خانه  > slide, زنان  >  تجربه‌ی خشونت زنان در زایمان طبیعی/ صبا آلاله

تجربه‌ی خشونت زنان در زایمان طبیعی/ صبا آلاله


ماهنامه خط صلح – در ابتدا لازم است مفهوم خشونت را از بعد روانی آن به درستی بدانیم و در کنار تعریف آن انواع خشونت را بشناسیم تا بتوانیم مدل و موضوع انتخابی خود را در دسته‌ی خاص خود قرار دهیم. به دلیل این‌که از بعد روان‌شناختی بسیار مهم است که طبقه‌بندی موضوعات انجام شود؛ زیرا همه‌ی انواع خشونت بسیار منزجرکننده و آسیب‌زاست، ولی میزان آسیب‌زایی متفاوتی دارند و همین امر باعث می‌شود برای ما مهم باشد که تعاریف و انواع را بشناسیم تا بتوانیم حد و اندازه‌ی آسیب را مشخص کنیم .

تعاریف بسیار متعددی در کنار انواع خشونت‌ها وجود دارد. من در این نوشته تلاش کرده‌ام بر یک‌سری مفاهیم و انواعی از خشونت تمرکز کنم که به صورت مستقیم و غیرمستقیم با موضوع اصلی ما در ارتباط است.

مفهوم خشونت از بعد روان‌شناختی

از بعد روان‌شناسی خشونت را می‌توان حالتی از رفتار دانست که فرد خشن با استفاده از زور فیزیکی، غیرفیزیکی و کلامی خواسته‌ی خود را به دیگران تحمیل می‌کند و این خشونت ممکن است در اثر خشم اتفاق افتد. در دنباله‌ی تعریف خشونت، هر گونه رفتاری که با هدف واردکردن آسیب به یک یا بیش از یک پدیده صورت گیرد، رفتار خشونت‌آمیز نام می‌گیرد. رفتار خشونت‌آمیز می‌تواند در سطح آگاهانه یا ناآگاهانه صورت گیرد؛ البته این نکته بسیار حائز اهمیت است که تعریف خشونت از یک جامعه و فرهنگ تا جامعه و فرهنگی دیگر متفاوت است و مرزهای میان آن با سایر مفاهیم اجتماعی ثابت نیست.

مفهوم خشونت علیه زنان

خشــونت علیه زنان پدیده‌ای‌ســت کــه در آن زن بـه خاطر جنــسیت خود و صرفاً بــه عــلت زن‌بــودن مورد اعمال زور از سـوی جنس متفاوت (مرد) قـرار می‌گیـرد. چنان‌چـــه خشـونت در چــهارچوب خــانواده و بیـن زن و شوهر باشـد، از آن بـه عنوان خشـونت خانگی تــعبیر مـی‌شود و بــه هر نـوع عمل یا احتمـال رفتاری که بــه آســیب جــسمی، جنسـی، روانی یـا محــرومیت و عذاب منجـر شـود، خشـونت علیـه زنـان گفتـه می‌شـود. ایـن تعریـف تهدیـد بـه اعــمال و رفــتاری را هم که بـه اجبـار یا بـه اختیار مــحرومیت از آزادی به بار می‌آورد، (اعـم از زندگـی شـخصی و خصوصی یا جمعی) در بر می‌گیـرد.

بسـیاری از روان‌شناسـان در بررسـی علـل پدیـده‌ی خشونت نـوع تقسـیم و توجـه بـه نقش‌هـای جنسـیتی و هم‌چنیـن نـوع جامعه‌پذیـری را بسیار مورد اهمیت دانسته‌اند.

اثرگذاری و اثرپذیری

 از بعد روان‌شناختی موارد اثر برای شناسایی مصادیق خشونت مهم است. به دلیل انزجار از تمام انواع خشونت و تفاوت در میزان آسیب‌پذیری ما باید بتوانیم خشونت را از ابعاد متفاوت بنگریم:

  • فردی خشونت می‌ورزد، اما این رفتار از جانب فرد آسیب‌دیده خشونت تفسیر نمی‌شود؛ با این وجود او آسیب را می‌بیند.
  • فردی خشونت می‌ورزد و فرد آسیب‌خورده آن را خشونت تفسیر می‌کند و از آن آسیب می‌بیند.
  • فردی خشونت نمی‌ورزد، ولی فردی دیگر آن را خشونت تفسیر کرده.

با توجه به تعاریف فوق بسیار لازم است ما مفهوم خشونت، مصادیق خشونت و انواع آن را بشناسیم تا بدانیم در شرایط مختلف چه واکنش روانی‌ای نشان دهیم.

انواع خشونت

در یک تقسیم‌بندی می‌توان خشونت را به انواع کلامی و غیرکلامی تقسیم‌بندی کرد.

خشونت کلامی یکی از رایج‌ترین انواع خشونت در کشور ما است که به روش‌های گوناگونی انجام می‌شود. خشونت کلامی می‌تواند شامل ناسزا، دشنام، بدگویی پشت سر افراد دیگر، زورگویی، رفتارهای قلدرمآبانه، داد و فریاد بر سر هم و… باشد.

خشونت غیرکلامی هرگونه رفتاری به صورت غیرمستقیم و غیرکلامی در قالب خشونت را شامل می‌شود؛ از جمله خشونت‌های غیرکلامی می‌توان به خشونت جنسی، خشونت روانی، خشونت نوشتاری (مانند نوشتن شعار و متن‌های توهین‌آمیز در فضاهای مختلف مجازی) اشاره کرد
و یک مدل جدیدتر که بسیار هم مهم و مرتبط است با مبحث ما در انواع خشونت: خشونت نمادین که  با این‌که در زندگی روزمره‌ی ما به صورت عادی بسیار استفاده می‌شود، ولی نادیده گرفته می‌شود و یکی از دلایل نادیده‌انگاری آن ناآگاه‌بودن نسبت به مفهموم و آثار روانی این مدل خشونت است.

تعریف خشونت نمادین

خشونت نمادین یک ظرفیت و امکان اعمال قدرت یا خشونت است که سبب می‌شود افراد رفتارهای خود را به شدت کنترل و خود را با منشاء بروز آن خشونت هماهنگ کنند. خشونت نمادین تحمیل‌کننده اطاعت‌هایی است که با اتکا بر انتظارات جمعی و باورها از لحاظ اجتماعی درونی ‌شده. این خشونت بر یک نظریه‌ی بازتولید باورها استوار است. خشونت نمادین عمدتاً از طریق درونی‌کردن نظام سلطه انجام می‌گیرد که در آن کسی که اعمال سلطه می‌کند و کسی که زیر سلطه قرار دارد، هر دو ممکن است به صورتی ناخودآگاه نظام سلطه را چنان درونی کنند که به صورت خودکار در حرکات روزمره، در انتخاب‌ها و در تمام ابعاد زندگی‌شان آن را دائما تولید و بازتولید کنند.

خشونت‌های روانی، کلامی و نمادین در زنان حامله و در زایشگاه‌ها

در بحث انواع خشونت، اشاره شده به خشونت‌های روانی و کلامی که می‌توان آن را در کنار این موضوع قرار داد. دشنام و به کاربردن کلمات رکیک، فریاد و بی‌اخلاقی، بی‌احترامی، رفتارهای آمرانه و تحکم‌آمیز، تهدید به آزار یا محدودیت و تحقیر‌کردن ویژگی‌های بارز این مدل است. زمانی که در رابطه با این مبحث مطالعه می‌کردم، می‌توانستم به راحتی تشخیص بدهم که این مدل رفتارها خشونت‌آمیز است، ولی برای من که میزان آسیب‌پذیری در خشونت بسیار حائز اهمیت است، نیاز بود بیشتر بررسی کنم تا بتوانم اعلام کنم این موضوع در کدام یک از انواع خشونت قرار می‌گیرد. با توضیحاتی که در رابطه با خشونت علیه زنان از نوع روانی و کلامی دادم، تصور می‌رود بسیار راحت‌تر بتوانیم این مدل خشونت را در این دسته قرار دهیم.

ولی به دلیل گستردگی این پدیده لازم است از انواع دیگر خشونت‌ها هم استفاده شود تا بتوانیم درک بهتر و درست‌تری نسبت به این مسئله داشته باشیم.

در این‌جا برای من بسیار مهم است که نگاه گسترده‌تری داشته باشم. به همین دلیل از ابعاد فرهنگی هم نگاهی به این پدیده داسته باشیم، چون پدیده‌های فرهنگی به صورت مستقیم و غیرمستقیم در بعد روان‌شناختی کار ما تأثیر دارد. از بعد فرهنگی متأسفانه در جامعه‌ی ما رابطه‌ی جنسی ‌ــ‌مخصوصا برای زنان‌ــ نوعی عمل توأم با شرم و گاهاً احساس گناه محسوب می‌شود و همیشه صحبت از آن باید به صورت مخفیانه با کلی سانسور انجام شود. شاید همین یک دلیل باعث اشاعه‌ی چنین فرهنگ و خشونت‌هایی می‌شود .

و حال جالب‌تر این‌که در فرهنگ ما نیز زنان حامله در برابر افراد، مخصوصاً مردان یک احساس شرم را تجربه می‌کنند؛ چراکه این شرایط خود را نتیجه‌ای از رابطه‌ی جنسی خود دانسته‌اند که پی‌آمد آن شرم است. این تجربه‌ی شرم شرایطی فراهم می‌کند که اگر فرد مورد خشونت یا آزار از سمت افرادی قرار بگیرد، پذیرا باشد و آن رفتار مورد قبول واقع شود و گاهاً هم سکوت کند؛ به دلیل این‌که این‌گونه زنان به خود لقب «زن سازش‌کار» و «زن صبور» می‌دهند.

زنان حامله جدا از تحمل چنین تابوهایی و البته بار سنگین مادری و اضطراب‌های فراگیر مادر خوب‌بودن، در زمان زایمان بار فرهنگی سنگین‌تری را نیز باید متحمل شوند و آن برتری آن‌ها در زایمان طبیعی است. یک برداشت فرهنگی وجود دارد که زن اگر سالم‌تر، قوی‌تر و توانمندتر باشد، می‌تواند زایمان طبیعی داشته باشد و غیر از آن نه؛ البته ما در این‌جا تأکیدی بر نوع زایمان نداریم. به دلیل فشار اجتماعی از آن نام بردیم، چون این مسئله یک مورد پزشکی است که قطعاً متناسب با شرایط فرد انجام می‌شود.

در رابطه با خشونتی که به صورت مدل روانی، کلامی و نمادین در این بحث انجام شده، می‌توان ریشه‌ی آن را ابتدا در نگاه ابزاری به زن برای تولید مثل دانست که بدون در نظرگرفتن فردیتش باید بتواند قوی و مستحکم باشد تا فقط فرزندان سالم‌تری بدنیا بیاورد و این‌که بدن زن به دلیل نگاهی جنسیتی که جامعه بر او دارد، نه‌تنها مورد احترام و ارزشمند نیست، بلکه باید بتواند نیازهای جنسی را برآورده کند و وظایفش را که همان تولید مثل است، به درستی انجام دهد.

و در اینجا لازم است که برگردیم به توضیحی که برای مفهوم خشونت نمادین دادیم.

گفتیم که قدرت نمادین ابزار اعمال خشونت پنهان در جوامع است؛ قدرتی نامرئی که فقط با هم‌دستی کسانی اعمال می‌شود که نمی‌خواهند بدانند در کنار این قدرتند یا این‌که خود آن‌ها چنین قدرتی را حتی بر خود اعمال می‌کنند. امروزه در جامعه قدرت به ندرت به عنوان یک اجبار فیزیکی به کار گرفته می‌شود، بلکه به صورت نمادین در می‌آید و حالتی از مشروعیت پیدا می‌کند و پس از آن بر ما اعمال می‌شود. قدرت نمادین یک قدرت نامرئی است که  معمولاً آن را به خوبی درک نمی‌کنیم؛ چراکه ما آن را به صورت قدرت نمی‌بینیم، بلکه آن را در شکل مشروعیت ملاحظه می‌کنیم. همین مورد می‌تواند بحث حساسیت‌زدایی از آن را پررنگ‌تر کند.

این مفهومی تکمیلی از خشونت نمادین را در این قسمت بیان کردم تا بتوانم این مدل رفتارهای پر از خشونت را در این بحث جای دهم تا درک بهتری از موضوع به ما بدهد و این‌که چقدر این مباحث در ما نهادینه شده و حساسیت‌زدایی شده و به راحتی استفاده می‌شود، بدون این‌که ما آثار روانی و ماندگار آن را بدانیم.

همان‌طور که در این‌جا تعریف واقع‌گرایانه و واضحی از خشونت دادیم، در ادامه باید به تعریف درونی و ذهنی خشونت هم به همان اندازه اهمیت بدهیم، چون می‌تواند در این مبحث بسیار به ما کمک کند. در تعریف درونی می‌توان به تجربه‌های درونی، فرهنگی و اجتماعی آن اشاره کرد که با باورها و ارزش‌های فردی و اجتماعی رابطه‌ی مستقیم دارند.

آثار روانی پدیده‌‌ی خشونت

به طور کلی شناخت درست عوامل مؤثر بر خشونت علیه زنان می‌تواند سبب رسیدن به راه‌کارهای مناسب شود، زیرا پدیده‌ی خشونت علیه زنان موضوعی چندبعدی و چندجانبه است. ارائه‌ی چنین راه‌کارهایی باید با بررسی دقیق عوامل زمینه‌ساز مبنی بر کاهش اعمال خشونت توسط مردان و خشونت‌پذیری توسط زنان صورت گیرد.

برای مقابله‌ی مؤثر با مسئله‌ی اجتماعی خشونت علیه زنان در جامعه در گام نخست باید زمینه‌های شکل‌دهنده‌ی آن شناسایی شود و به این پرسش پاسخ داده شود که کدام عوامل زنان را در معرض خشونت قرار می‌دهد و باعث می‌شود صدمات جبران‌ناپذیر روانی، جسمی و خانوادگی به ایشان وارد شود و در خروج از چرخه‌ی خشونت موفق نباشند. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که از عوامل زمینه‌ساز در بروز خشونت علیه زنان می‌توان به عوامل فرهنگی و اجتماعی، عوامل اقتصادی و عوامل قانونی و حقوقی اشاره کرد.  فقدان آگاهی و ضعف فرهنگی جامعه از عوامل اصلی زمینه‌ساز خشونت علیه زنان در جامعه‌ی ایرانی است.

از بعد روان‌شناختی اختلالات احساسی، رفتاری و اجتماعی می‌تواند پی‌آمد آن باشد. عدم احساس امنیت، عدم ارزشمندی و عدم پذیرش از سمت جامعه‌ای که به آن تعلق داریم، در ما احساسات درماندگی، کاهش امید به آینده و نگرانی از آینده را به وجود می‌آورد؛ چیزی که در روان‌شناسی به آن «درماندگی اکتسابی» می‌گویند.

*یافته­های تحقیق نشان داد که بیشتر خشونت­های وارد بر این زنان بیشتر از مدل خشونت روانی‌ــ‌کلامی است که آثار روانی آن و میزان آسیب‌پذیری آن نسبت به انواع خشونت‌ها بیشتر است. 

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید