خانه  > slide, اعدام  >  اعدام از دریچه‌ی #هشتگ/ پویان خوشحال

اعدام از دریچه‌ی #هشتگ/ پویان خوشحال

ماهنامه خط صلح – ایران یکی از کشورهایی است که هم‌چنان از مجازات اعدام، به‌طور گسترده استفاده می‌کند. این موضوع همواره با اعتراض نهادهای حقوق بشری همراه بوده است. پرسش مهم این است که آیا فشار رسانه‌ها، اعم از رسانه‌های سنتی و بین‌المللی و نیز موج‌آفرینی در شبکه‌های اجتماعی و راه‌اندازی کمپین‌های هشتگی می‌تواند در توقف یا لغو «حکم اعدام» یک فرد در جمهوری اسلامی ایران موثر باشد؟

تحول کمپین‌های اعتراضی، از رسانه‌های سنتی تا هشتگ‌های مجازی

فعالیت‌ها و کمپین‌های مخالفت با اعدام در ایران، در طول زمان دستخوش تغییرات اساسی شده‌اند. در گذشته (پیش از گسترش شبکه‌های اجتماعی) تلاش‌ها عمدتاً از طریق نهادهای حقوق ‌بشری، مطبوعات بین‌المللی و فشارهای دیپلماتیک صورت می‌گرفت. برای نمونه، در سال ۱۳۸۵ حکم سنگسار «سکینه محمدی آشتیانی» به اتهام زنای محصنه صادر شد، اما با پوشش گسترده‌‌ی رسانه‌های جهانی و اعتراضات بین‌المللی، اجرای این حکم ابتدا متوقف شد و سپس به ۱۰ سال حبس تقلیل یافت. این نمونه، نشان داد که فشار افکار عمومی جهان و رسانه‌ها می‌تواند جمهوری اسلامی را وادار به عقب‌نشینی کند. هم‌چنین در سال ۱۳۸۵–۱۳۸۶ کمپینی جهانی برای نجات «نازنین فاتحی» (دختر نوجوان محکوم به اعدام، به جرم قتل در حین دفاع از خود) شکل گرفت. کارزار اینترنتی «نجات نازنین» بیش از ۳۵۰ هزار امضا در سراسر دنیا جمع‌آوری کرد و سرانجام نازنین در سال ۱۳۸۶ از اعدام نجات یافت و آزاد شد. این موارد که پیش از عصر توییتر و اینستاگرام رخ دادند، بیش‌تر متکی به رسانه‌های خارجی، سازمان‌های حقوق ‌بشری و پویش‌های برون‌مرزی بودند و صدای داخل ایران، به‌دلیل سرکوب رسانه‌ها و محدودیت اینترنت، کم‌تر به‌گوش می‌رسید.

با ظهور شبکه‌های اجتماعی و گسترش اینترنت در دهه‌ی ۱۳۹۰، ماهیت کمپین‌ها تغییر کرد. اکنون اعتراض به احکام اعدام می‌تواند به‌صورت خودجوش و گسترده در فضای مجازی صورت گیرد و صدای شهروندان داخل ایران را مستقیماً منعکس کند. به‌عنوان مثال در ماجرای «ریحانه جباری» (اعدام‌شده به جرم قتل در سال ۱۳۹۳) علاوه بر تلاش‌های حقوق بشری رسمی، یک موج اینترنتی در دفاع از او شکل گرفت، هرچند این حمایت جمعی نتوانست مانع اعدام شود، اما توجه افکار عمومی جهان را به این موضوع جلب کرد. مقامات قضایی پس از اعدام ریحانه ادعا کردند که «کمپین رسانه‌ای و سیاسی غرب» عامل شکست تلاش‌ها برای جلب رضایت اولیای دم و در نتیجه، اجرا‌شدن اعدام بود، آن‌ها سعی داشتند این‌گونه القا کنند که برجسته‌شدن پرونده در رسانه‌های خارجی باعث لجبازی و عدم گذشت خانواده مقتول شده است.

با این حال، در عصر شبکه‌های اجتماعی، ماهیت کمپین‌ها تغییر کرده و گستره‌ی‌ آن‌ها بسیار وسیع‌تر و همه‌گیرتر شده است. حالا فقط دولت‌های خارجی یا سازمان‌های بین‌المللی نیستند که فشار می‌آورند، بلکه میلیون‌ها شهروند عادی می‌توانند در مدت کوتاهی صدای اعتراض خود را علیه احکام اعدام، به‌گوش همگان برسانند.

تیر ماه ۱۳۹۹، کمپین هشتگی #اعدام_نکنید

یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های تاثیر شبکه‌های اجتماعی بر پرونده‌های اعدام، کمپین #اعدام_نکنید در تابستان ۱۳۹۹ است. ماجرا از این قرار بود که سه جوان بازداشت‌شده‌ در اعتراضات آبان ۱۳۹۸، به نام‌های «امیرحسین مرادی»، «سعید تمجیدی» و «محمد رجبی»، در تیرماه با تایید حکم اعدام در دیوان عالی مواجه شدند. به محض انتشار خبر تایید احکام، موجی کم‌سابقه از اعتراض در فضای مجازی شکل گرفت و کاربران ایرانی در ایکس (توییتر در آن زمان)، اینستاگرام و تلگرام با هشتگ #اعدام_نکنید خواستار لغو این احکام شدند. این هشتگ در ۲۴ تیر ۱۳۹۹ ابتدا در فضای مجازی فارسی و سپس به‌سرعت در سطح جهانی ترند شد. در کم‌تر از دو روز، بیش از ۱۰ میلیون توییت با این هشتگ منتشر شد و بازدید آن به حدود ۶ میلیارد بار رسید. این کمپین، یکی از گسترده‌ترین موج‌های اعتراضی مجازی در تاریخ ایران بود که طیف وسیعی از کاربران داخل و خارج، از مردم عادی تا چهره‌های مشهور در آن مشارکت داشتند. طوفان توییتری #اعدام_نکنید چنان نیرومند بود که حکومت را نیز غافلگیر کرد. هم‌زمان با اوج گرفتن این کمپین، اینترنت در بسیاری از مناطق ایران به‌طور عمدی مختل شد، موضوعی که نت‌بلاکس (NetBlocks) هم این اختلال اینترتی را تایید کرد. این مجموعه واکنش‌ها به‌روشنی نشان می‌داد که حکومت از قدرت کمپین نگران شده بود.

آیا این موج بی‌سابقه توانست نتیجه‌ای در روند قضایی ایجاد کند؟

در ۲۵ تیر ۱۳۹۹، خبرهایی ضد و نقیض درباره‌ی توقف اجرای حکم اعدام سه معترض منتشر شد. ابتدا خبرگزاری فارس مدعی شد که ابراهیم رئیسی (رئیس وقت قوه‌ی قضاییه) دستور اعاده دادرسی را صادر کرده است، اما این خبر توسط رسانه‌ی رسمی قوه‌ی قضاییه (میزان) تکذیب شد. با این‌حال، وکلای متهمان اعلام کردند که به پرونده دسترسی پیدا کرده‌اند و درخواست بازبینی حکم را طبق ماده‌ی ۴۷۷ آیین دادرسی کیفری ثبت کرده‌اند. چند روز بعد، در ۲۹ تیر ۱۳۹۹ قوه‌ی قضاییه رسماً اعلام کرد که درخواست اعاده دادرسی پذیرفته شده و پرونده برای بررسی مجدد، به دیوان عالی ارجاع شده است، در نتیجه اجرای حکم اعدام تا تعیین تکلیف نهایی متوقف شد. نهایتاً در آذرماه همان سال، وکیل پرونده خبر داد که دیوان عالی حکم اعدام این سه نفر را نقض کرده است و پرونده جهت رسیدگی مجدد به دادگاه هم‌عرض ارسال خواهد شد. در سال ۱۴۰۱ در دادگاه جدید، برای این سه نفر حکم ۵ سال حبس تعزیری صادر شد. کمپین رسانه‌ای #اعدام_نکنید عملاً موفق شد سرنوشت این سه جوان را از اعدام به زندان کاهش دهد.

کمپین #اعدام_نکنید در کنار اثر عملی، بازتاب‌های گسترده‌ی داخلی و بین‌المللی نیز داشت. بسیاری از چهره‌های مطرح علمی، هنری و ورزشی داخل کشور با وجود محدودیت‌ها، به این موج پیوستند و علناً مخالفت خود را با اعدام نشان دادند. عفو بین‌الملل خطاب به رهبر جمهوری اسلامی صراحتاً خواستار لغو فوری این احکام شد و بی‌عدالتی در محاکمه و ادعاهای شکنجه (از جمله ضرب و شتم و شوک الکتریکی) را یادآور شد. از لحاظ بازتاب بین‌المللی، این کمپین توجه چهره‌های سیاسی خارجی را نیز جلب کرد، از جمله دونالد ترامپ (رئیس‌جمهوری وقت آمریکا) در توییتی فارسی از هشتگ #اعدام_نکنید حمایت کرد و نوشت: «سه نفر در ایران به‌خاطر شرکت در اعتراضات محکوم به مرگ شده‌اند. اعدام این سه نفر نباید انجام شود». هم‌چنین فرح پهلوی (ملکه‌ی پیشین ایران) با صدور پیامی خطاب به قضات جمهوری اسلامی گفت: این فرزندان را اعدام نکنید و هشدار داد که صدور این احکام ناعادلانه، فقط خشم ملت را بیش‌تر می‌کند. بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر اسرائیل) نیز به فارسی توییت کرد و نوشت: مردم ایران سزاوار بهتر از این هستند و صرفاً به‌خاطر خواست زندگی بهتر نباید جوانانشان اعدام شوند.

در مقابل، واکنش مقام‌های جمهوری اسلامی ترکیبی از پذیرش و مقاومت بود. از یک سو، علی ربیعی سخنگوی دولت وقت (دولت دوازدهم) در یادداشتی، خیزش هشتگ #اعدام_نکنید را تجلی «تلاش مدنی شهروندان برای شنیده‌شدن» توصیف کرد و خواستار آن شد که حاکمان صدای بی‌پیرایه‌ی مردم را بشنوند و به خواست طبیعی افکار عمومی احترام بگذارند. این اظهارات نوعی همراهی محتاطانه دولت با مطالبه‌ی اجتماعی بود. اما ربیعی همزمان واکنش‌های مقام‌های خارجی (نظیر توییت ترامپ) را «موج‌سواری وقیحانه» نامید و گفت برخی از صداهای این کمپین «جعلی و هدایت‌شده از دستگاه تبلیغاتی دشمن» هستند. هم‌چنین غلامحسین اسماعیلی (سخنگوی وقت قوه‌ی قضاییه) در واکنشی تند گفت در این فضاسازی اخیر، عناصری از ضدانقلاب و امپراتوری رسانه‌ای دشمن فعال بودند که برای ما اعتباری ندارند و بسیاری از این اکانت‌ها ربات بوده‌اند که فقط اعداد را بالا برده‌اند. بدین‌ترتیب، مقامات حکومت ضمن اذعان به گستردگی واکنش اجتماعی، تلاش کردند آن‌را بیگانه‌ساخته و بی‌اثر جلوه دهند. با این همه، نتیجه‌ی نهایی این کارزار نشان داد که این‌حجم از فشار افکار عمومی بی‌تاثیر نبوده است.

نمونه‌های دیگر کمپین‌های اعدام در سال‌های اخیر

بررسی سایر موارد در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که رسانه‌ها و کمپین‌های مجازی گاهی موفق به نجات جان محکومان شده‌اند و گاهی نه. پس از کمپین تاثیرگذار اعدام نکنید، نام «نوید افکاری» به اعدام گره خورد. او که کشتی‌گیر و از معترضان اعتراضات مرداد ۱۳۹۷ در شیراز بود، به اتهام قتل، به اعدام محکوم شد. موج جدیدی در شبکه‌های اجتماعی با هشتگ‌هایی چون #نوید_را_نکشید و SaveNavidAfkari#  شکل گرفت. طی روزهای پایانی مرداد و اوایل شهریور ۱۳۹۹، هشتگ SaveNavidAfkari# به ترند اول ایران تبدیل و بیش از ۵۰۰ هزار توییت درباره‌اش منتشر شد. اعدام ناگهانی نوید که به گفته‌ی بسیاری، با عجله و بدون اطلاع قبلی صورت گرفت، پیامی آشکار از سوی حاکمیت داشت: «حتی فشار جهانی و حمایت افراد مشهور نیز ما را مجبور به عقب‌نشینی نمی‌کند». بسیاری معتقدند که حکومت با اعدام نوید می‌خواست نشان دهد که از انتقاد داخلی و خارجی ترسی ندارد و اعتراض به نظام را بی‌پاسخ نخواهد گذاشت. این نمونه‌ نشان داد که هرچند کمپین رسانه‌ای توانست صدای اعتراض را بلند کند، اما موفق به نجات جان نوید نشد و حاکمیت برای نمایش اقتدار خود، هزینه‌ی سنگین بین‌المللی را به جان خرید.

این روند، در اعتراضات ۱۴۰۱ نیز ادامه داشت. قوه‌ی قضاییه برای سرکوب اعتراضات، با سرعت برای بازداشت‌شدگان احکام اعدام صادر کرد. جامعه‌ی مدنی ایران، بار دیگر به شبکه‌های اجتماعی روی آورد تا جلوی یک فاجعه را بگیرد. هشتگ‌هایی مانند #اعدام_نکنید و نمونه‌های انگلیسی آن در فضای توییتر فارسی و حتی بین‌المللی ترند شد. اعدام عجولانه و بی‌رحمانه‌ی «محسن شکاری» و «مجیدرضا رهنورد» (در آذر ۱۴۰۱) موجی از خشم و محکومیت جهانی را برانگیخت. اعدام معترضان جنبش مهسا (ژینا)، با محکومیت گسترده‌ی بین‌المللی، از جمله پاپ فرانسیس و مقامات اروپایی، مواجه شد. عفو بین‌الملل هشدار داد که ده‌ها نفر دیگر در خطر اعدام‌اند. در داخل ایران هم خانواده‌ها با تجمع اعتراضی مقابل زندان‌ها، خواستار نجات عزیزانشان شدند.​ هرچند در دی‌ماه ۱۴۰۱ دو معترض دیگر با نام‌های «محمدمهدی کرمی» و «محمد حسینی» اعدام شدند و در اردیبهشت ۱۴۰۲ نیز سه معترض دیگر به نام‌های «صالح میرهاشمی»، «مجید کاظمی» و «سعید یعقوبی» اعدام شدند، اما پس از آن، روند اعدام معترضان کاهش یافت و چندین جوان محکوم به اعدام از چوبه‌ی دار نجات یافتند. برای مثال، «ماهان صدرات» (از معترضان تهران) که به محاربه محکوم و حتی پای چوبه‌ی دار برده شده بود، در پی اعتراضات داخلی و بین‌المللی اجرای حکم اعدامش متوقف شد و دیوان عالی درخواست اعاده دادرسی او را پذیرفت. هم‌چنین «سامان یاسین» (خواننده‌ی رپ) که حکم اعدامش صادر شده بود، با کارزار فعالان هنری و حقوق‌بشری، از اجرای حکم رهایی یافت. این موارد نشان می‌دهد که واکنش سریع جامعه‌ی مدنی و رسانه‌ها توانست حاکمیت را به محتاط‌تر شدن وادار کند تا از موج خشم عمومی و انزوای بین‌المللی بیش‌تر جلوگیری کند. البته هنوز هم ده‌ها معترض با خطر حکم اعدام مواجه‌اند و مبارزه‌ی مدنی برای نجات جان آن‌ها ادامه دارد.

هشتگ‌های بازدارنده

طی یک دهه‌ی اخیر، همزمان با افزایش اعتراضات مجازی و خیابانی و متعاقب آن افزایش بازداشت‌ها، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی توانسته‌اند نقش مهمی در توقف یا به تاخیر انداختن احکام اعدام در ایران ایفا کنند. فعالیت جامعه‌ی مدنی در رسانه‌های اجتماعی، این حقیقت را روشن کرد که حتی اگر همیشه موفق به لغو حکم نشوند، اما با ایجاد موج‌های اعتراضی، افزایش هزینه‌ی سیاسی برای حکومت و جلب توجه جهانی، تاثیر چشم‌گیری بر روند پرونده‌ها دارند. اعتراضات مجازی، که امروز از دل جامعه برخاسته و سانسور را دور می‌زنند، به یک ابزار بازدارنده‌ی قوی «علیه اجرای اعدام» تبدیل شده‌اند.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید