ماهنامه خط صلح – ماه گذشته ناصر تقوایی درگذشت. تقوایی برای همنسلان ما کارگردانی بود که تمام فیلمهایش با نگاهی دقیق و متعهدانه به جامعه ساخته میشد و جزئیات خیرهکنندهی فیلمهایش از قاب سینما و تلویزیون بیرون میپاشید. دهههاست که بعضی تکیهکلامهای سریال دایی جان ناپلئون او همچنان میان مردم به کار برده میشود. اگر شاهکار ایرج پزشکزاد جلوی دوربین تقوایی نمیرفت، شاید وارد خاطرهی جمعی ایرانیان نمیشد. یاد هر دو گرامی.
تقوایی در مستندسازی هم دستی داشت و با همان دقت در جزئیات به سراغ موضوعاتی میرفت که خاص خودش بود. در همهی آنها هم ریزنگری در مناسبات جامعه بسیار بود. از آن جمله فیلم کوتاهی بود به نام آرایشگاه آفتاب. واقعاً هم فیلم کوتاهی است، کمتر از ده دقیقه، موجز، قابل لمس برای همه و بدون صحنهای یا کلمهای که بشود به آن افزود یا از آن کاست.
اختلاف طبقاتی را شاید بر حسب عادت از محله و خانه، خودرو، لباس و غذا میفهمیم. نمودهای اختلاف طبقاتی اما بیش از اینهاست. شاید کسی بهخوبی تقوایی نمیتوانست سراغ نمودی برود که معمولاً به آن فکر نمیکنیم. آغاز فیلم همراه است با آواز بیات تهران که موقعیت را دقیقاً نشان دهد. تصاویری از آرایشگاههایی که افراد در آنها خدمات لوکس میگیرند بدون هیچ توضیحی میگذرد و میرسد به آرایشگاههای کنار خیابانی.
شاید اولین چیزی که به نظر بینندهی امروزی میرسد فقدان بهداشت باشد. جایی زیر سقف آسمان، زیر آفتاب مستقیم، با ابتداییترین لوازم، که در آن کسی با پوشش محقر سر و صورت کس دیگری با پوشش محقر را میتراشد. نه خبری از سشوار است و نه مجلهای با تصویر زن روی جلد آن. آدمها چانه میزنند و به بهایی کم سر و صورتشان را صفا میدهند.
اما اختلاف طبقاتی یا حاشیه و متن یا هر چه اسمش را بگذاریم به همینجا ختم نمیشود. تقوایی با اساتید سلمانی که همه از شهرهای دیگری برای کاسبی به تهران آمدهاند چند مصاحبهی کوتاه هم میکند. میگویند که همین آرایشگاه خیابانی هم در شهر خودشان نیست و در تهران میتوانند کار کنند. برای نان بخورونمیری که یکی از آنها توضیح میدهد جلای وطن کردهاند و زیر تیغ آفتاب کار میکنند. اما هیچ صدایی از آرایشگاههای گرانقیمت به گوش نمیرسد. تقوایی به هر دو گروه شانس برابر برای گفتوگو نمیدهد، چه که این دو گروه اساساً شانس برابری در زندگی ندارند. تصمیم تقوایی بر این است که شانس حرفزدن را به کسانی بدهد که از شانسهای جامعه بهرهی کمتری داشتهاند.
با توجه به فقدان آمارهای دقیق در سال ۱۳۴۶ (یعنی زمان ساخت این فیلم)، مشکل بتوان به شاخصی قابل اعتماد برای نابرابری در آن زمان ایران دست یافت. به نظر میرسد در چند دههی بعدی نابرابری قدری کمتر شده، اما نمیتوان انکار کرد که همچنان وجود دارد و در جامعه میتازد. از طرف دیگر، در این دههها هم ناصر تقوایی کمتر کار کرد و دوربینش دیگر فقر و غنا، تفاوتهای میان آرایشگر و مشتری در دو طبقهی مختلف و تفاوت «شازده اسدالله» با «شیرعلی قصاب» را نشان نداد.
دیگر آثار مستند تقوایی نیز نشاندهندهی تیزبینی او و حساسیت به زندگی انسانهاست. گذشته از آثار مشهورتر او که کمابیش برای همه شناخته شده است، آثار مستند او دربردارندهی جزئیاتی تحسینبرانگیز از زندگی ساده و روزمرهی افراد است. شاید اوج هنرنمایی او را بتوان در مستندسازی از نواحی جنوبی مشاهده کرد.
مستند پنجشنبه بازار میناب که تصاویری بدیع از میناب و زیست سنتی مردم آن منطقه را ارائه میدهد، حساسیت یک فیلمساز است به پدیدهای که در روزگار مدرنیزاسیون ایران، جز معدودی به چشم کسی نمیآمد. برای ما که در دورانی کاملاً متفاوت به میناب میرویم، تصاویر محیط و خصوصاً مردمان آن روزگار یادگاری است که دوربین تقوایی به جا گذاشته است، آن هم از پدیدهای بسیار قدیمی که با گذشت زمان دستخوش تغییرات زیادی شده است (اگر علاقه داشتید، به پادکست مگون، قسمتهای مربوط به میناب و پنجشنبه بازارش گوش دهید).
همچنین مستند باد جن، محصول ۱۳۴۸ را میتوان در کنار تکنگاری غلامحسین ساعدی از بادها و زارها، یعنی کتاب اهل هوا، بهترین منبع برای شناخت این پدیده در بافت سنتی خودش دانست. چنین مستندهایی مغتنم هستند، خصوصاً در زمانهی ما که پیش از ثبت تصویری، چنین مراسمی در کشور رو به فراموشی یا تغییرات گسترده میرود. انسان و زندگی انسانی فارغ از خاستگاه و زادگاه برای او به هر حال جالب بود و دوربینش سلمانی رشتی در تهران، خرسوار در میناب و خلاصه جلوههایی هرچند ساده از زندگی را بهخوبی میدید. اختلاف طبقاتی را هم با دقت میدید و نشان میداد، برخلاف بسیاری از فیلمسازان همدورهاش که ترجیح میدادند طبقهای خاص را نشان دهند که اتومبیل داشت و مرفه بود، یا فقر را در پوشش باصفا بودن و لوطیگری زیبا جلوه دهند.
این مختصر با بهانهی اختلاف طبقاتی، یادبودی بود برای ناصر تقوایی. خواهش میکنم فیلم کوتاهش را ببینید و دیدن آن را به دیگران هم پیشنهاد کنید.












































بدون نظر
نظر بگذارید