ماهنامه خط صلح – تقاطع خیابان سی تیر و جمهوری تهران، نام دیگری هم دارد: «چهار راه ادیان». (۱) چهار راه ادیان جایی که کلیسای مسیحیان، کنیسهی یهودیان، آتشکدهی زرتشتیان و مسجد مسلمانان در یک خیابان قرار گرفتهاند. ایران سرزمینی است بر سر راه ابریشم که صاحبان ادیان و مذاهب مختلف در آن زیسته و یا از آن گذشتهاند. دستکم و بنا بر آمارها و اسامی، اکثریت ایرانیان، مسلمانان شیعهاند و بقیه از مسلمانان سنی تا مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان، بهاییان و پیروان آیینها و مذاهب دیگر نیز در ایران زندگی میکنند. مندائیان پس از یهودیان از قدیمیترین اقوام دینی هستند که به ایران آمده و بیشتر در جنوب آن سکنی گزیدهاند. جنوب ایران اما دین باوران دیگری هم دارد. سیکهایی که بیشتر در قرن اخیر به ایران آمدهاند و عموماً در جنوب ایران و همچنین تهران ساکناند. این همه دین باوران متعلق به ادیان مختلف، مکانهای مقدس و زیارتگاههای خود را دارند که علاوه بر باورمندان به آن ادیان، محل گردشگری و دیدن بقیهی مردمان هم میتواند باشد. کسانی که به مالزی سفر کردهاند، حضور باورمندان همهی ادیان را در معابد بودائی و هندو در این کشور شاهد بودهاند. زیارتگاههای مذهبیای که محلهای گردشگری است و گردشگران برای دیدن آنها به این کشور میآیند. ایران هم با این همه ادیان و مذاهب مختلف، دارای مکانهای مقدس و مذهبی بسیاری است که میتواند محل جذب گردشگران باشد و خود به قطبی برای گردشگری بدل شود.
گزارشها از عددی بیش از ده هزار مکان مذهبی در ایران حکایت میکند. امکانی که اکثراً متعلق به شیعیان است. راستش نمیدانیم که در این آمارهای رسمی، تا چه حد اماکن مذهبی ادیان رسمی و غیررسمی در ایران لحاظ شدهاند. همینقدر میشود گفت که همین ده هزار مکان مذهبی، خود پتانسیلی بزرگ برای گردشگری مذهبی در ایران است. بماند که آمار رشد امامزادهها –به عنوان مکانهای مذهبی— در سالهای پس از انقلاب نیز موجب تردید در تعداد مکانهای واقعی مذهبی در ایران شده است؛ ایرانی که در سال ۱۳۵۷ حدود یک هزار و ۵۰۰ بقعه امامزادهها را در خود جای داده بود و در سال ۱۳۹۰، ۱۱ هزار بقعه امامزاده. (۲)
حضور گردشگران در این مکانهای مذهبی با عنوان «گردشگری مذهبی» شناخته میشود. گردشگری مذهبی، یکی از زیرمجموعههای گردشگری فرهنگی است و در آن افراد مختلف به قصد زیارت یا بازدید از جاذبههای مذهبی سفر میکنند. این سفرها گاهی برای انجام فرایض دینی است و گاهی هم هدف گردشگر فقط آشنایی با فرهنگ ادیان دیگر یا تماشای جذابیتهای معماری اماکن مذهبی است. (۳) در این نوع گردشگری، به طور مشخص برای باورمندان به آن دین خاص، تقرب به مقدسات آن دین خاص پیدا میشود و احساس سبکی و آرامش پس از آن، از جمله سوغاتی است که این نوع گردشگری به همراه دارد.
اما نکته اینجاست که با توجه به این تعداد از مراکز مذهبی برای این نوع خاص از گردشگری و با توجه به وجود بسیاری از مکانهای مذهبی مورد احترام شیعیان در ایران، مجموع گردشگران ورودی به ایران در سال ۲۰۲۳، بر اساس دادههای سازمان جهانی گردشگری، با کاهش ۳۷ درصدی نسبت به سال ۲۰۱۹، به رقمی کمتر از پیش از همهگیری کووید رسیده است(۴)؛ رقمی که بنا بر گفتهی معاون گردشگری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و البته در بازهی ده ماههی نخست سال هجری شمسی جاری، نسبت به سال قبل، ۵۲ درصد رشد هم داشته است. (۵) همچنین، به استناد بولتن خبری معاونت گردشگری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی که در اردیبهشت ۱۴۰۲ منتشر شده، تعداد کل گردشگران ورودی به ایران چهار میلیون و ۲۳ هزار و ۵۶۸ نفر بوده. فرودگاه هاشمینژاد مشهد رقمی بالغ بر ۴۴ هزار و ۱۴۱ پرواز در سال ۱۴۰۱ داشته که ۱۰ هزار و ۲۹۲ پرواز آن خارجی بوده است. آمارها از قم نیز میگوید که در نُه ماههی نخست سال هجری شمسی گذشته، ۶۲۰۰ گردشگر غیرمسلمان از ۱۰ کشور اروپایی و ۴۸ هزار مسلمان غیرایرانی به این شهر آمدهاند. اما نکته اینجاست که ایران با این همه ظرفیت گردشگری مذهبی، سالانه میتواند دستکم سه میلیون نفر را به عنوان گردشگر مذهبی بپذیرد. (۶) ایرانی که در منطقهی خاورمیانه قرار دارد و تنها یک درصد از سهم درآمد گردشگری جهانی در سال ۲۰۲۳ را به خود اختصاص داده است؛ منطقهی خاورمیانهای که با ۱۵ درصد از سهم گردشگری دنیا، کمترین سهم را از این صنعت بزرگ جهانی دارد. (۷)
اما دستکم در بخش گردشگری مذهبی، مشکل کجاست؟ آیا مسئله آمدوشد گردشگران است و یا محل اقامت و یا امنیتشان؟ پاسخ اینجاست که همهی موارد گفته شده! گردشگر مذهبی نیاز به امکان حمل و نقل امن و راحتی دارد که بتواند از هر جای دنیا و یا در داخل کشور ایران تردد کند و از مکانی مذهبی به مکان مذهبی دیگری برود. اما مسئله به همین جا ختم نمیشود. در وضعیتی که ۵۰ درصد هواپیماهای کشور فرسودهاند، حمل و نقل ریلی و لوکوموتیوهای کشور با بحران مواجهاند و شورای اقتصاد کشور از لزوم جایگزینی به دلیل فرسودگی ۸۵ هزار کامیون، اتوبوس و مینیبوس در کشور خبر میدهد، امکان این حمل و نقل امن فراهم نیست. همچنین گردشگران مذهبی برای اقامت، علاقهمند هستند در نزدیکترین مکان به محل مذهبی مورد نظرشان اقامت داشته باشند تا در تمام لحظات سفر در فضای معنوی اماکن مقدس قرار داشته باشند. پس تعداد هتل پیرامون اماکن مذهبی و البته کیفیت خدمات و استاندارد آن در گردشگری مذهبی بسیار مهم است که در این حوزه هم در ایران با مشکلات جدی مواجهیم. (۸)
مسئلهی دیگر هم امنیت گردشگران مذهبی است. امنیتی که خود یکی از مهمترین فاکتورهای توسعه گردشگری در جهان است. قصهی تلخ اینجاست که بنا بر آماری که در خرداد ۱۴۰۲ منتشر شد، میزان سرقت در کشور در پنج سال گذشته، ۴ برابر شده است. (۹) فکر میکنم با توجه به این آمار سرقت در کشور، تکلیف وضعیت امنیت گردشگران و بالاخص گردشگران مذهبی در ایران مشخص باشد.
اما با اولویت بیشتر از صرف امکان حمل و نقل و محل اسکان گردشگران مذهبی در ایران، مسئلهی راهبرد و برنامهی جامع گردشگری مذهبی است که باید مورد توجه قرار گیرد. گردشگری مذهبی بدون برنامهریزی راهبردی و روشهای نظاممند بازده چندانی نخواهد داشت. در دولتهای گذشته هم این رویکرد برنامهمحور کمتر مورد توجه قرار گرفت؛ اگر چه در برنامهی ششم توسعه کشور لحاظ شده بود، اما به صورت عملیاتی به آن پرداخته نشد. (۸) در واقع مسئلهی اصلی در اینجا، لزوم توجه به زیرساختهای گردشگری در ایران است که با توجه به آن زیرساختها، راهبرد مشخص و برنامهی جامعی تدوین و تصویب شود که نیازهای اولیهی گردشگران مذهبی برای گردشگری خود و آرامش و طمانینهی لازم برای آن تأمین شود. کما اینکه اولویت دادن به گردشگری مذهبی در برنامهی هفتم توسعه از جمله خواستهای فعالان حوزهی گردشگری بوده است. البته فصلی هم در این برنامه به نام گردشگری در نظر گرفته شده است. حال اینکه این فصل و این برنامه به نتیجه برسد یا خیر، باید منتظر ماند. گرچه کارشناسان میگویند که تا برنامهی جامع گردشگری تدوین و نهایی و مشخص نشود، بقیهی تلاشها، خروجی لازم را نخواهد داشت. در واقع تا گردشگری به طور کلی و گردشگری مذهبی به طور خاص در ایران دارای برنامه و راهبرد مشخص نباشد، تلاشها به دلیل عدم هماهنگی بخشهای مختلف اجرایی با یکدیگر به نتیجه نخواهد رسید.
نکتهی دیگر هم بحث گردشگری رویداد محور مذهبی در ایران است که میتواند مورد توجه بیشتری قرار گیرد. اکثر کشورهای مسلمان در جهان در ماه رمضان جشن میگیرند و گردشگران برای شرکت در آن به این کشورها میروند. همچنین ما در ایران ظرفیت ماههای محرم و صفر و مناسک آنها را داریم که میتواند به فرصتی برای گردشگری مذهبی در ایران بدل شود. همهی اینها نیازمند برنامهریزی و راهبرد و طراحیهای دقیق و موضوعیت مسئلهی گردشگری مذهبی برای تصمیمگیران و مجریان کشور است. امری که ظاهراً برای آنها اهمیت چندانی ندارد و یا اولویت نیست.
علاوه بر اینها، گردشگران مذهبی، لزوماً باورمندان و مومنان به آن دین و عقیدهی خاص نیستند. بلکه گردشگرانی هستند که برای دیدن، سیاحت و گاه آموختن و ارضاء کردن حس کنجکاوی به محلهای مذهبی دیگر کشورها سفر میکنند. نمونهی بارز آن در جهان، گردشگرانی هستند که برای دیدار از شهر واتیکان (مرکز کلیسای کاتولیک جهان) به این شهر سفر کرده و از موزهها و باغها و مراکز دیدنی آن بازدید میکنند و اما بسیاری از ایشان، باورمندان به مذهب کاتولیک و یا دیانت مسیحی نیستند. نکته اینجاست که ما در ایران در این حوزه با مشکلات جدی روبهرو هستیم. در ایران مراکز دینی و مذهبی ادیان بسیاری را داریم که به دلیل ساختار ایدئولوژیک حاکمیت جمهوری اسلامی، مورد بیمهری قرار گرفتهاند و از ظرفیت آنها برای گردشگری مذهبی استفاده نمیشود. کلیساهای مختلف مسیحیان در ایران، کنیسههای متعدد و مقبرههایی چون دانیال نبی و استر و مردخای برای یهودیان، مراکز مهم دینی بهاییان، آتشکدههای دینی زرتشتیان و مناسک و مراکز دینی مندائیان و حتی سیکها در ایران از جمله مراکز و معابد دینی هستند که به دلیل ساختار حکومتی جمهوری اسلامی، امکان تمرکز بر آنها و بسط گردشگری مذهبی بر مبنای آنها فراهم نیست. آنچه در ایران اتفاق افتاده، تمرکز گردشگری مذهبی بر مراکز دینی شیعیان است و البته باز نه همهی مراکز دینی شیعیان. تمرکز اصلی در گردشگری مذهبی در ایران بر حرمهای امام هشتم شیعیان در مشهد و حرمهای مقدس آنها در قم، شهرری و شیراز است. این در حالی است که مثلاً میتوان سرمایهگذاری جدی بر روی مراسم مذهبی قالیشویان کاشان کرد و گردشگران مذهبی بسیاری را به این شهر کشاند تا علاوه بر دیدار از این مراسم، به اماکن تاریخی و سنتی شهر تاریخی کاشان بروند و بتوانند از آن بازدید کنند. (گرچه تلاشهایی در سالهای اخیر در این حوزه شده، اما کافی نبوده است.)
برخی از صاحبان اندیشه در طول دهههای گذشته از دین خویی ایرانیان سخن گفتهاند. اینکه این مفهوم به قول آرامش دوستدار واقعیتی باشد و یا به قول حسن یوسفی اشکوری مفهومی مبهم و تهی، بحثی است که میان اهل نظر در جریان است. (۱۰) اما اصل داستان اینجاست که سرزمین ایران مملو است از مراکز مهم مذهبی برای باورمندان ادیان مختلف که میتواند به محلی برای گردشگری مذهبی و درآمدزایی برای ایران بدل شود. اما با نبود برنامهی دقیق و درست و نگاه فانتزی و دم دستی به این حوزه، فرصتی به این بزرگی از اقتصاد ایران گرفته شده است. همچنین باید نگاه ایدئولوژیزدهی حاکمان ایران به حوزهی گردشگری را به این امر علاوه کرد. گردشگری مذهبی در ایران فرصتی جدی است تا هم به تولید اشتغال در کشور کمک کند و هم سیلی از سرمایه و ارز را به اقتصاد ایران سرازیر کند. اما دریغ که نگاه روزمرهی حاکمان ایران به مدیریت کشور و عدم داشتن راهبرد و برنامه و برخورد ایدئولوژیک با امر قدرت مانع از آن میشود. اینکه چه زمانی میتوان از حداکثر این پتانسیل استفاده کرد هم بستگی دارد به اینکه چه زمانی دیو قدرت از بند دینسواران رها خواهد شد و ایران روی دموکراسی و مدیریت توسعهگرا را به خود خواهد دید. تا آن روز ظاهراً وضع همین است که هست.
بدون نظر
نظر بگذارید