خانه  > slide, سایر گروهها  >  مکران، پایتخت استراتژیک یا بازی با افکار عمومی؟/ فرشته گلی

مکران، پایتخت استراتژیک یا بازی با افکار عمومی؟/ فرشته گلی

ماهنامه خط صلح – موضوع انتقال پایتخت از شهری به شهر دیگر، داستانی است با سابقه‌ای طولانی. سوابق مربوط به مهم‌ترین موارد انتقال پایتخت‌‌‌ها در دنیا نشان می‌دهد، انتقال پایتخت در سال ۱۸۰۰ در آمریکا، در ۱۸۶۸ در ژاپن، در ۱۸۷۱ در ایتالیا، در ۱۹۱۲ در هند، در ۱۹۱۸ در روسیه و در ۱۹۲۳ در ترکیه به انجام رسیده است. هم‌چنین سوابقی از انتقال پایتخت در سال ۱۹۲۷ در استرالیا، ۱۹۴۴ در فرانسه، ۱۹۶۰ در برزیل، ۱۹۶۷ در پاکستان، ۱۹۷۳ در تانزانیا و ۱۹۸۲ در سریلانکا وجود دارد.(۱)

پس از انقلاب بهمن ۵۷، موضوع انتقال پایتخت ایران از تهران به‌شکل جدی از دهه‌ی ۷۰ با دلایلی هم‌چون تراکم جمعیت، آلودگی هوا، مشکلات ترافیکی، خطرهای ناشی از زلزله و تمرکز بیش از اندازه‌ی امکانات و منابع در شهر تهران مورد توجه قرار گرفت. اما از دهه‌ی ۸۰ موضوع به رسانه‌ها و محافل سیاسی کشیده شد و در سال ۱۳۹۰ رهبر جمهوری اسلامی به آن ورود و بر لزوم بررسی جدی آن تاکید کرد. پس از آن بود که طرح‌ها و پیشنهادهایی برای انتقال پایتخت اداری یا سیاسی به شهرهایی چون اصفهان، سمنان و غیره، یا حتی ایجاد یک شهر جدید مطرح شد. اما تا امروز اقدامی جدی و عملی برای انتقال پایتخت انجام نشده و تهران هم‌چنان پایتخت و مرکز سیاسی، اداری و اقتصادی کشور باقی مانده است. هرچند این موضوع هم‌چنان دردست بررسی و بحث است، اما به‌نظر می‌رسد اجرایی‌شدن آن، به برنامه‌ریزی بلندمدت و سرمایه‌گذاری قابل توجهی نیاز دارد.

از جمله دلایل مهمی که برای انتقال پایتخت مطرح شده، تمرکززدایی است. موافقان معتقدند که انتقال پایتخت می‌تواند به کاهش تمرکز امور اداری، اقتصادی و سیاسی در تهران کمک کند و توسعه متوازن در سایر مناطق کشور را تسهیل نماید. تهران با جمعیتی بیش از ۱۵ میلیون نفر به‌عنوان یک کلان‌شهر، با مشکلات ناشی از تراکم بیش از حد جمعیت مواجه است. انتقال پایتخت می‌تواند به کاهش این تراکم و توزیع متعادل‌تر جمعیت در کشور کمک کند. از طرف دیگر تهران با مشکل ترافیک و آلودگی هوا هم دست‌و‌پنجه نرم می‌کند و انتقال پایتخت می‌تواند بخشی از این مشکلات را کاهش دهد. تهران یکی از آلوده‌ترین شهرهای جهان است، این انتقال می‌تواند به کاهش فعالیت‌های اداری و اقتصادی در تهران و در نتیجه کاهش آلودگی هوا کمک کند. ترافیک تهران یکی از بزرگ‌ترین معضلات این شهر است، انتقال بخشی از فعالیت‌های اداری و سیاسی می‌تواند به کاهش این مشکل کمک کند.

دلیل دیگری که برای انتقال پایتخت مطرح کرده‌اند خطر زلزله است. تهران روی گسل‌های فعال قرار دارد و خطر زلزله‌ای بزرگ، همیشه وجود داشته است. این انتقال می‌تواند ابعاد یک فاجعه‌ای انسانی را کاهش دهد. از دیگر دلایل موافقان انتقال پایتخت، تمرکززدایی از منطقه‌ای است؛ به این معنی که تمرکز امکانات و منابع در تهران باعث عقب‌ماندگی سایر مناطق کشور شده و انتقال پایتخت می‌تواند به توسعه مناطق کم‌تر برخوردار و ایجاد تعادل در توسعه ملی کمک کند.

با این حال و بدون شک، انتقالی در این حجم و وسعت، چالش‌های اساسی نیز دارد؛ چالش‌هایی از جمله هزینه‌های سنگین این انتقال. انتقال پایتخت نیازمند سرمایه‌گذاری کلان در زیرساخت‌ها، ساختمان‌های اداری و مسکن برای کارمندان دولت و انتقال نیروهای انسانی است. مخالفان معتقدند این هزینه‌ها می‌تواند در سایر بخش‌های کشور و در بسترهایی صرف شود که نیازمندترند. بنابراین وضعیت اقتصادی حال حاضر حاکم بر ایران و شرایط سخت تحریمی، در عمل این اتفاق را ناممکن کرده است. از سوی دیگر زمان‌بر بودن انتقال نیز از چالش‌هایی است که منتج از همان سرمایه‌گذاری غیر عملی، می‌تواند هر تصمیمی در این زمینه را ابتر کند. آن‌چه که حتمی است ترسیم فرآیندی است که امکان دارد سال‌ها یا حتی دهه‌ها طول بکشد. مخالفان معتقدند این طرح ممکن است در عمل با مشکلات اجرایی زیادی مواجه شود. به این چالش‌ها باید مقاومت‌های سیاسی و اجتماعی در سطح جامعه‌ی ملتهب ایرانی را نیز افزود که برخی گروه‌ها یا نهادها با این طرح مخالفت کنند، یا اجرای آن با چالش‌های سیاسی همراه باشد. از طرف دیگر تهران به‌عنوان پایتخت ایران، بیش از ۲۰۰ سال مرکز سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور بوده است. انتقال پایتخت می‌تواند به هویت تاریخی و فرهنگی این شهر آسیب بزند. هم‌چنین انتقال پایتخت نه‌تنها لزوماً مشکلات تهران را حل نخواهد کرد، بلکه حتی ممکن است باعث ایجاد شهری دیگر با مشکلات مشابه شود. مهم‌تر از همه‌ی این‌ها، برخی مخالفان معتقدند که انتقال پایتخت ممکن است با چالش‌های امنیتی و سیاسی همراه باشد؛ به‌ویژه اگر این انتقال به‌درستی برنامه‌ریزی نشود.

اما چه مناطق یا شهرهایی برای انتقال پایتخت مطرح بوده است؟ نام شهرهایی چون اصفهان، شیراز، مشهد و سمنان همواره به‌عنوان گزینه‌های احتمالی برای انتقال پایتخت در میان بوده است. با این حال منتقدان معتقدند انتقال به‌هر کدام از این شهرها –که خودشان با مشکلات عدیده‌ی مدیریتی و محیط‌زیستی دست به گریبانند—، می‌تواند علاوه بر سخت‌تر کردن شرایط آن شهرها، از نظر امنیتی نیز بسترهای خطرناکی را ایجاد کند. با این‌حال در میان نام‌های متعددی که در طول این سال‌ها مطرح شده، آخرین نام حواشی بسیاری را به‌دنبال داشت. در آخرین اظهار نظر دولتی درباره‌ی انتقال پایتخت و پس از تاکید چندباره‌ی رئیس جمهور بر لزوم این جابه‌جایی، فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت، در یکی از گفتگوهای خود با خبرنگاران از «مکران» به‌عنوان یکی از گزینه‌های جدی انتقال پایتخت نام برد. هرچند در سخنان بعدی این موضوع را اصلاح و بر قطعی نبودن موضوع تاکید کرد، اما این مانع از انتقاد مخالفان نشد. این‌جا بررسی خواهیم کرد که اصولاً مکران بر چه پایه و اساسی برای این انتقال، انتخاب یا نامزد شده و آیا با در نظر گرفتن شرایط می‌توان این پیشنهاد را جدی تلقی کرد و امکان‌پذیر بودن اجرای این ایده چقدر است.

مکران، منطقه‌ای تاریخی و جغرافیایی است که در جنوب شرقی ایران و بخش‌هایی از جنوب غربی پاکستان واقع شده است. این منطقه در حاشیه‌ی دریای عمان قرار دارد و به‌دلیل موقعیت استراتژیک، تاریخی و طبیعی خود، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. نام مکران در تاریخ باستان ایران و هم‌چنین در متون اسلامی به‌عنوان بخشی از سرزمین‌های شرق ایران شناخته شده و گاهی به‌عنوان «سرزمین ماهیگیران» نیز توصیف می‌شود. در دوران هخامنشی، ساسانی، و اسلامی، مکران به‌عنوان مسیری تجاری و نظامی نقش کلیدی ایفا می‌کرد. مکران به‌دلیل نزدیکی به دریای عمان و دسترسی به اقیانوس هند، در موقعیتی قرار دارد که می‌تواند ایران را به قطب تجارت بین‌المللی تبدیل کند. این موقعیت استراتژیک باعث می‌شود که مکران نقش مهمی در تامین نیازهای اقتصادی و ارتباط با جهان ایفا کند.(۲)

مکران شامل بخش‌هایی از استان‌های سیستان و بلوچستان و هرمزگان است و بنا به گفته‌ی سخنگوی دولت، یکی از گزینه‌هایی است که در سال‌های اخیر مورد بحث جدی قرار گرفته است.(۳) از مهم‌ترین دلایل عمده‌ی این انتخاب از نظر پیشنهاددهندگان، موقعیت استراتژیک جغرافیایی این منطقه است. مکران به‌دلیل دسترسی به آب‌های آزاد (دریای عمان و اقیانوس هند) و نزدیکی به کشورهای جنوب آسیا، از موقعیت تجاری و ژئوپلیتیکی منحصر به فردی برخوردار است که می‌تواند این منطقه را به‌عنوان یک قطب تجاری و لجستیکی برای ایران معرفی کند. از طرف دیگر از نظر این گروه، انتقال پایتخت به مکران می‌تواند به توسعه زیرساخت‌ها، اشتغال‌زایی و رشد اقتصادی در یکی ازمناطق توسعه‌نیافته‌‌ی ایران کمک کند و موجب کاهش شکاف توسعه،‌ میان مناطق مرکزی با حاشیه‌ی کشور شود.(۴) هم‌چنین همانند دیگر گزینه‌های انتقال پایتخت، می‌تواند به کاهش مشکلات تهران که در ابتدای این یادداشت به آن‌ها اشاره شد، از جمله ترافیک، آلودگی هوا و تمرکز بیش از حد جمعیت کمک کند. اما مهم‌تر از همه از نظر این گروه، مکران باتوجه به دوری از مرزهای شمالی و غربی ایران، می‌تواند از نظر امنیتی گزینه‌ای مناسب باشد، به‌ویژه با توجه به تهدیدات بالقوه در مناطق مرزی. اما این گروه تهدیدهای امنیتی از جنوب ایران را در این بررسی خود یا ندیده‌ و یا با اطمینان از بی‌خطر بودن آن به چنین نتیجه‌ای رسیده‌اند.

از این‌سو، مخالفان این انتخاب و انتقال نیز دلایل خاص خود را طرح می‌کنند. از مهم‌ترین دلایل، کمبود زیرساخت‌ها در مکران است. منطقه‌ی مکران در حال حاضر از نظر زیرساخت‌های حمل‌ونقل، ارتباطات، آب و برق با محدودیت‌های جدی مواجه است. توسعه این زیرساخت‌ها نیازمند سرمایه‌گذاری کلان و زمان‌بر است. هم‌چنین شرایط آب و هوایی منطقه را نیز باید به‌دلایل این گروه اضافه کرد. مکران دارای آب‌وهوای گرم و خشک است و شاید برای زندگی جمعیت زیاد، مناسب نباشد. البته شاید گفته شود شرایط آب و هوای این منطقه شبیه دبی و امارات و کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس و دریای عمان است. اما در این مناطق، درحال حاضر زیرساخت‌های لازم برای حضور جمعیت زیاد وجود دارد و مکران تا رسیدن به آن شرایط، راهی بسیار طولانی درپیش خواهد داشت. این موضوع نیازمند برنامه‌ریزی برای ایجاد شهری هوشمند و پایدار است. بنابراین دلایل مقاومت و مخالفت برای انتقال پایتخت به مکران بسیار زیاد است، به‌خصوص که برای تبدیل مکران به‌جایی شبیه دوحه و دبی و شارجه، بدون شک هزینه‌های بسیار بالا و سرمایه‌گذاری هنگفتی نیاز است. توجه داشته باشید که برای رسیدن به رشد و توسعه، وجود نیروی کار فراوان و جمعیت بسیار، از ضروری‌ترین عناصر است و مکران یکی از کم‌تراکم‌ترین مناطق ایران از نظر جمعیت است و جذب نیروی کار و متخصصان برای اداره‌ی پایتخت جدید چالشی بزرگ خواهد بود.

این انتقال می‌تواند آسیب‌های دیگری هم به منطقه و خود مکران وارد کند؛ از جمله آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی. به‌هر حال انتقال پایتخت به هر منطقه‌ای، مهاجرت گسترده به آن منطقه را به‌دنبال خواهد داشت. این مهاجرت می‌تواند منجر به تغییرات عمده در ترکیب جمعیتی و فرهنگی منطقه شود. به خصوص فرهنگ و آداب و رسوم محلی تحت‌تاثیر مهاجران جدید قرار می‌گیرد. ورود جمعیت جدید با فرهنگ متفاوت، می‌تواند باعث کاهش اهمیت فرهنگ محلی و حتی فراموشی برخی از سنت‌ها شود. اما به‌نظر می‌رسد مهم‌تر از همه‌ی این موارد نادیده‌گرفتن نظر خود بومی‌های منطقه باشد. بدون شک برای پایداربودن چنین تصمیم‌هایی نباید مشارکت مردم را نادیده گرفت. به‌خصوص مردم ساکن در منطقه که رکن اول و اساسی برای موفقیت چنین طرح‌های بزرگی هستند. در غیر این صورت، این موضوع می‌تواند منجر به نارضایتی و حتی تنش‌های اجتماعی شود. برای کاهش آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی، ضروری است که مردم محلی در فرآیند تصمیم‌گیری مشارکت داده شوند. این مشارکت باید واقعی و موثر باشد تا بتواند منافع و حقوق مردم محلی را تضمین کند. مردم محلی باید از مزایا و معایب انتقال پایتخت آگاه شوند و در مورد چگونگی مدیریت تغییرات آموزش ببینند. این موضوع می‌تواند به کاهش تنش‌ها و افزایش پذیرش تغییرات کمک کند. این‌جا هم تجربه ثابت کرده است که چنین اتفاقی نخواهد افتاد و اصولاً حاکمیت نیازی در خود برای اخذ نظر مردم در این خصوص نمی‌بیند. همین موضوع می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد مشکلات امنیتی فراوان در منطقه شود که با توجه به حضور جریان‌های مختلف سیاسی مخالف، بسیار محتمل خواهد بود. در واقع خروجی همراهی نکردن مردم از مسیرهای تثبیت‌شده در جامعه‌ی مدنی می‌تواند آسیب‌های امنیتی ایجاد کند که باعث ایجاد تنش‌های سیاسی بین دولت و حاکمیت و مردم محلی می‌شود. اگر مردم بومی منطقه، احساس کنند که منافعشان نادیده گرفته شده است، خروجی‌اش دامن‌زدن به اعتراضات و ناآرامی‌های اجتماعی خواهد بود.

هرچند، به‌نظر می‌رسد انتقال پایتخت می‌تواند موجب بهبود زیرساخت‌های منطقه شود و فرصت‌های شغلی جدیدی ایجاد و به رشد اقتصادی منطقه کمک کند، اما با این حال اگر منافع اقتصادی به‌طور عادلانه توزیع نشود و بیش‌تر به نفع مهاجران جدید باشد تا مردم محلی، این موضوع می‌تواند باعث افزایش نابرابری اقتصادی در منطقه شود. تجربه نیز ثابت کرده این اتفاق در بیش‌تر موارد اتفاق افتاده است؛ هرچند در انتقال پایتخت تجربه نشده، اما در بخش‌های دیگر جامعه، مردم همواره شاهد چنین تبعیض‌هایی بوده‌اند. به همه‌ی این‌ها باید آسیب‌های احتمالی محیط‌زیستی را نیز افزود. مناطق بکر مانند مکران، دارای اکوسیستم‌های حساسی هستند که ممکن است در اثر توسعه سریع و گسترده آسیب ببینند. ساخت‌وسازهای گسترده، آلودگی و تغییرات در الگوهای طبیعی می‌تواند باعث تخریب محیط زیست شود. هم‌چنین افزایش جمعیت و فعالیت‌های اقتصادی می‌تواند باعث کاهش منابع طبیعی مانند آب، خاک و هوا شود. این موضوع می‌تواند به ضرر مردم محلی باشد که به این منابع وابسته هستند. با این‌حال نباید پتانسیل‌های اقتصادی موجود در منطقه‌ی مکران نادیده گرفته شود. منطقه‌ی مکران به‌دلیل دسترسی به دریا و امکان ایجاد بندرهای بزرگ، می‌تواند به یک قطب تجاری و صنعتی تبدیل شود. پروژه‌هایی مانند بندر چابهار و کریدور شمال-جنوب (اتصال ایران به هند و روسیه) از جمله طرح‌های کلیدی هستند که می‌توانند به توسعه این منطقه کمک کنند.

به‌هر حال انتقال پایتخت به مکران ایده‌ای جذاب از نظر استراتژیک و اقتصادی است، اما اجرای آن نیازمند برنامه‌ریزی بلندمدت، سرمایه‌گذاری گسترده و رفع چالش‌های زیرساختی و اجتماعی است؛ نیازی که برآورده‌شدن آن با توجه به وضعیت فعلی ایران و مشکلات عدیده‌ی اقتصادی و موانع بزرگ برای سرمایه‌گذاری‌های کلان –دست‌کم در کوتاه مدت—، در دسترس نخواهد بود. برای آماده‌شدن بسترهای تاکیدشده از سوی کارشناسان و اشاره‌شده در این یادداشت، مسیر و چشم‌انداز روشنی وجود ندارد و هرگونه دامن‌زدن به بحث انتقال پایتخت در شرایط فعلی، بازی با افکار عمومی است با اهدافی فراتر از اراده‌ی واقعی برای اجرای آن.

پانوشت‌ها:
۱- خرج انتقال پایتخت چقدر است؟، اقتصاد آنلاین، ۲۱ بهمن‌ماه۱۴۰۰.
۲- مکران کجاست؟ / با پایتخت جدید ایران آشنا شوید، اقتصاد آنلاین، ۱۷ دی‌ماه ۱۴۰۳.
۳- توضیح سخنگوی دولت درباره‌ی موضوع انتقال پایتخت، تابناک، ۱۹ دی‌ماه ۱۴۰۳.
۴- از تهران تا مکران، سواحل سیستان و بلوچستان پایتخت جدید ایران؟، فرارو، ۱۷ دی‌ماه ۱۴۰۳.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید