خانه  > slide, سایر گروهها  >  وقتی فال‌گیران تاس می‌اندازند و ما می‌بازیم/ پویان خوشحال

وقتی فال‌گیران تاس می‌اندازند و ما می‌بازیم/ پویان خوشحال

ماهنامه خط صلح – آلبرت اینشتین جمله‌ی معروفی دارد: خدا تاس نمی‌اندازد. اما اگر امروز زنده بود و نگاهی به شبکه‌های اجتماعی می‌انداخت، شاید با ناامیدی سرش را می‌تکاند و می‌گفت، به نظر می‌رسد که فالگیران و شبکه‌های اجتماعی نه‌تنها تاس می‌اندازند، بلکه دارند با آن قمار هم می‌کنند، چراکه امروزه، پیشگویی‌ها، فال‌ها و خرافات در لباس مدرن خودنمایی می‌کنند و به کمک الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی به‌سرعت منتشر می‌شوند. از فال قهوه که با تفسیر لکه‌های تصادفی در فنجان، مسیر زندگی افراد را تعیین می‌کند تا «سرکتاب» باز کردن که ادعا می‌کند می‌تواند قفل بختِ بسته را بشکند، همه و همه در فضای مجازی به تجارتی میلیاردی تبدیل شده‌اند. در این میان، فالگیران مدرن تنها به پیش‌بینی‌های کلی و مبهم اکتفا نمی‌کنند؛ بلکه از ابزارهایی مانند هوش مصنوعی برای طراحی فال‌های شخصی‌سازی‌شده نیز بهره می‌برند. این روش‌ها به شکلی طراحی شده‌اند که احساس دقت علمی و منطقی بودن را به کاربران القا کنند.

اما چرا مردم هم‌چنان به چنین باورهایی روی می‌آورند؟ چرا در قرن بیست‌ویکم که اطلاعات به‌سرعت در دسترس است، هنوز عده‌ای سرنوشتشان را در میان کارت‌های تاروت و پیش‌گویی‌های اینترنتی جست‌وجو می‌کنند؟ در ادامه، نگاهی خواهیم داشت به این‌که چگونه تکنوفئودالیسم و قدرت شبکه‌های اجتماعی در ترویج این شبه‌علم‌ها نقش دارند و چگونه تحلیل‌های علمی در سایه‌ی‌ خرافات گم می‌شوند.

چرا فالگیران هم‌چنان مشتری دارند؟

همین چند روز پیش بود که «جادوگر» مختص فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران با لقب «خوبان عالم» بازداشت شد. برخی از این فالگیران و جادوگران حتی دوره‌های آموزش فالگیری برگزار می‌کنند و کارآموزانی در سراسر ایران دارند. در سوی سنتی ماجرا نیز، سرکتاب باز کردن و استفاده از «ناموس کفتار» و جادوهای دیگر نیز به لطف اینترنت به یک تجارت تبدیل شده است. کافی است در واتساپ به یک شماره پیام بدهید، مبلغی را واریز کنید و سپس بشنوید که چرا بخت شما بسته است، در کدام فصل مهاجرت خواهید کرد و چطور می‌توان آن را باز کرد!

شبکه‌های اجتماعی که قرار بود دانش را در دسترس همگان قرار دهند، تبدیل به بستری برای گسترش شبه‌علم شده‌اند. جوانانی که در اینستاگرام، یوتیوب، تلگرام و تیک‌تاک بزرگ می‌شوند، در معرض سیلی از اطلاعات بی‌پایه قرار دارند. از تبلیغات فالگیران و طالع‌بینان گرفته تا توصیه‌های پزشکی بدون پشتوانه‌ی علمی، الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که اطلاعات جذاب‌تر (و نه الزاماً درست‌تر) بیش‌تر دیده شوند. در این میان، رسانه‌های سنتی که باید نقش آگاهی‌بخش را ایفا کنند، به دلیل کاهش قدرت و نفوذ خود، توان مقابله با این موج را ندارند.

در ایران، این مشکل با سانسور شدید رسانه‌ها دوچندان شده است. روزنامه‌ها و وبسایت‌های خبری به‌شدت تحت نظر هستند و امکان پرداختن به بسیاری از مسائل جدی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را ندارند. از سوی دیگر، آن‌ها برای حفظ مخاطب خود ناچارند به همان موضوعات جذاب و عامه‌پسندی بپردازند که در شبکه‌های اجتماعی رواج دارد. این شرایط باعث شده است که خرافات، فال‌بینی و اطلاعات نادرست بدون هیچ مقاومتی در جامعه گسترش پیدا کنند. 

تکنوفئودالیسم: بازی در زمین غول‌های فناوری

یکی از دلایل اصلی افزایش شبه‌علم و اطلاعات غلط، رشد تکنوفئودالیسم است. در این نظام، غول‌های فناوری مانند متا (فیس‌بوک و اینستاگرام)، آلفابت (یوتیوب)، تیک‌تاک و توییتر (ایکس کنونی) بر تمام جریان‌های اطلاعاتی حاکم شده‌اند. آن‌ها با تسلط بر داده‌های کاربران، محتوا را به‌گونه‌ای مدیریت می‌کنند که بیش‌ترین تعامل را ایجاد کند؛ حتی اگر این تعامل مبتنی بر اطلاعات نادرست باشد. از آن‌جایی که یکی از اهداف تکنوفئودالیسم ایجاد «عدم‌قطعیت» است، مردم در فضایی از سردرگمی اطلاعاتی زندگی می‌کنند. در این شرایط، رسانه‌های سنتی قدرت خود را از دست داده‌اند و محتوای متنی عملاً از دور خارج شده است.

در دنیایی که رسانه‌ها در برابر شبکه‌های اجتماعی کم‌اثر شده‌اند، محتواهای سطحی، جذاب و سرگرم‌کننده –مانند آن‌چه اینفلوئنسرهای چند ده هزار تا چند میلیون دنبال‌کننده در حوزه‌های غیرتخصصی تولید می‌کنند—، رشد کرده‌اند، اما تحلیل‌های علمی و گزارش‌های جدی کم‌تر مورد توجه قرار می‌گیرند. محتوای تصویری رسانه نیز که زمانی امیدی برای اطلاع‌رسانی بود، اکنون تحت تاثیر جریان‌های شبه‌علمی رنگ باخته است. فالگیران با میلیون‌ها دنبال‌کننده، در ویدئوهایشان درباره‌ی چاکراهای پول، انرژی‌های منفی و ستارگان سخن می‌گویند، اما تحلیل‌های علمی در سایه قرار می‌گیرند. در این شرایط، باید پرسید: آیا آینده‌ی محتوا در اختیار علم خواهد بود یا خرافات؟

همان‌طور که اینشتین گفت، خدا تاس نمی‌اندازد، اما غول‌های فناوری، فالگیران و شبکه‌های اجتماعی هر روز این کار را می‌کنند! دنیای اطلاعات در حال تغییر است و با ظهور تکنوفئودالیسم، عدم‌قطعیت به بخشی از زندگی ما تبدیل شده است. در این شرایط، مسئولیت آگاهی‌بخشی به نسل‌های جدید اهمیت بیش‌تری پیدا می‌کند. صادقانه باید به این اتفاق نگاه کرد؛ جریان خرافات مجازی به شکل تصاعدی در حال رشد است. تا زمانی که رسانه‌ها دوباره قدرت خود را بازیابند و در برابر موج شبه‌علم بایستند، باید با آگاهی‌رسانی بیش‌تر به جنگ خرافات رفت؛ پیش از آن‌که سرنوشتِ آینده را به قهوه‌های مانده در ته فنجان‌ها بسپاریم.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید