حکومتی و هم صدای -اصول گرا و اصلاح طلب-و سفره نشینان شان را. چه آنان که وقیحانه ایستادند بر جنایات شان و پافشاری کردند و چه اینان که مکارانه و ذلیلانه و بزدلانه نقاب تزویر و ریا پنهان شدند از سال ۶٠تا امروز که دوباره هم صدا فرمان سرکوب و آتش گشودن بر مردم را صادر می کنند.

بساط عیش و سجاده سالوسی شان بر چیده خواهد شد اگر آگاهانه پای در مسیر بگذاریم و اگر واقع بینانه باور کنیم ره دراز است و پرهزینه و حریف قدر. بی شک هر دست آوردی هزینه ای خواهد داشت. اگر به آزادی از بند استبداد می اندیشیم، اگر می خواهیم گدای حق خود در خاک میهن و بر سفرهء خود نباشیم باید هزینه های این مسیر صعب العبور را (که به تجربه می دانیم حبس و شکنجه و آماج گلوله قرار گرفتن و محارب شناخته شدن را در بر می گیرد) هوشیارانه بسنجیم و هراسی از سختی های راه نداشته باشیم.

باور کنیم هر ترسی ریختنی ست،هر خواسته ای دست یافتنی ست و هر دیوار ظلم و جوری در هم شکستنی ست.

نیاز امروزمان سازماندهی اعتراضات و هم صدا شدن گروههای معترض و اندیشه های مختلف و تشکلها و اصناف نه زیر یک پرچم که به سمت یک هدف مشترک می باشد که باید به بهترین شکل انجام گیرد. اگر نه پراکنده شدن اجتناب ناپذیر است و خطر به مصادره رفتن این حضور گستردهء مردمی توسط فرصت طلبان در کمین خواهد بود.

تا سحرگاه آزادی همراه با اعتراضاتی که شهرهای کوچک و بزرگ و روستاهای ایران را به لرزه در اورده و همه اقشار و اصناف و اتحادیه ها و تشکل ها را در بر دارد و نوک پیکان آن راس هرم استبداد و ظلم و بیدادگری و فاشیسم را نشانه رفته است ایستاده ام.

گلرخ ابراهیمی ایرایی
دی ماه ٩۶
بند زنان زندان اوین

در مورد نویسنده این نامه لازم به توضیح است گلرخ  ابراهیمی ایرایی، مدافع حقوق بشر و همسر آرش صادقی (دیگر فعال حقوق بشر دربند) است که در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ بازداشت شد. سپس در اردیبهشت ماه ۹۴ به اتهام توهین به مقدسات و تبلیغ  علیه نظام  در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر بدون حضور وی تایید شد.

خانم  ابراهیم ایرایی، ۳ آبان ماه ۱۳۹۵ بدون دریافت احضاریه کتبی توسط ماموران امنیتی جهت اجرای حکم ۶ سال حبس تعزیری بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

این فعال حقوق بشر با استناد به داستانی منتشر نشده در نقد سنگسار و با درنظرگرفتن سنگسار به عنوان مقدسات به توهین به مقدسات متهم شد. از دیگر مصادیق اتهامی وی میتوان به کشف حجاب و ترویج بی حجابی از طریق گذاشتن عکس های بدون روسری در کنار همسرش در فیسبوک، مخالفت با حکم قصاص، امضای بیانیه هایی در مخالفت با مجازات اعدام، شرکت در تجمعات حمایت از زندانیان سیاسی و دیدار با زندانیان سیاسی اشاره کرد.

خانم ایرایی که پیش تر از بیماری دشواری رنج می برد بدون طی کامل دوره درمان راهی زندان شد و هم اکنون نیازمند رسیدگی پزشکی است.

او در حال حاضر مشغول گذراندن محکومیت خود در بند نسوان زندان اوین است. با احتساب کاهش حبس به مناسبت عید نوروز، حکم او از ۶۰ ماه به ۳۰ ماه کاهش یافت.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید