ماهنامه خط صلح – مجازات اعدام، بهعنوان یکی از شدیدترین و غیرقابل بازگشتترین اشکال مجازات، همواره محل مناقشهای جدی در میان اندیشمندان حقوقی، جامعهشناسان و فعالان حقوق بشر بوده است. در جمهوری اسلامی ایران، اعدام نه تنها ابزاری قضایی، بلکه ابزاری سیاسی و ایدئولوژیک نیز بوده که در بسیاری از موارد برای سرکوب اعتراضات، حذف مخالفان و ایجاد رعب و وحشت در جامعه به کار گرفته شده است. تداوم و گسترش اجرای احکام اعدام در ایران –بهویژه علیه نوجوانان، معترضان، اقلیتهای قومی و مذهبی و افراد فاقد دسترسی به دادرسی عادلانه— زنگ خطری جدی برای وضعیت حقوق بشر در کشور به صدا درآورده است.
در چنین شرایطی، یکی از وظایف کنشگران اجتماعی، بهویژه فعالان صنفی معلمان، تبیین پیامدهای انسانی، روانی، اجتماعی و حقوقی اجرای حکم اعدام برای نسل جدید است؛ نسلی که آیندهی این کشور را در دست دارد و بیش از دیگران نیازمند شناخت ریشهها و نتایج خشونت سیستماتیک است. اما واقعیت تلخ آن است که ساختار رسمی آموزش در ایران –اعم از مدارس و دانشگاهها— نه تنها فاقد ظرفیت لازم برای پرداختن آزادانه و نقادانه به چنین موضوعاتی است، بلکه خود در بسیاری موارد در خدمت بازتولید ایدئولوژی رسمی و تطهیر عملکردهای نظام قرار دارد.
در این میان، نقش معلمان، بهویژه آنانی که در پیوند با جنبشهای صنفی و اجتماعی فعالاند، بیش از پیش برجسته میشود. این افراد میتوانند با بهرهگیری از موقعیت خود در میان دانشآموزان و خانوادهها، پیام آگاهی را از دل کلاسهای درس –حتی در شکلی نمادین یا غیرمستقیم— به بستر جامعه منتقل کنند. آموزش دربارهی مجازات اعدام، بهانهای است برای بحثی عمیقتر دربارهی مفهوم عدالت، حقوق بشر، کرامت انسانی و مسئولیت فردی و جمعی. چنین بحثهایی، اگرچه ممکن است با محدودیتها و فشارهای شدید مواجه شوند، اما میتوانند جرقههایی از تفکر انتقادی را در ذهن نوجوانان روشن کنند.
از همین رو، شکلدهی به سازوکارهای آموزش موازی و مردمی، ضرورتی فوری و تاریخی یافته است. آموزشهای خارج از نظام رسمی میتوانند ابزارهایی موثر برای روشنگری و آگاهیسازی باشند. این موارد میتواند شامل کلاسهای آزاد، کمپینهای آموزشی، محتوای دیجیتال، نشستهای خانوادگی و محفلی، و حتی روایتهای شخصی در بستر شبکههای اجتماعی باشند. این آموزشها باید به گونهای طراحی شوند که نه تنها اطلاعاتی دقیق و مستند دربارهی فرآیندهای قضایی، موارد نقض حقوق متهمان، و تبعات اجتماعی و روانی اعدام ارائه دهند، بلکه به نوجوانان و جوانان –و در واقع نسل جوان و آینده— کمک کنند تا نگاهی تحلیلی، اخلاقی و انسانی نسبت به مسئلهی مجازات پیدا کنند.
تربیت نسلی آگاه که بتواند با تکیه بر دانش، همدلی و احساس مسئولیت اجتماعی در برابر سیاستهای خشونتمحور ایستادگی کند، نیازمند بستری گسترده و پایدار از آموزشهای منتقد و مستقل است. تنها از این مسیر است که میتوان به ایجاد تغییرات ساختاری در نگرش عمومی نسبت به مجازات اعدام و در نهایت، زمینهسازی برای حذف آن از نظام حقوقی کشور امیدوار بود.
آموزش، بهویژه در شرایط انسداد سیاسی و فرهنگی، خود شکلی از مقاومت است؛ مقاومتی بیخشونت، اما موثر، که آینده را با بذر آگاهی شکل میدهد. در این مسیر، حتی کوچکترین گامها، چون کاشتن بذر پرسش در ذهن یک نوجوان، میتواند آغازگر تغییری بزرگ باشد.
بدون نظر
نظر بگذارید