خانه  > slide, کارگران  >  مشاغل سخت و زیان آور؛ داستان غم انگیز و سرگیجه آور بازنشستگی کارگران/کیومرث امیری

مشاغل سخت و زیان آور؛ داستان غم انگیز و سرگیجه آور بازنشستگی کارگران/کیومرث امیری

ماهنامه خط صلح – امیدی که به ناامیدی ختم می‌شود

مشاغل سخت زیان‌آور به ده‌ها شغل و حرفه‌ای اطلاق می‌شود که با توجه به صدمات و لطمات جسمی و روانی که حین کار برای کارگران ایجاد می‌کند از دیدگاه قانون و از حیث سنوات و سوابق خدمتی یک سوم سنوات را در مدت زمان خدمت افزایش می‌دهد و بر اساس قانون کار، کارگرانی که به کارهای سخت و زیان‌آور مانند کار در معادن، کار در بیمارستان‌های روانی، کار در ندامتگاه‌ها، حرفه‌ی خبرنگاری و … مشغول‌اند می‌توانند بر اساس قانون مشاغل سخت و زیان‌آور در صورتی که دارای ۲۰ سال سابقه کار متوالی و یا ۲۵ سال کار متناوب در تصدی مشاغل سخت و زیان‌آور بر پایه‌ی این قانون باشند با احتساب ۳۰ سال سابقه پرداخت حق بیمه با توجه به سوابق سنوات ارفاقی ناشی از مشاغل سخت و زیان‌آور بازنشسته شوند و مازاد حق بیمه سنوات ارفاقی در این قانون به عهده کارفرما بوده و سازمان تامین اجتماعی طبق قانون باید مازاد حق بیمه را از کارفرما اخذ و در صورت خودداری کارفرما حتی از راه قوه‌ی قهریه این حق خود را وصول کند.

در حالی که این امر جز در موارد بسیار محدود اتفاق نخواهد افتاد و سازمان تامین اجتماعی تا قبل از وصول آنچه اشاره شد کارگر را بازنشسته نمی‌کند و این امر باعث تضییع حق کارگر و عقب افتادن بازنشستگی او شده، او را تحت فشار قرار داده و ناچار می‌کند تا مبلغ مذکور را که گاه مبالغ کلانی هم هست به جای کارفرما پرداخت کند، که در بیشتر موارد به دلیل عدم توانایی کارگر در پرداخت وجه مورد اشاره ماه‌ها و سال‌ها و گاه برای همیشه، این دسته کارگران بازنشسته نمی‌شوند و به این ترتیب کارگرانی که روزی مزایای مشاغل سخت و زیان‌آور برای‌شان رویای شیرین و امیدوارکننده‌ای بود حین بازنشستگی دچار سرگیجه و ناکامی و در نتیجه ناامیدی می‌شوند تا جایی که گاه این مشکل باعث می‌شود حقوق کارگران تضییع شده و یا حتی به دلیل عدم توانایی در پرداخت مبلغ مورد اشاره عمرش کفاف بازنشسته شدن را به او ندهد.

شرح پروسه‌ی استفاده کارگران از مزایای مشاغل سخت و زیان‌آور این سال‌ها به داستان غم‌انگیز و رنج‌آوری برای این دسته از کارگران که در مشاغل سخت و زیان‌آور به کار اشتغال داشته‌اند شده است که دل انسان را به درد می‌آورد.

کارگری سال‌ها با چنین رویای شیرینی در مشاغل سخت و زیان‌آور مشغول کار بوده و رنج و سختی آن را تحمل نموده با امید به این که با استفاده این قانون در موقع مقرر و با لحاظ دادن مواد این قانون با ۲۰ سال سابقه پرداخت بیمه که طبق این قانون بایستی ۳۰ سال محاسبه شود بازنشسته شود و برای بازنشسته شدن با استفاده از مزایای این قانون به اداره کار و رفاه اجتماعی مراجعه می‌کند ولی متاسفانه مشکلات از این جا گریبانش را می‌گیرد در حالی که هیچ راه برگشتی هم ندارد.

متاسفانه ظرف چهار دهه‌ی گذشته به بهانه‌های واهی مدام شاهد تغییر قوانین کارگری به سود کارفرمایان و به زیان کارگران بوده‌ایم که می‌توان به حذف قانون اجباری بودن بیمه‌ی کارگران توسط کارفرماها در سطوحی که قانون جدید اشاره دارد، تقلیل و تغییر شرایط فراهم نمودن وسایل ایمنی حین کار برای کارگران به طوری که روزی نیست شاهد مرگ و یا زخمی شدن یک یا چند کارگر به دلیل فقدان ایمنی در محل کار در کشور نباشیم و بسیاری تغییرات دیگر که با تغییر هر یک از این قوانین باری بر بر مشکلات کارگران اضافه شده است و پیش از هر چیز حقوق حقه و بدیهی کارگران که در قانون کار موجود و مطرح بوده است به حراج گذاشته شده و باعث شده کارگران از بسیاری حقوق قانونی خود باز بمانند. متاسفانه این تغییر مکرر قوانین کار معضلات بزرگی را برای کارگران در همه زمینه‌ها ایجاد کرده است و روز به روز هم قوانین به زیان کارگران تغییر پیدا می‌کند.

ماجرای بازنشستگی کارگران با استفاده از قوانین و مزایای کار سخت و زیان‌آور را از زبان یک تن از این کارگران بشنویم. او می‌گوید:

«من ۶۰ سال سن و بیش از ۱۸ سال سابقه پرداخت حق بیمه داشتم که ۱۰ سال از این ۱۸ سال را در کار سخت و زیان‌آور بیمه پرداخت کرده بودم و بابستی ۵ سال به سوابقم اضافه می‌شد که در آن صورت شرایط بازنشستگی شامل حالم می‌شد. پس برای استفاده از ۱۰ سال سابقه کار سخت و زیان‌آور که به باقی سابقه افزوده شود و بازنشسته بشوم به اداره کار و رفاه و امور اجتماعی مراجعه کردم. در آنجا پس از اخذ مبلع ۶۰ هزار تومان به من گفته شد ۶ ماه باید در نوبت بمانم تا تحقیقات انجام شود و اگر در تحقیفات معلوم شود دارای شغل سخت و زیان‌آور بوده‌ام باید کارفرما هم آن را تائید کند.

زمان از شش ماه هم بیشتر شد و بعد از آن به من گفتند شغل شما در کمیسیون بدوی این اداره به عنوان شغل سخت و زیان‌آور شناخته و تایید شده است، اما باید کارفرما هم آن را تایید کند که من در شغل مورد تقاضا اشتغال داشته‌ام. معلوم نشد وقتی که قرار است کارفرما تایید کند اداره کار و رفاه چه زحمتی است که به خودش می‌دهد. از آنجایی که این مورد برای کارفرمایان بار مالی دارد اکثراً از تایید آن برای کارگران سرباز می‌زنند. علاوه بر آن با گذشت زمان، بسیاری از کارگاه‌ها به ویژه در شرایط بحرانی کشور تعطیل شده و یا کارفرماها وجود ندارند که کارگر به آنها مراجعه کند. این مشکل دستکم شصت هفتاد تن از کارگرانی است که در مشاغل سخت و زیان‌آور مشغول کار بوده‌اند ولی اکنون کارگاه‌های آنها تعطیل و وجود خارجی ندارند.

به هر تقدیر کارفرما کار سخت و زیان‌آور من را تایید کرد و پس از آن با نامه‌ای که از اداره تعاون رفاه اجتماعی به دستم دادند به سازمان تامین اجتماعی مراجعه کردم. در سازمان تامین اجتماعی با بررسی سوابقم معلوم شد از مجموع ۱۰ سال فعالیت در شغل سخت و زیان‌آور تنها سه سال از آن در اوراق بیمه تامین اجتماعی ذکر شده و بقیه سال‌ها «کارگر ساده» به عنوان شغل قید شده است و جزو کار سخت و زیان‌آور محسوب نمی‌شود. لذا سازمان تامین اجتماعی با توجه سوابق به جای ۵ سال کمتر از دوسال سابقه کار سخت و زیان‌آور را تایید کرد و آن دو سال را هم به دلیل متوالی نبودن کل سوابق بیمه‌ای، نصف محاسبه کرده و در مجموع از ۱۰ سال سابقه کار در مشاغل سخت و زیان‌آور تنها کمتر از یک سال آن تایبد شد که بابت مازاد آن کارفرما بایستی مبلغ حدود ۲ میلیون تومان به تامین اجتماعی پرداخت می‌کرد و تا این مبلغ پرداخت نشود خبری از صدور حکم بازنشستگی برای من نخواهد بود.

سازمان تامین اجتماعی علی‌رغم آنکه در این جور موارد با کارفرماهای خرده‌پا جهت اخذ این مابه‌التفتاوت برخورد می‌کند ولی در رابطه با کارفرماهای دارای نفوذ عملاً اقدامی نمی‌کند.

تامین اجتماعی بدهی کارفرما را به آنها ابلاغ کرد ولی در حالی که بیش از یک ماه از تاریخ ابلاغش گذشت، اما کارفرما گوشش بدهکار نبود. از این طرف سازمان تامین اجتماعی آب پاکی را روی دست من ریخت. به این معنی که برای وصول مبلغ فوق از کارفرمای من عملاً کاری از دست‌شان ساخته نیست. البته در این گیرودار تامین اجتماعی هم بدش نمی‌آید دیرتر کارگر را بازنشسته کند چرا که به نفعش خواهد بود.

زمانی که از تامین اجتماعی ناامید شدم به ناچار و برخلاف میل باطنی‌ام رفتم سراغ کارفرمایم. آنجا به من گفتند بیایید با هم معامله بکنیم و گفتند تو برو دو میلیون تومان را پرداخت کن بعدها ما نصف آن را به تو پرداخت خواهیم کرد.

ناچار دومیلیون تومانی را که کارفرما می‌بایست پرداخت می‌کرد خودم پرداخت کردم».

این حکایت تلخ و تحقیرآمیز در اشکال عذاب‌آور و بغرنج دیگری سرنوشت هزارها کارگری است که سالیان دراز در مشاغل سخت و زیان‌آور مشغول کار و فعالیت بوده و امید داشتند قانون در حق آنها اعمال شود. متاسفانه امروز در ایران کارگران با مشکلاتی به مراتب سخت روبرو هستند.

مشکلاتی که کمترین حقی را به آنها نمی‌دهد و حقوق پیش پا افتاده‌ی کارگران را زیر پا می‌گذارد و به دلیل مشکلات بیکاری وحشتناک در جامعه، نداشتن متولی و … یا دم نمی‌زنند و یا به خاطر کوچکترین اعتراضی از کار بیکار شده و از زندگی ساقط می‌شوند.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید