خانه  > slide, سایر گروهها  >  پرسش‌های بی پاسخ در گفتگو با علی اصغر بیات؛ بیشتر از مهدکودک به آسایشگاه سالمندان نیاز داریم/ گفتگو از علی کلائی

پرسش‌های بی پاسخ در گفتگو با علی اصغر بیات؛ بیشتر از مهدکودک به آسایشگاه سالمندان نیاز داریم/ گفتگو از علی کلائی

ماهنامه خط صلح – یک دقیقه و نیم آخر ناگهان ورق برگشت. ظاهرا پرسش از آنچه گفته بودند ذهن ایشان را برهم زد و تماس قطع شد و تماس‌های بعدی هم به جایی نرسید.

آهنگ پیشواز تلفن همراه‌شان همان است که می‌گوید «ای حرمت ملجا درماندگان». نامش علی اصغر بیات است. رئیس کانون عالی کارگران بازنشسته و مستمری‌بگیر تامین اجتماعی. پیشتر و در ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ در گفتگو با خبرگزاری مهر به انتقاد از افزایش ۲۱درصدی حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی پرداخته بود و گفته بود که «معتقدیم افزایش یک رویه و ثابت حقوق بازنشستگان و مستمری بگیران تأمین اجتماعی در همه سطوح مزدی موجب افزایش شکاف درآمدی خواهد شد و حداقل بگیران در این میان بیش از همه ضرر خواهند کرد». دو روز بعدش و باز در گفتگو با مهر، همسان‌سازی حقوق بازنشستگان را گروگان بی‌تدبیری مسئولان خواند. با توجه به موقعیت ایشان و در خصوص مسائل بازنشستگان، خط صلح تصمیم گرفت با او گفتگو کند و قرار شد که من با ایشان تماس بگیرم.

تماس حاصل شد و بعد از سلام و احترام و معرفی خودم شروع به پرسیدن کردم. در آن لحظه ایشان نگفت که در چه وضعیتی است. شاید اگر می گفت، تماس به زمان دیگری موکول می‌شد. قطعا من نمی‌خواستم او تصادف بکند!

شروع به پرسیدن کردم. پرسش اولم این بوده که «فرد مشغول به کار در چه شرایطی بازنشسته می‌شود؟ آیا سن و روند بازنشستگی در ایران متناسب با شاخص امید به زندگی تنظیم شده است یا خیر؟».

بعد از پرسیدن سوال اولم گفت که بفرمایید. ولی من پرسیده بودم. گفتم سوال را پرسیدم. پاسخ داد که پشت فرمان اتوموبیل است. ولی باز خواست که سوالاتت را بپرس. من هم سوال فوق را دوباره تکرار کردم و آقای بیات شروع به پاسخ دادن کرد.

«بازنشستگی در کشور متنوع است. بعضی با شصت سال سن و ده سال کار، بعضی با شصت سال سن و هشت سال کار، بعضی با بیست سال کار و پنجاه سال سن و بعضی با بیست سال در کار مشاغل سخت و زیان آور. تنوعش زیاد است».

باز در خصوص شاخص امید به زندگی پرسیدم و آقای بیات گفت که در خصوص این شاخص اطلاعی ندارد. بعد ادامه داد: «اما در هر حال سن مطرح است. وقتی ملاک می گوید شصت سال، لابد سن را ملاک اصلی قرار دادند. و بعد برای سابقه عدد مشخص کرده‌اند. ولی وقتی میرگویند شصت سال سن، یعنی خط کشی برای شصت سال است».

مصاحبه داشت خوب پیش می رفت. پرسیدم «بازنشستگان چند درصد از مستمری بگیران را شامل می شوند؟».

– یعنی بازمانده‌ها و باز نشسته ها و از کار افتاده ها و …

– عرض کردم مستمری بگیران ما چند درصدشان بازنشسته هستند؟

– من آمار دقیقی ندارم. روزانه آمار در کشور تغییر می‌کند. آمار که چهار ماه پیش گرفته شده، معلوم نیست که الان درست باشد. روزانه تعدادی بازنشسته می‌شوند. ولی عمدتا ۵۰ درصد بازمانده و ازکارافتاده هستند بقیه بازنشسته. این روالی است که ما همیشه می‌گوییم. ۶۵ درصد حداقل بگیر (حداقل حقوق بگیر) هستند.

از رئیس کانون عالی کارگران بازنشسته و مستمری بگیر تامین اجتماعی پرسیدم که «تصویر زندگی پس از بازنشستگی در ایران چگونه است؟».
و پاسخ گفت که «از زندگی شخصی آدم‌ها که اطلاعی ندارم. ولی با توجه به حقوق دریافتی‌شان، ۶۵ درصد یا حداقل بگیرند و یا دریافتی زیر حداقل دارند. بخشی از این حداقل بگیرها هم ممکن است کاسب‌کار، تاجر، طلافروش، بنگاه‌دار و مانند این‌ها باشد که در شرایطی آمده‌اند و چند سالی حق بیمه پرداخت کرده‌اند. تعداد بسیاری هم البته حداکثر حقوق را نمی‌گیرند. درصد حداکثر بگیران بسیار کم است».

با توجه به این وضعیت حقوقی بازنشستگان پرسیدم که «معضلاتی که امروز بازنشستگان با آن درگیر هستند چه مواردی هستند؟».

و آقای بیات پاسخ دادند که «معضلاتی مثل تنهایی که از آن رنج می‌برند. از مریضی رنج می‌برند. بعضا بچه‌های‌شان رفته‌اند و تنها زندگی می‌کنند. از بعضی جاها سقوط می‌کنند. خوب است که پناهگاه یا آسایشگاهی این‌ها را تحت پوشش خودش قرار بدهد. بعضی‌ها هم یا تنها و یا با همسرشان زندگی می‌کنند. بعضی‌ها با بچه‌هایشان زندگی می‌کنند. ولی در هر حال عمدتا مراقبت‌های ویژه زیادی می‌خواهند. ما الان آنقدر که به آسایشگاه سالمندان نیاز داریم، به مهدکودک احتیاج نداریم. مراجعه می‌کنند و می‌گویند که آقا ما کل پول و حقوق و خانه‌مان و این‌ها را می‌دهیم که فقط یکی ما را نگه دارد. بعضا اینطوری هم داریم».

فکر کردم به گفتگویی از خود ایشان ارجاع بدهم. همان گفتگو با عنوان «همسان سازی حقوق بازنشستگان گروگان بی‌تدبیری مسئولان» که پیشتر صحبتش رفت.

ولی خب ظاهرا این پرسش به مذاقشان خوش نیامد و یک دقیقه و نیم آخر را ساخت.

یک دقیقه و نیم آخر!

گفتگو محترمانه آغاز شد. اما خوب! خیلی محترمانه تمام نشد. البته قطعا قابل حدس است که توهین و «به‌توچه»‌ها و «به تو چه ربطی دارد»ها را چه کسی شنید! خبرنگار و روزنامه‌نگاری که به جرم پرسیدن، باید از مسئولی پا به سن گذاشته، عصبانی و پشت فرمان حرف بشنود!

پرسیدم: «شما اخیرا در گفتگو با خبرگزاری مهر گفته‌اید که همسان سازی حقوق بازنشستگان گروگان بی‌تدبیری مسئولان شده است. می‌شود بفرمایید که چه شده و چرا شما چنین مسئله‌ای را مطرح کردید؟».

ایشان ناگهان برآشفت که «مگر شما استاد دانشگاهی که داری من را مواخذه می‌کنی؟ شما بحث خودت را بکن. برای چی من باید این جواب را به شما بدهم؟ مگر شما چه کاره‌ای که من این جواب را به شما بدهم؟».

تلاش کردم روند مکالمه را آرام کنم تا به بقیه گفتگو برسیم. حتی از لفظ «مخلص شما» استفاده کردم تا این مسئول موی سپید، قدری آرام بشود. (به نظرم اشتباه کردم. بیش از حد تواضع نشان دادم!) اما خوب! ظاهرا ایشان آتشش تند بود و آتشبار کلامش آماده!

آنقدر هم عصبانی بود که کلا انگیزه‌ی ما برای گفتگو در خصوص بازنشستگان را به چالش کشیده پرسید که «اصلا بازنشسته به شما چه ارتباطی دارد که من بخواهم پاسخ شما را بدهم؟ من اینقدر مصاحبه کرده‌ام. مگه من الان در دانشگاه نشسته‌ام که شما دارید از من درس پس می‌گیرید؟ که چرا اینطوری است؟».

مشکل اینجا بود که او زمانی برای پاسخگویی نمی‌داد. تند و تند فرمایش می‌کرد! گوشی هم برای شنیدن نداشت. متاسفانه البته!

«شما خودت رو معرفی کن که من برای چه باید این حرف‌ها را به شما بزنم؟ راجع به چی من باید این را به شما بگویم؟».

در حالی است که اول تماس، من خودم را معرفی کردم. با نام و نام خانوادگی و ماهنامه‌ای که از طرف آن با آقای بیات تماس گرفتم. باز پاسخ دادم که آقای بیات! من روزنامه نگارم و پرسشم را مطرح می‌کنم.

علی اصغر بیات هم ظاهرا نمی‌خواست جواب بدهد، این بار به مدد پشت فرمان اتوموبیل بودنش یا دستکم ادعایی که خود داشت، گفت که «پنجاه تا هفتاد درصد ذهنم درگیر رانندگی‌ام است. من که الان نمی‌توانم ذهنم درگیر رانندگی‌ام باشد و به شما پاسخ بدهم».

خلاصه قرار شد من نیم ساعت دیگرش تماس بگیرم. اما چندین تماس من پاسخی داده نشد. البته یکی را برداشت. گفت الو. معرفی کردم. مکالمه قطع شد. ظاهرا این رئیس کانون عالی کارگران بازنشسته و مستمری بگیر تأمین اجتماعی سراسر کشور علاقه‌ای نداشته و ندارد که در خصوص مواضعش در رسانه‌های دیگر، از او پرسش بشود. ظاهرا می‌خواست و می‌خواهد متکلم وحده باشند. ولی خوب از بخت بدشان نشد!

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید