ماهنامه خط صلح – فالبینی و فالگیری یکی از قدیمیترین پیشههای بشری است. این امر، در گذشته بهعنوان یک علم تلقی میشد و از حاکمان تا محکومان در یک جامعه، همه به آن باور داشتند. اما امروز در نگاه ناظران و اصحاب خرد مدرن، به امری شبهعلم و خرافه بدل شده است. امری که هنوز هم در بخشی از مردم معتقدانی دارد و هنوز هم هستند شهروندانی که چه از روی تفریح و چه از روی باور، بهسراغ فالگیران میروند و بابت آن هزینه پرداخت میکنند، تا از دیروز، امروز و فردایشان برایشان بگویند. فالگیرانی که معتقدند در حال «خدمت به مردم» هستند و خودشان هم البته حاضر نیستند که برای خودشان فالی بگیرند.
در گزارش پیش رو، با دو فالگیر گفتوگو کردهایم. نام آنها را «سهیلا» و «مریم» میگذاریم (این نامگذاریها مستعار هستند). سهیلا به گفتهی خودش دهسال است که مشغول به حرفهی فالگیری است و مریم، سیسال است که به این کار مشغول است و تحصیلات دانشگاهی هم دارد. هر دو هم البته محل درآمدشان همین کار است و هر دو میگویند که اگر کاری دیگر داشتند، از فالگیری دست میکشیدند.
مردم بیشتر دنبال «دعا» هستند تا «فال»
فالگیران ما میگویند که همصنفانشان به تبعیت از مشتریان، تنها به یک روش اکتفا نمیکنند. عدهای فال ورق میگیرند و عدهای تاروت و بسیارانی هم به فالهای ترکیبی علاقمند هستند. البته سهیلا میگوید که مشتریانش «بیشتر بهدنبال دعا هستند تا فال و خیلی از آنها هم برای تفریح است که فال میگیرند. در واقع مردم بیشتر میخواهند بهجای دانستن گذشته و حال و نگاهی به فردا، دعایی بگیرند تا مشکلی از آنها حل شود. البته برای این افراد و مشتریان فالگیری و دعاگیری، مسئله تنها تفریح و سرگرمی نیست، آنها بهدنبال ابزاری هم هستند تا از عالمی دیگر که به آن باور دارند، مشکلاتشان را حل کنند.» مشکلاتی که عموماً به روابط میان زن و شوهرها و شرکای عاطفی و جنسی برمیگردد. هر دو فالگیر مورد گفتوگو میگویند که مسئلهی اصلی مشتریان آنها روابط زناشویی و خیانتهای موجود در جامعهی ایران است. هم سهیلا و هم مریم میگویند که این موارد در سالهای اخیر بیشتر و بیشتر شده است. موضوعی که بهنظر میرسد حاکمیت از سویی و دغدغهمندان جامعهی ایران از سویی دیگر باید به آن بپردازند.
یک نکتهی مشترک در میان هر دو فالگیر، این است که هر دو اهل دعا گرفتن نبوده و نیستند. یکی میگوید که «آیهی قرآن به مشتریان میدهم و آنها را از دعا گرفتن برحذر میدارم» و دیگری میگوید که «من کلاً در کار دعا و ثنا نیستم». اما نکته اینجاست که به گفتهی مریم، کسانیکه بهاو مراجعه میکنند، بهدنبال جادو و دعا هستند و حتی برخی بهدنبال دعای مرگ برای این و آن میگردند. یعنی شریک جنسی و عاطفیشان به آنها خیانت کرده و حال آنها در تماس با فالگیر و دعانویس، بهدنبال دعای مرگ برای طرفشان هستند. انگیزهی عاطفی و احساسی به قول سهیلا، انگیزهی ۹۰ درصد از مشتریان فالگیری است و اندکی هستند که با انگیزههای دیگر مانند انگیزههای اقتصادی بهدنبال فالگیران میروند.
افزایش مراجعهکنندگان به فالگیران طی سالهای اخیر
جالب است بدانیم که گویا هرکسی نمیتواند فالگیر شود؛ فالگیری آموزش دارد و کلاس آموزشی. از دو فالگیر مورد گفتوگوی ما، یکی از کودکی با این مسئله آشنا شده و در بزرگسالی در کلاسی مشتمل بر دو-سه نفر، فالگیری را آموخته و دیگری از یک زن فالگیر دیگر که خودش بهاو مراجعه کرده، فالگیری را یاد گرفته است. یعنی آموزش فالگیری در ایران، از یکی به دیگری منتقل میشود و فالگیران امروز، فالگیران فردا را آموزش میدهند. وقتی هم که کسی مثلاً فال ورق را آموخت، فالهای دیگر مثل تاروت را خودش میتواند بیاموزد. به قول مریم، «هرچیزی میتواند فال داشته باشد؛ از فال قهوه تا فال ابر و سیگار برگ و زعفران.» مریم میگوید که «هر شکلی که ظاهر میشود، میتواند تعبیر کند». البته ماجرا به همین آموزش هم محدود نمیشود. سهیلا معتقد است که «این کار حس ششمی قوی میخواهد» و مریم هم میگوید که به او «الهاماتی» میشود. وقتی هم که بیشتر کنجکاو میشوم، میگوید که «به باور من، هر آدمی موکل و همزادی دارد و آن موکل و همزاد است که در گوش من زمزمه میکند که چه بگویم». اینکه چه اتفاقی میافتد که شهروندانی به باور گفتوگو با جهانی دیگر میرسند هم از مسائلی است که اولاً هرکسی بنا بر باور خود آنها را تعبیر میکند و ثانیاً باید بنا بر شرایط روانشناختی فرد مورد بررسی، به این مسئله نگاه کرد؛ بماند که فالگیرانی که با آنها گفتوگو شده، هر دو کار خود را نوعی مشاوره و نزدیک به روانشناسی میدانند. مشتریان این فالگیرها به گفتهی خود آنها در سالهای اخیر بیشتر و بیشتر شدهاند و اکثراً هم مسائل عاطفی و شکستها و خیانتها و وصل یا فصلهای عاطفیشان، از اصلیترین دلایل رجوعشان به فالگیر است.
تنوع مراجعان به فالگیران
یک نکتهی جالب در این دو گفتوگو، تنوع مراجعان به فالگیرها است. به گفتهی این دو فالگیر، مراجعان به آنها از جراح و فیزیوتراپ و متخصص زنان هستند تا شاغلان در اطلاعات سپاه و وزارت دفاع و برنامهنویسان بانکها. این یعنی مشتریان فالگیران، وسعتی از شهروندان، از تخصصها و گرایشهای مختلف را شامل میشوند. بسیاری از این مراجعان و مشتریان هم عموماً یا از کانال مشتری دیگری به فالگیر وصل میشوند و یا از طریق شبکههای اجتماعی فالگیرشان را پیدا میکنند. این مشتریان البته، هم سطح تحصیلی بالایی دارند و هم امکان اعمال نفوذ در مکانهای حساس. به لحاظ بازهی سنی هم، مریم که سهدهه است به فالگیری مشغول است میگوید که «مراجعان من عموماً سیسال به بالا هستند چون که بیاعتمادیها و خیانتها عموماً در چهل و یا پنجاه سالگی رخ میدهد». سهیلا اما میگوید که «مشتریانم ردهی سنی مشخصی ندارند و مثلاً یکی از مشتریانم مرد متاهل هفتاد سالهای بوده که دوست دختر هم داشته». مشتریان فالگیرها، علاوه بر داشتن سنین و پیشههای مختلف و متنوع، متعلق به بخشهای مختلف کشور هم هستند. آنطور که سهیلا میگوید، یکی از مشتریان او در یکی از استانهای جنوبی زندگی میکند، دیگری در استانهای مرکزی و یکی حتی در خارج از کشور. این یعنی پراکندگی مشتریان فالگیری محدود به یک منطقه از کشور و حتی ساکن داخل یا خارج بودن نیست. نکته اینجاست که متخصصان علوم اجتماعی باور دارند که افزایش فالگیری در جامعه، نشاندهندهی رشد بیاعتمادی عمومی است. اینکه چرا این افراد با این تنوع شغلی و میزان تحصیلات و پراکندگی در درون و بیرون کشور به فالگیران مراجعه میکنند و چرایی این بیاعتمادی عمومی، خود پرسشی است که اهل فن باید پاسخی برای آن بجویند.
منبع درآمد ما فالگیری است
یک نکته در اینجا، مسئلهی درآمد فالگیران است. فالگیری محل درآمد هر دو فالگیر است که من با آنها گفتوگو کردهام. وقتی از میزان درآمدشان پرسیدم، هیچکدام پاسخ ندادند. اما مریم در زمانی که بهدنبال گفتوگو با او بودم، برایم نوشت که شب قبلش پرواز داشته و صبحگاه هواپیمای او بهزمین نشسته است. سهیلا هم بنا بر سخنانش، وضعیت مالیاش به گونهای است که زندگیاش را میچرخاند. اما یک نکته در سخنان هر دو جالب است. به گفتهی سهیلا، اگر او منبع درآمد دیگری داشت، این کار را کنار میگذاشت، «چون این کار پر از انرژی منفی برای اوست. تازه هر روز باید حرفهای آدمها و مسائلی را بشنوم که برایم جذاب نیست». مریم هم میگوید که اگر امکان درآمد دیگری داشت، صد در صد این کار را ادامه نمیداد، «چون مشکلاتی که میبیند او را ناراحت و افسرده میکند». مریم میگوید زمانی که سهدههی پیش لیسانس گرفته، برای استخدام در یکی از ادارات دولتی اقدام کرده و موفق نشده است. چهبسا اگر آن روز مریم در آن اداره استخدام شده بود، امروز فالگیری با تجربهی سهدهه نبود. برای شغلهای دیگری هم بهاو گفته شده بوده که باید از شهر محل سکونتش، به شهرستانها و روستاها برود که امکانش برای او مهیا نبوده است. خلاصه اینکه برای هر دو فالگیر مورد گفتوگو، اگر ممر درآمد دیگری بود، فالگیری انتخاب آنها بهعنوان یک پیشه و شغل نبود.
فالگیرانی که برای خودشان فال نمیگیرند
چرا برای خودتان فال نمیگیرید؟ هر دو، بهدرستی فالشان ایمان دارند ولی هیچکدام حاضر نیستند برای خودشان فال بگیرند! سهیلا صراحتاً میگوید که دوست ندارد برای خودش فال بگیرد. میگوید که گذشته و حالش را میداند و نمیخواهد که آینده را بداند. او نهتنها برای خودش که برای فرزندانش هم حاضر نیست فالی بگیرد. مریم هم میگوید که نمیتواند برای خودش فال بگیرد، چون بر خودش تسلط کامل دارد و قدرت اینکه خودش برای خودش فال بگیرد، ندارد. او میگوید که برای فالگیری به سراغ فالگیری دیگر رفته و البته هنوز خودش را در اینکار قویتر میداند. مریم میگوید که یکبار هم در مسئلهای بهاو الهام شده و این الهام کمک کرده تا به امری پی ببرد. در واقع فالگیران مورد گفتوگوی ما برای خودشان فالی نمیگیرند. آنها میگویند که به کارشان باور دارند. اما باز هم برای خودشان حاضر به گرفتن فال نیستند. پاسخ به این چرا را یا باید متخصصان امر فال روشن کنند و یا خود فالگیران که بالاخره اگر بر این باورند که میتوانند فال بگیرند و به فالی که میگیرند هم اطمینان دارند، چرا برای خودشان چنین نمیکند؟ چراغی که در جایی دیگر روشن میکنند، آیا روشن کنندهی خانههای تاریک خودشان نیست؟
باید مشتریمدار باشیم
آیا مشتریان فالگیران، پس از شنیدن نتیجهی فال و در مسیر آن، استرس و نگرانی هم دارند؟ پاسخ مثبت است. مریم میگوید کسی که میخواهد فال بگیرد، استرس هم دارد. او میگوید که اگر استرس مشتری بیجا باشد، به او میگوید که نگران نباش. این یعنی اگر فال بر این باشد که آن استرس بهجاست، پاسخ مریم این خواهد بود که استرس بهجاست و مشتری باید پیگیر امر باشد. سهیلا اما میگوید که اگر مشتری استرس داشته باشد، در همان گفتوگو سعی میکند که کاری بکند که استرس مشتری از بین برود. او میگوید که باید ارتباط عاطفی و اجتماعی فالگیر با مردم خوب باشد تا بتواند کارش را انجام بدهد. مریم هم میگوید برخی مشتریانش بهاو گفتهاند که دیگر بهعنوان فالگیر به او نگاه نمیکنند. بلکه او بدل به رفیقی برای آنها شده است. ابزار کار فالگیران همین روابط عمومی و برخورد مثبت با مشتریانشان است. مشتری بههر حال باید راضی برود که اولاً خودش برگردد و ثانیاً مشتری بیاورد. پس فالگیر در برخورد اول، تمام تلاش خود را برای راضی نگهداشتنش میکند. این مشتری مداری فالگیران هم خودش امری آموختنی است که بهنظر میرسد پیشههای دیگر در کشور هم میتوانند از فالگیران بیاموزند.
در بسیاری از گفتوگوها، فالگیری بهعنوان یک تفریح و یک امر خندهدار درک شده است. خود من وقتی که در شبکههای اجتماعی یک استوری برای این مسئله گذاشتم، از دوستانم پاسخهایی از قبیل «بیا فالت بگیرُم» و برخوردهای توام با تفریح دریافت کردم. اما گفتوگو با این دو فالگیر، بهمن ثابت کرد که مسئله بسیار جدیتر از این حرفها است. فالگیری در ایران اولاً گستردهتر شده و ثانیاً چرخهی مالی جدیای دارد که امکان چرخش زندگی فالگیران، آنهم در این شرایط سخت اقتصادی را ایجاد میکند. برخی روانشناسان نیز معتقدند که مراجعه به فالگیران، نوعی فرار از واقعیت است. بسیاری از مشتریان فالگیران، تحصیل کردههای جامعه هستند، اما به فال و فالگیری معتقداند. آنچه مشخص است، در ایران امروز، فالگیری و اقبال به فال، هر روزه بیشتر و بیشتر میشود. بهنظر میآید که میبایست ماجرای فالگیری برای ناظران و کنشگران اجتماعی از امری تفریحی خارج شود و به دغدغهای جدی بدل شود، چرا که گویی این ابتلای به خرافه و فال، در حال همهگیرتر شدن است؛ همهگیری اجتماعی که باید برای آن چارهای اندیشید.
بدون نظر
نظر بگذارید