ماهنامه خط صلح – شاید در طول تاریخ حضور اینترنت در ایران تا به امروز دربارهی هیچ موضوعی به جز تلگرام و طرح صیانت تا این حد صحبت نشده باشد. اتفاقاً این دو در یک نقطه اشتراک جدی دارند و آن تلاش برای دسترسی گسترده به اطلاعات کاربران اینترنی است.
به صورت سنتی ایران برای مقابله با آنچه مقامات ایرانی آسیب و ولنگرانی فضای مجازی مینامند، دست به فیلترکردن یا اختلال ایجادکردن در اینترنت میزدند. این روش فقط یک بخش کوچک از محتوای موجود در اینترنت را هدف قرار میداد؛ مثلاً یک وبسایت یا یک اپلیکیشن مسدود میشد. با وجود آنکه تعداد این سایتها و اپلیکیشنهایی که مسدود شدند، سر به فلک گذاشته، اما همچنان در مقایسه با میزان محتوای که در جایجای اینترنت به عنوان بزرگترین شبکهی کامپیوتری دنیا وجود دارد، عدد چشمگیری نیست.
با این وجود میزان این سانسورها آنقدر زیاد است که زندگی مردم را تحت شعاع قرار داده؛ به صورتی که بدون فیلترشکن عملاً امکان فعالیت در شبکهی اینترنت وجود ندارد. ایران عملاً توان این را نداشت و ندارد که به این روشِ سانسور ادامه دهد؛ چراکه پایانی برای این بازی موش و گربه نیست و هر زمانی که آنها ابزاری را فیلتر کنند، دیر یا زود ابزار دیگری جایگزین آن خواهد شد و در نتیجه سوراخی در دیوار بلند سانسور ایجاد میشود.
طبیعی است که یک دیوار پر از سوراخ مطلوب مقامات ایرانی نیست و آنها برای پیداکردن راهحلی تلاش دارند تا به جای ادامهی این روشِ مسدودسازی چند پروژهی جدید را جایگزین روش فعلی کنند که نگارنده در این یادداشت فقط به بررسی یکی از آنها که کنترل و نظارت بر فعالیت کاربران است، تمرکز دارد.
در واقع تلاش مقامات جمهوری اسلامی بیشتر در نظارت و کنترل است تا مسدود سازی. به عنوان نمونه پروژهی تلگرام طلایی که دارای حمایت مقامات ایرانی در عالیترین سطح بود، نشان داد آنها برای نظارت و کنترل محتوای اینترنت در حال تلاشهای جدیدیاند.
تلگرام طلایی در واقع یک کلاینت(Client) برای اپلیکیشن تلگرام بود که با استفاده از کد «متن باز» اصلی و APIهای خودِ تلگرام توسعه یافته بود. این اپلیکیشن در حالی به شدت در بین کاربران ایرانی محبوب شد که نسخهی اصلی تلگرام توسط ایران فیلتر شده بود. توسعهدهندههای این اپلیکیشن با اضافهکردن برخی ویژگیهای جذاب و همچنین قراردادن پراکسیهایی درون آن نهتنها فیلترینگ اعمالشده روی تلگرام را دور زدند، بلکه کاربران بیشتری هم برای خود جذب کردند.
بررسیهای نگارندهی این یادداشت نشان میدهد که پراکسیهای تلگرام طلایی در زیرساختهای شرکت ارتباطات زیرساخت که دروازهی اصلی ورود و خروج اینترنت از کشور است، قرار داشت.
این شاید نخستین تلاش عیان ایران برای شنود گستردهی مکالمات شهروندان ایرانی در سطح دروازهی اصلی ارتباط با خارج از ایران بود. یکی از بندهای اساسی طرح صیانت هم دقیقاً به همین موضوع اشاره دارد. مادهی ۸ این طرح میگوید کمیتهای باید بر اجرای اصل ۲۵ قانون اساسی در گذرگاه مرزی سایبری نظارت کند.
اصل ۲۵ قانون اساسی دربارهی روش شنود از مکالمات و مکاتبات مردم است که میگوید: «بازرسی و نرساندن نامهها، ضبط و فاشکردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراقسمع و هرگونه تجسس ممنوع است، مگر به حکم قانون.»
به بیان ساده با توجه به همین قانون جاری کشور شما برای شنود مثلاً یک خط تلفنی باید با مراجعه به قاضی و ارائهی اسناد و مدارک کافی حکم شنود دریافت و بعد اقدام به شنود کنید.
این در حالی است که مادهی ۸ طرح صیانت عملاً همین قوهی قضاییه را از روند تصمیمگیری دربارهی شنود مکالمات و مکاتبات مردم خارج میکند و آن را نهتنها بر عهدهی گروهی نظامی و امنیتی قرار میدهد، بلکه با اجرای آن بر سر گذرگاه مرزی که همان شرکت ارتباطات زیرساخت باشد، عملاً اجرای مورد به مورد را تبدیل به شنود گستردهی تمام کاربران ایرانی میکند. این یعنی همان کاری که تلگرام طلایی انجام میداد، در سطحی بسیار گستردهتر انجام خواهد گرفت.
این طرح در حال عبوردادن مقامات ایرانی از اجرای سنتی سانسور و محدودیت به اجرای گسترده و بدون بندوبار شنود و جاسوسی از تمام کاربران ایرانی است.
این تنها یکی از تکههای پازل اینترنت ملی در ایران است. اگر سایر قسمتهای این پازل، مانند تفکیک ترافیک داخلی و خارجی، تشویق به استفاده از ابزارها و محتوای داخلی و واگذاری شرکت ارتباطات زیرساخت از نهاد دولت به گروهی نظامی و امنیتی را روی صفحه بچینیم، خواهیم دید که این طرح تنها و تنها با هدف جاسوسی و کنترل گستردهی مکاتبات و ارتباطات کاربران ایرانی طراحی شده و هیچ هدف دیگری در خود ندارد.
بدون نظر
نظر بگذارید