خبرگزاری هرانا – مهدی اسلامیان یکی از زندانیان اعدام شده در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ که به همراه فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی، علی حیدری و شیرین علم هولی اعدام شد، به اتهام کمک مالی ۲۰۰ هزار تومانی به برادرش در فروردین ماه ۱۳۸۷ بازداشت و به اعدام محکوم شد.
وی پیش از دستگیری راننده تاکسی بود و هیچگونه فعالیت سیاسی قبل از بازداشت انجام نداده بود و تنها جرمی که به وی منتسب شد کمک مالی به قصد فراری دادن برادرش محسن اسلامیان بود.
محسن اسلامیان که به بمب گذاری در حسینیه رهپویان شیراز متهم بود در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ اعدام شد.
اینک متن نامهای منتشر نشده از مهدی اسلامیان را در زیر میخوانید:
این متن در تاریخ ۶/۲/۱۳۸۹ تنظیم شده است و برای کلیه مدافعان حقوق بشر و سازمانهای حقوق بشر نوشته و گفته خواهد شد و تقاضامندم این متن به تمام زبانهای دنیا و برای تمام مردمان دنیا بازگو شود.
آرزو کردم کهای کاش خدا بودم. خدا بودم تا صبرم کمتر بود و نمیگذاشتم کسانی سنگدل، قلب کوچک و مهربان مادران و فرزندان را میشکافتند و روی آن مینوشتند که ما نماینده خداییم…. آنهایی که انسان نمایند و بویی از انسانیت نبردند.
آنهایی که چهره کریه و سیاه خود را پشت نقاب انسانیت و دین پنهان کردهاند و با یک قلم حکم زندگی و زنده و مردن جوانان این مرز و بوم را رقم میزنند و خون شهدای ۸ سال دفاع مقدس را پایمال میکنند.
خدا کجاست تا ببیند این سایههای دار را که بر کلبه نرم و آرام زندگی کودکان سیطره انداختهاند و در کمین بزرگ شدن قدها و گردنهای آنهاست تا نمای نابودی و مرگ و ترس را به جهانیان نشان دهند و قبرهایی که از روز اول تولد نوزادان کنده شده است تا به روزشان آنها را دفن کنند تا بار دیگر بگویند زندگی و زنده بودن را که خدا گفته است رویایی بیش نیست.
آنهایی که دم از انسان بودن میزنند خود پیش گفتار مرگند و خود تباهی و جدایی انسان… نند.
دینی که خدا وعدهٔ بهش را به انسانها داده است اما اینها خود را مالک بهشت میدانند. ولی سارقان جهنمند. آیا خدا عقل و هوش و ذکاوت را به ما نداده است تا خوب و بد را از هم تشخیص دهیم و راه درست زندگی را انتخاب کنیم و ما باید بدانیم که آیا حق زندگی داریم یا نداریم.
آیا ما معنی زنده و زندگی را میدانیم. آیا فرق زنده و مرده را میدانیم. آیا اجازه داریم که فرق زنده و مردن را بدانیم. آیا حق انتخاب را داریم.
آیا حق این را داریم که از نعمتهای خدادادی استفاده کنیم؟ حق ما از زندگی این است؟ فقر و فحشا و زندان و آخر هم مرگ؟ این است نعمت خداوند؟ آیا در کنار این همه زجر میتوان دین و اصل خدا را شناخت؟ زجری که متولیان آن حاکمان امروزیند. حاکمانی که نقاب زیبای دین و دیانت را بر چهره دارند. و به دنبال اهداف شوم و نفرت انگیز خودند.
آیا ما این حق را نداریم تا الطاف زیبای خدا را بشناسیم؟ آیا ما این حق را نداریم که دنباله رو اهداف پیامبران و امامان خود باشیم؟ آیا قیام امام حسین و امامان قیام ظلم بر ظلم بود؟ کسانی که به خاطر اهداف شوم و از قبل طراحی شده، جوانان و روشنفکرما رو به پای چوبه دار میبرند تا زیباییهای خداوندی را همراه خود به گور ببرند بندگان خدا نیستند کسانی که به خاطر بهتر شدن وضعیت زندگی مردم عزیز کشورمان نظریه میدهند و با سناریوهای شوم مبارزه میکنند حقشان قل و زنجیر و زندان است؟
مگر مبارزه با فساد و تباهی مبارزه با دروغ و نیرنگ، مبارزه با خداست؟ خدا جز پرستیدن و یکتا پرستی، انسانیت و نیکی به همدیگر کردن چه چیزی میخواهد. آیا این را میخواهد که برای چرخاندن چرخ زندگی تن فروشی کرد یا دزدی کرد یا هزار موارد فساد دیگر؟ آیا شما واقعا خدا را شناختهاید که دم از خدا و دین مبین اسلام میزنید.
آیا دین عزیزمان این را میگوید آیا شما گذاشتهاید تا مردم ایران در برابر دین خدا سر تسلیم و تعظیم فرود آوردند.
من هم یکی از آنانم که به خاطر برادر بودنم و مهر و عاطفه و غریزه سالیان سال است که در سیاه چالهای شما محبوسم و بدون هیچ دشمنی با خدا و دین اسلام و کشور عزیزمان در برابر چوبه دارایستادهام.
من هم یکی از جوانان این مرز و بوم که متهم به انسانیتم و فدای یک سناریو و پازل کثیف بعضی اشخاص سیاه دل و کریه هستم که میخواهند بدون هیچ دلیل و مدرکی با کشتن من دشمنی دیرینه خود را با مردم این مرز و بوم و دنیا بیشتر کنند و دشمنی خود را به پای ایران عزیز بگذارند.
آیا کمک مالی ناچیز آن هم به برادر کوچکتر از خودم محاربه است؟ آیا شما تعریف محارب را میدانید؟ کمک ۲۰۰ هزار تومانی به برادر کوچکتر از خودم محاربه است.
اگر قرار است هر کس به برادر خود کمک مالی ناچیز کرده باشد پس تمام مردم ایران محاربند.
من در همین جا کلیه مدافعین حقوق بشر در تمام دنیا و ایران، سازمان حقوق بشر، سازمان عفو بین المللی و کلیه وکلای داخلی و خارجی و بخصوص مردم ایران به عنوان وکیل مدافع تقاضا مندم از کلیه مسئولین بخواهند برای روشن شدن موضوع یک دادگاه کاملا علنی با حضور وکلای مدافع داخلی و خارجی، مدافعان حقوق بشر با سند تا موضوع اصلی پرونده را مشخص و خواستار عدالت واقعی شوند تا حق و حقیقت روشن شود.
بدون نظر
نظر بگذارید