خانه  > slide, اندیشه و بیان, کارگران  >  اعتراضات تاریخ ساز آبان ۹۸ به مثابه طغیان نیروی کار علیه استثمار و استبداد/رضا شیرازی

اعتراضات تاریخ ساز آبان ۹۸ به مثابه طغیان نیروی کار علیه استثمار و استبداد/رضا شیرازی

ماهنامه خط صلح – سنخ شناسی جنبش های اجتماعی جدید ما را فرا می خواند که با نظریه های کلاسیک سیاسی در باره جنبش های اعتراضی قدری فاصله بگیریم. تا قادر شویم به فراز و فرود آن ها پی برده و با روند دیالکتیکی آن ها بهتر آشنا شویم. بنابراین برای درک درست حضور فرودستان و نقش آن ها در خیزش آبان ماه، نیازمند تکیه به نظریه جامعه جنبشی که برخی از متفکرین ایرانی بدان اصرار دارند، هستیم.

روشن و آشکار است که حضور و نقش پررنگ فرودستان؛ کارگر زاده ها، بیکاران و نیروی حاشیه تولید و حاشیه نشینان، در اعتراضات آبان ماه تعیین کننده بود و چنین امری نشان از سمت گیری آتی جنبش اجتماعی – اعتراضی در ایران می دهد، به تعبیری دیگر مشارکت فعالانه فرودستان در رخداد آبان، به مثابه حلقه دیگری در ادامه دی نود و شش به شمار می آید.

در اصل ما با یک فرآیند طبقاتی و اجتماعی جدید و در عین حال پیچیده مواجه ایم، که آن نه تنها سرفصل جدیدی از نظر اجتماعی در ایران محسوب می شود بلکه نشان از آن می دهد که بافت اجتماعی ایران طی چند دهه گذشته به شدت دگرگون شده و همین امر تغییرات ریشه داری را به وجود آورده است که قابل انکار نیست.

اساسا ما در یک بزنگاه تاریخی قرار گرفته ایم، که اعتراضات اخیر – دی و آبان – نماد آن هستند. در یک تعبیر کلان تر، آغازی از شکل گیری یک دوره کاملا جدید در ایران قابل پیش بینی ست. چرا که از یک سو تغییرات اجتماعی در متن جامعه را نشان می دهد و در عین حال تحولات کیفی، مابه ازای اجتماعی به بار می آورد. طوری که همه نحله های اجتماعی و فکری را در ایران به شدت متاثر و دگرگون کرده، که در فرهنگ سیاسی، اجتماعی و عرفی جامعه قابل درک است.

اگر توانست در متن و بستر جامعه جنبشی که مطالبات صنفی، اجتماعی نیروی کار، جنبش زنان و دانشجویی را یک دستاورد کلان و تاریخ ساز بدانیم شاید بهتر به شکل گیری مرجع نو و جدید پی خواهیم برد. مرجعی که هم اکنون دارای نیروی اجتماعی عظیم و تعیین کننده و مهمتر از آن گفتمان ساز و جریان ساز است.

هنگامی که از برش و زاویه نیروی اجتماعی مخالف وضع موجود، به اعتراضات آبان ماه نگاه کنیم، پی می بریم که مشارکت فعالانه فرودستان در اعتراضات از جمله دو رخداد دی و آبان موید امر خودآگاهی طبقاتی و اجتماعی ست، نیاز به نان و آزادی و درک و احساس اختلاف درمصرف در همه شئون زندگی از آموزش تا بیمه های درمانی، از تعذیه تا مسکن، از استانداردهای زندگی شهری تا حداقل های اولیه حیات از قبیل کار و امنیت شغلی و … همه و همه بخشی از زمینه های عینی را فراهم کرده است تا فرودستان در اعتراضات اجتماعی مشارکت کنند. مشارکت فعالانه طبقات پائین جامعه موید آن است که امروزه بیشتر از هر چیزی به نان، کار و آزادی محتاجند. طبقه کارگر، کارگر زاده ها، بیکاران و به کل فرودستان، خوب می دانند که با تکیه به آزادی، قادر خواهند بود از منافع طبقاتی خود با ایجاد سندیکا و نهادهای خود حراست کنند. نیروی کار به درستی پی برده است که بدون حضور در ساحت اجتماعی و بدون طرح مطالبات صنفی، اجتماعی و طبقاتی، هیچ گونه تغییر و تحولی قابل تصور نیست و شرایط دهشت بار کنونی ادامه خواهد یافت.

می خواهم دوباره به مقدمه بحث بازگردم و تاکید کنم که بر مبنای کدام چهارچوب نظری، حضور فرودستان در اعتراضات آبان ماه بهتر قابل توضیح است؟
به گمانم چهارچوب و نظریه در خور توجه ای که بتواند توضیح دهنده نقش فرودستان در اعتراضات تاریخ ساز آبان ماه باشد، همان نظریه جامعه جنبشی است که توسط دو متفکر ایرانی _ پرویز پیران و سعید مدنی _ طی سال های گذشته تدوین شده است.

هر دو متفکر با تاکید و تبیین جامعه جنبشی و جنبش های چندگانه شهری مواردی را طرح کردند که در چهارچوب آن نظریه بتوان نقش فرودستان جامعه را در تغییر و تحولات بهتر فهمید و درک کرد. چرا که مطالبات انباشته شده آن ها در هیچ یک از عرصه ها پاسخی نگرفته و به همین دلیل در شرایط آماده، هزاران هزار جوان معترض بیکار، حاشیه نشین و فرودست، در خط مقدم تسخیر خیابان قرار می گیرند. البته فورا باید اضافه کرد که مبارزات صنفی کارگران ایران علیه حقوق های معوقه، اخراج های بی رویه، تعطیلی خط تولید، دستمزد ناچیز، قراردادهای موقت، عدم امنیت جانی در حین کار، مهمتر از همه سرکوب اعتراضات کارگری، دستگیری رهبران میدانی اعتراضات و نقره داغ کردن فعالین کارگری، همه و همه در یک شرایط آماده و بستر کافی، به مبارزات سیاسی گره می خورد و تسخیر خیابان را تنها چاره کار می بینند و علیه وضع موجود قیام می کنند و ما همه دیدیم که تعدادی از شاهدان همیشه زنده اعتراض آبان ماه کارگران آگاه بودند.

به نظر می رسد که شرکت فرودستان در اعتراضات آبان دارای عقبه مشخصی ست؛ اگر بخواهیم به طور مصداقی سخن بگوییم؛ نیروی کار ایران، هم در عرصه صنعت هم در عرصه آموزش، خصوصی سازی را در ایران کاملا به چالش کشیده است. به طوری که سازمان خصوصی سازی و سیاست های به حراج گذاشتن سرمایه و منابع کشور و به کل حاکمیت راه چاره ای ندارد، جز این که بپذیرد که برنامه خصوصی سازی جز فلاکت نیروی کار و ورشکستگی کثیری از بنگاه های تولیدی، دست آوردی نداشته است.

مشارکت در اعتراضات آبان نشانی از رشد آگاهی و خودآگاهی طبقاتی نیروی کار ایران است که در مبارزات مستمر، صیقل یافته است و به بار نشسته است. چرا که اعتراضات پیاپی این نیروی اجتماعی به وضع وخیم اقتصادی و طبقاتی به روشنی توسط هزاران کارگر، در فولاد اهواز، هپکوی اراک، پل اکریل اصفهان، هفت تپه شوش و …، بستر و فضای حضور در طغیان عمومی را برای نیروی کار ایجاد کرد.

عنصر آگاهی و خودآگاهی طبقاتی بخش کثیری از کارگران، معلمان، کارگر زاده ها، نیروی حاشیه تولید، چنان رشد و تعمیق یافته است که برای به عقب راندن چنین نیروی اجتماعی راهی جز سرکوب نمی بینند و دیدیم که با توسل به قتل عام عمومی و سرکوب عنان گسیخته به دنبال خفه کردن صدای معترضین آبان ماه برآمدند حال آن که خواهیم دید که در خیزش های آتی، مشارکت فرودستان افزایش خواهد یافت.

به گمان من، اگر بتوان مقایسه کلانی به عمل آورد تحولات آتی، نه کاستی ها مشروطه را خواهد داشت و نه ناکامی های انقلاب بهمن را. زیرا مطالبات و خواسته ها کاملا روشن و نیروی اجتماعی توان سازمان یابی و سازمان دهی را داراست. به علاوه مرجع جدیدی که خود از متن و بطن مردم است، یعنی فعالین اجتماعی، مدنی و صنفی، خواستار تغییر بنیادی هستند. دیگر نه نهادهای محافظه کار و ارتجاعی و نه حتی روشنفکران طبقات برخوردار جامعه، در روند فوق چندان نقش تعیین کننده دارند و نه قدرت های خارجی قادرند روند جنبش اجتماعی را به نفع خود رقم زنند. لذا سرشت خیزش فرودستان علیه بیداد و استثمار آماده تر از هر وقت دیگری ست و دو بال مشارکت عمومی و مطالبات اجتماعی – طبقاتی امکان تحقق آن است. میلیون ها انسان بیکار و فقیر، بدون این که به دنبال خونریزی، ویرانی و چپاول باشند در پی از میان برداشتن نظم موجودند که جز نکبت، فلاکت و بهره کشی، هیچ چیز دیگری را برایشان به ارمغان نیاورده است.

به تعبیری روشن تر در بطن و ماهیت جامعه جنبشی ما، اعتراضات برای مهار خشونت دولتی ست و هرگز خود مسبب خشونت نبوده و نخواهد بود. به طور تجربی در تجربه دی و هم در قیام آبان دیدیم که توده های فرودست عاصی از وضع موجود، در پی ویرانی جامعه و ایجاد شورش کور نبودند.

در حالی که حاکمیت جهت تسلط به اوضاع به خشونت متوسل شده و در عین حال با تکیه به انواع و اقسام رسانه صوتی، تصویری و نوشتاری همراه طبقات برخوردار و بخشی از لایه های بالای طبقه متوسط، به طور یک ریز از فتنه و فتنه گری، دو قطبی شدن جامعه و بی سرانجامی اعتراضات داد سخن می راند. در حالی که جنبش اعتراضی در ایران نه یک انتخاب که یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. زیرا استبداد مذهبی که مسبب شکاف طبقاتی عظیم است، جز از طریق اعتراضات میلیونی فرودستان با همراهی لایه های فقیر طبقه متوسط نابود نخواهد شد. به نظر می رسد برای به زانو درآوردن استبداد حاکم، مقاومت مدنی، کم هزینه ترین شیوه است.

تجربه آبان ماه نشان داد که نه تنها جناح بندی در جمهوری اسلامی بیشتر به یک ترفند شبیه است بلکه محرز شد که اساسا قوه مجریه مقننه و قضائیه، به طور کامل و دربست، تحت تملک بیت رهبری و خود رهبر است. در اصل برای ملت ستمدیده ما بیش از پیش روشن شد که حاکمیت ایران توسط رهبر و بیت رهبری، سپاه و شورای امنیت ملی و شورای تامین استانها و نهادهای ریز و درشت سرکوب از قبیل یگان های ویژه و گارد، لباس شخصی ها، وزارت اطلاعات، دادستانی اداره می شود و چنین ساختار امنیتی و نظامی نشان داد که استعداد آن را دارد که به قتل عام عمومی متوسل شود، همچنان که طبق آخرین گزارش ها، قریب به ۱۵۰۰ تن از معترضین آبان به دست نیروی سرکوب کشته شدند. بنابراین جامعه در مقابل مهار خشونت حاکمیت به راستی به جز نافرمانی همگانی، مقاومت مدنی، طغیان عمومی و در نهایت دفاع مشروع راه دیگری دارد؟

آبان ماه باعث شد که سطح تحلیل و نگاه به تحولات سیاسی و اجتماعی در جبهه ملت ستمدیده و دوستداران آزادی، رفاه و آبادی، یک دست تر شود و برای همگان روشن شد که مشارکت فرودستان در اعتراضات، حاکمیت مستبد را کاملا در تنگنا قرار داد و ابتکار عمل نیروهای مخالف در خیابان او را درمانده کرد.

به نظر می رسد که جامعه در ادامه آبان خود را آماده می کند تا در گام های بعدی با نیروی میلیونی وارد کارزار شود و ما همه خوب می دانیم که به دلیل فقر گسترده در ایران و شکاف طبقاتی غیرقابل تصور ناشی از سیاست های نادرست جمهوری اسلامی در عرصه های اقتصادی و اجتماعی، فرودستان بیشتری به قیام خواهند پیوست، همان طور که دیدیم در آبان ماه عرصه را بر حکومت تنگ تر کردند. بنابراین قابل تاکید است که؛ نیروی کار در ایران از لحاظ عملی و نظری، در همراهی با بزرگترین جنبش مدنی ایران یعنی جنبش زنان و همچنین با همگامی جنبش دانشجویی و دیگر اقشار آگاه جامعه، اعتراضات سراسری بعدی را تدارک خواهد دید و در چنین جدالی نیروهای حافظ وضع موجود، راهی جز عقب نشینی ندارند. همچنین باید به خاطر داشت که آرزواندیشی قادر است ما را از واقعیت غیرقابل انکار دورکند چرا که فرودستان ایران به رغم آگاهی و خودآگاهی فاقد سندیکاهای سراسری و تشکلات محلی و … هستند. بنابراین نقش غیرقابل انکار فرودستان در اعتراضات آتی، زمانی تعیین کننده تر خواهد شد که متشکل شوند، چرا که نهادهای مستقل کارگران، معلمان و پرستاران، بازنشستگان و …، در ایجاد جبهه متحد نهادهای مدنی به عنوان یک بلوک در مقابل نظام زر، زور و تزویر، نیازی مبرم و حیاتی ست.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید