ماهنامه خط صلح – در دوران امپراطوری رم، سربازان پس از پایان خدمت، حقوق یا زمینی دریافت میکردند. یعنی وقتی یک سرباز خدمتش تمام میشد و قرار بود با احترام خدمتش را ترک کند، علاوه بر پول، ممکن بود قطعه زمینی نیز به او اهدا شود. این امر در چین و یونان باستان نیز به گونهای وجود داشت و پس از آن هم در دوران قرون وسطی، اصناف و کلیساها از سالمندان خود حمایت میکردند. در اواسط دههی ۱۸۰۰ میلادی، کارمندان دولت آمریکا شروع به دریافت حقوق بازنشستگی کردند که به آنها استقلال مالی برای دوران سالمندی و پس از اشتغال میداد. این امر الهام بخش شرکت امریکن اکسپرس شد تا در سال ۱۸۷۵ اولین شرکت بیمهی بازنشستگی خصوصی را تاسیس کند. اما در سوی دیگر اقیانوس اطلس، صدراعطم بزرگ آلمان «بیسمارک» بود که اعلام کرد: افراد بالای ۶۵ سال میتوانند دست از کار بکشند و مستمری دریافت کنند. امری که جهشی بزرگ در توسعهی صندوقهای بازنشستگی در دنیای مدرن ایجاد کرد. (۱)
در ایران نیز تا سالهای پایانی عصر قاجار، خبری از نظام رسمی بازنشستگی نبود و تنها برخی از کارگزاران دولت در پایان خدمت خود، پاداش یا مستمری از شاه دریافت میکردند. در همان دوران و در سالهای آغازین پسا انقلاب مشروطه، یعنی در سال ۱۲۸۷ شمسی، مجلس اول قانونی با نام «قانون وظایف» به تصویب رساند که به موجب آن، برای وراث ارباب حقوق دیوانی، یعنی عائلهی کارمندان متوفای دولت، مستمری برقرار شود. در این قانون اما، برای زمان حیات خود آن کارمند و سالخوردگی و از کارافتادگی او فکری نشده بود. سرانجام، اولین قانونگذاری در زمینهی تامین اجتماعی کارکنان دولت، بهعنوان بخشی از حقوق استخدامی و با هدف حمایت از آنان و وراثشان در برابر پیری، از کارافتادگی و فوت، در سال ۱۳۰۱ به تصویب رسید. این قانون در سالهای ۱۳۰۸، ۱۳۰۹ و همچنین ۱۳۲۴ دستخوش تغییراتی شد تا سرانجام در سال ۱۳۳۷، قانون استخدام کشوری به تصویب رسید و فصل هشتم آن به مقررات بازنشستگی اختصاص یافت. این قانون از سال ۱۳۴۵ تاکنون چندین بار تغییر کرده است. (۲) سال ۱۳۴۵، یکی از مهمترین مقاطع شکلگیری نظام بازنشستگی در ایران بود که به تصویب قانون استخدام کشوری در خردادماه این سال انجامید. بهموجب مادهی ۷۰ این قانون، ادارهی کل بازنشستگی با کلیهی داراییها و موجودی صندوق بازنشستگی و اسناد و اوراق و بودجه و تعهدات خود، از وزارت دارایی جدا، و تابع سازمان امور اداری و استخدامی کشور شد. بر اساس اصلاحیهی مادهی مذکور، از ابتدای سال ۱۳۵۴، صندوق بازنشستگی کشوری بهصورت موسسهای مستقل، وابسته به سازمان امور اداری و استخدامی کشور تشکیل شد. (۲) در ادامهی این روند تاریخی و با توجه به فلسفهی شکلگیری این صندوقها، پرسش مهم این است که اساساً چنین نهادهایی چرا پدید آمدند و چه نقشی در ساختار اجتماعی ایفا میکنند یا قرار بوده ایفا کنند.
چیستی و دلیل تاسیس صندوقهای بازنشستگی
با کهولت سن و از کارافتادگی نیروی کار، دغدغهی تامین هزینههای خانواده، به یکی از اصلیترین مسایل و مشکلات سرپرستان خانوار تبدیل میشود. در گذشته، خانوارها با زاد و ولد زیاد و افزایش تعداد فرزندان، سعی داشتند نیروی کاری برای جایگزینی خود و همچنین منبع درآمدی برای دوران پیری و از کار افتادگیشان فراهم کنند. فرزندان نیز در ساختار خانوادهی سنتی، عصای دست پدر و مادر بودند و کار کردن آنها، نیازهای دوران پیری سرپرستان خانوار را تامین میکرد. فرهنگ سنتی حاکم بر خانوارها نیز تقویتکنندهی این روند بود که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد. اما با مدرن شدن جوامع و گسترش شهرنشینی و تنوع مشاغل، مسئولیت تامین هزینهها در زمان سالخوردگی کارمندان و کارگران به دولتها و شرکتها سپرده شد. از اینرو، به مرور با وضع قانون کار و قوانین مربوط به نیروی کار، صندوقهای بازنشستگی تشکیل شدند. (۳) در حقیقت، صندوقهای بازنشستگی در ایران نقشی اساسی در تامین امنیت دوران سالخوردگی و ازکارافتادگی شاغلان بر عهده دارند، از ارکان اصلی نظام تامین اجتماعی کشور بهشمار میروند و قرار است نقشی کلیدی در حفظ رفاه اقتصادی بازنشستگان ایفا کنند.
صندوقهای بازنشستگی در این ساختار، نهادهایی مالی هستند که با هدف جمعآوری وجوهی مشخص از شاغلان، برای پرداخت حقوق و مستمری به آنان در دوران بازنشستگی و ازکارافتادگی فعالیت میکنند. این صندوقها، از سوی دولت، اصناف یا شرکتهای خصوصی ایجاد میشوند. اعضای آنها نیز شامل کارکنان، کارمندان و کارگران هستند که بهصورت دورهای یا ماهانه، مبلغی پرداخت میکنند تا با جمعآوری این وجوه و سرمایهگذاری آنها در حوزههای مختلف، عایدی آن، بهصورت مستمری به بازنشستگان پرداخت گردد. معمولاً بخشی از این وجوه پرداختی به صندوقها، از سوی کارفرما و بخشی از سوی کارمند یا کارگر تامین میشود، یعنی در این صندوقها، کارفرمایان و نیروی کار با هم مشارکت و سرمایهگذاری میکنند، تا به تامین مخارج زندگی کارکنان در دوران بازنشستگی کمک شود. همچنین با توجه به اینکه مدیریت این داراییها امری تخصصی است، معمولاً سازمانها و نهادها، مدیریت صندوقهای بازنشستگی خود را به افراد و نهادهای متخصص مدیریت دارایی در خارج از مجموعهی خود میسپارند. (۴)
صندوقهای بازنشستگی برای تامین زندگی بازنشستگان از اهمیت ویژهای برخوردارند و از اینرو، شناخت آنها نیز ضروری است. هر صندوق بازنشستگی قوانین، شرایط، مزایا و معایب خاص خود را دارد و ناآگاهی از این تفاوتها میتواند به تضییع حقوق قانونی یا ایجاد مشکل در دریافت مستمری منجر شود. بنا بر گزارش کمیسیون اجتماعی مجلس در دیماه ۱۴۰۱ دربارهی «ارزیابی ابعاد چالشی صندوقهای بازنشستگی و عملکرد دستگاههای اجرایی مربوط» (که برای بودجه ۱۴۰۲ تهیه شده بود)، در ایران ۱۸ صندوق بازنشستگی وجود دارد. (۵) نام این صندوقها بدین شرح است: سازمان تامین اجتماعی، صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر، صندوق بازنشستگی کشوری، سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح، صندوق بازنشستگی کارکنان وزارت اطلاعات، صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد، صندوق بازنشستگی، پسانداز و رفاه کارکنان صنعت نفت، صندوق بازنشستگی بانک مرکزی، صندوق بازنشستگی بیمهی مرکزی، صندوق بازنشستگی بیمهی ایران، صندوق بازنشستگی سازمان بنادر و دریانوردی، صندوق بازنشستگی شهرداری تهران، صندوق بازنشستگی هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (هما)، صندوق بازنشستگی شرکت ملی صنایع مس ایران، صندوق بازنشستگی کارکنان صداوسیما، صندوق بازنشستگی کارکنان بانکها، صندوق حمایت و بازنشستگی آیندهساز و صندوق حمایت از وکلا و کارگشایان دادگستری. (۶) البته گزارشهایی در خصوص انحلال و یا ادغام سه صندوق از این هجده صندوق مطرح است. در آبان ۱۴۰۳، خبرگزاری تسنیم در گزارشی نوشت که طبق آنچه در لایحهی بودجهی ۱۴۰۴ تاکید شده است، با تقبل مصارف سه صندوق بازنشستگی کشوری از سوی دولت، عملاً داراییهای این صندوقها اعم از شرکتهای مرتبط این صندوقها، بهصورت مستقیم در اختیار دولت قرار خواهد گرفت. (۷) خبری که توسط سخنگوی ستاد بودجهی ۱۴۰۴ تکذیب شد و به «اشتباه برداشت» نسبت به بند «ع» تبصرهی ۲ لایحهی بودجهی ۱۴۰۴ نسبت داده شد. (۸) البته تنها چندی پس از این اظهارات، علیرضا حیدری، کارشناس مسایل اجتماعی در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا گفت که قرار است تعهدات صندوقهایی مانند صندوق کشوری و صندوق فولاد، شامل بیمهپردازان و مستمریبگیران فعلی، به خزانهی دولت منتقل شوند و «این صندوقها در حقیقت برچیده خواهند شد و تصمیم بر این است که تعهدات آنها به عهدهی دولت باشد». (۹)
صندوقهای بازنشستگی در ایران، با وجود نقش محوریشان در تامین مالی بازنشستگان، با چالشهای ساختاری عمیقی دستبهگریباناند، از جمله: کسری شدید منابع، افت نسبت پشتیبانی (تعداد بیمهپرداز به مستمریبگیر)، مدیریت غیرشفاف داراییها، بنگاهداری ناکارآمد، وابستگی فزاینده به بودجهی عمومی و فرسایش اعتماد عمومی. این بحرانها نشان میدهد که این صندوقها در ایران نیاز به اصلاحات ساختاری دارند تا به دغدغهی آغازین تشکیل این صندوقها یعنی حمایت از نیروی کار سالمند و یا از کارافتاده جامعهی عمل پوشانده شود.
پیش از نهادینه شدن مفهوم بازنشستگی، کار تا پایان عمر ادامه داشت. در آن الگو، افراد با افزایش سن و کاهش توان جسمی، صرفاً از کارهای سنگین به فعالیتهای سبکتر روی میآوردند، اما هرگز از چرخهی کار خارج نمیشدند. پیدایش بازنشستگی اما، طبقهی جدیدی را در ساختار اجتماعی تعریف کرد: شهروندانی که قرار بود در ازای یک عمر کار تلاش، از امنیت مالی و فراغت در دوران سالمندی بهرهمند شوند. در نتیجهی ایجاد نظام بازنشستگی و به تبع آن صندوقهای بازنشستگی، دورهای از زندگی سالمندی که زمانی مردم از آن واهمه داشتند، به دورهای تبدیل شد که افراد مشتاق آن شدند، کما اینکه امروزه در بسیاری از کشورها، بازنشستگی را تبریک میگویند. اما در ایران، با بحرانی شدن وضعیت صندوقهایی که قرار بود ضامن امنیت دوران سالمندی باشند، بازنشستگی برای بخش عظیمی از نیروی کار، به یک کابوس بدل شده است. کابوس نیروی کاری که میداند پس از بازنشستگی نیز باید بهدنبال شغلی دیگر باشد، زیرا مستمری دریافتیاش کفاف هزینههای زندگی را نخواهد داد. در ایرانی که تورم لگامگسیخته امان از مردم بریده، بحران صندوقهای بازنشستگی «قوزی بالای قوز» شده است، مصیبتی مضاعف که نه تنها معیشت شهروندان امروز را بهسختی افکنده، بلکه فردای بازنشستگان را نیز در هالهای از ابهام و سختی فزاینده فرو برده است.












































بدون نظر
نظر بگذارید