خانه  > slide, اندیشه و بیان, زندانیان  >  بازداشتگاه سروش مشهد؛ مرکزی برای بازجویی و اعترافات اجباری

بازداشتگاه سروش مشهد؛ مرکزی برای بازجویی و اعترافات اجباری

خبرگزاری هرانا – بازداشتگاه سروش، واقع در شرق کلان شهر مشهد، تحت مدیریت پلیس اطلاعات و امنیت عمومی فراجا (پاوا) فعالیت می کند. این بازداشتگاه از زمان اعتراضات سراسری سال‌های ۹۶ و ۹۸، به‌ویژه پس از سال ۱۴۰۱، به یکی از مراکز اصلی بازجویی و نگهداری متهمان سیاسی و امنیتی تبدیل شده است. این بازداشتگاه که در ابتدا برای نگهداری متهمان جرایم عمومی مانند قاچاق مواد مخدر، خرید و فروش اسلحه و مشروبات الکلی مورد استفاده قرار می‌گرفت، در سال‌های اخیر با نگهداری معترضان و مخالفان سیاسی، به مرکزی دوگانه تبدیل شده است. شاهدان عینی از تجربه بازداشت توام با خشونت و اعترافات اجباری خود در این مرکز به هرانا گفتند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بازداشتگاه سروش به دلیل گزارش‌های متعدد از بدرفتاری، شکنجه و اخذ اعترافات اجباری، به نمادی از نقض حقوق بشر برای بسیاری از معترضان و فعالان مدنی مرکز خراسان رضوی تبدیل شده است.

یکی از بازداشت‌شدگان سابق درباره مسیر انتقال خود به این بازداشتگاه می‌گوید: “در سال ۱۴۰۱، در یکی از اتاق‌های میله‌ای، شبیه به قفس باغ‌وحش، به‌صورت انفرادی محبوس شدم و هر روز با چشم‌بند برای بازجویی به اتاقی در محل منتقل می‌شدم. نهاد بازداشت‌ کننده من، نهادی امنیتی بود. از همان ابتدا این مکان برایم آشنا به نظر می‌رسید. زمانی که به‌ دلیل ضربه سیلی در خودرو در مسیر دادگاه، چشم‌بندم کمی جابه‌جا شد، تابلوی اداره آگاهی مشهد را دیدم. هنگام انتقال دیگری نیز دکل‌های بی‌سیم در حیاط ورودی را مشاهده کردم که قبلاً در اداره آگاهی دیده بودم. این مشاهدات شک مرا به یقین تبدیل کرد. همان موقع به مأمور همراه گفتم که اینجا اداره آگاهی مشهد است، اما او تکذیب کرد. با این حال، پس از آزادی و عبور از آن محل، افسر نگهبان شب‌های بازداشتگاه سروش را دیدم که از آنجا با موتور خارج می‌شد و اطمینان یافتم که اینجا همان اداره آگاهی است. آدرس این مکان، خیابان پیروزی ۲/۲ مقابل درب اداره گذر نامه در کنار اداره آگاهی مشهد، درب کرم رنگ است.”

برخی بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ به این بازداشتگاه که تحت مدیریت پلیس اطلاعات و امنیت عمومی فراجا (پاوا) فعالیت می کند، منتقل شدند. علاوه بر این افراد، برخی از فعالان مدنی بازداشت شده شهر مشهد نیز به‌ طور موقت در این مکان سپری دوره ای از بازجویی خود را سپری کرده‌اند. این بازداشتگاه که پیش از این نیز مواردی از ضرب‌وشتم و اخذ اعترافات اجباری در آن گزارش شده است، همچنان به عنوان محلی برای انتقال و بازجویی از افراد با اتهامات سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

موقعیت مکانی بازداشتگاه سروش مشهد

بازداشت شده دیگری که اخیرا تجربه حضور در این محل را داشت نیز به هرانا گفت: “این بازداشتگاه دارای دو سالن مجزا برای مردان و زنان است و من در بخش مردان محبوس شدم. به محض ورود، مرا به اتاق انگشت‌ نگاری بردند و از تمام اندام بدنم عکس‌ برداری کردند. سپس لباس‌هایم را گرفتند و به من لباسی راه‌راه آبی دادند که به “لباس اعزام به دادگاه” معروف بود. پس از آن، مرا به سالن اصلی هدایت کردند. سالن به شکل نعل‌اسبی بود و در هر طرف پنج سلول وجود داشت. درب سلول‌ها میله‌ای و باز بود و هر سلول تقریباً ۶ در ۵ متر مساحت داشت. داخل سلول‌ها یک دستشویی کوچک قرار داشت که تنها با دیواری به ارتفاع یک متر از فضای اصلی جدا شده بود. اما بوی نامطبوع فاضلاب دائماً در فضا جریان داشت و شرایط بهداشتی بسیار نامناسب بود. کف سلول‌ها با موکت فرش شده بود و شب‌ها فقط یک پتو به ما می‌دادند. در هر سلول یک دوربین نظارتی نصب شده بود که به‌ صورت مداوم ما را تحت نظر داشت. انتهای سالن، یک حمام کثیف با حوله‌ای مشترک قرار داشت که بسیاری از بازداشت‌شدگان به دلیل شرایط نامناسب از آن استفاده نمی‌کردند. در این بازداشتگاه، حیاط کوچکی برای هواخوری وجود داشت، اما استفاده از آن تنها با دریافت مجوز و تحت نظارت کارشناس پرونده امکان‌پذیر بود.”

به گفته یکی دیگر از بازداشت‌شدگان سابق، وعده‌های غذایی در این بازداشتگاه به‌ شدت محدود و بی‌کیفیت بوده است. او میگوید: “صبحانه، نهار و شام در درب ظرف‌های یک‌بار مصرف بین آنها توزیع می‌شود. صبحانه معمولاً تکه‌ای کوچک از نان لواش با مقدار اندکی پنیر می‌داند. حجم غذا به حدی ناچیز بود که بسیاری از بازداشت‌شدگان همواره با احساس گرسنگی دست‌وپنجه نرم می‌کردند.یکی از افسران بازداشتگاه ادعا می‌کرد که غذا از سازمان زندان‌ها تأمین می‌شود، اما برخی بازداشت‌شدگان که تجربه‌های قبلی داشتند، این گفته را رد می‌کردند”.

همچنین یک زندانی سیاسی پیشین اهل مشهد که مدتی را در این بازداشتگاه سپری کرده است، در خصوص نحوه بازجویی در این بازداشتگاه به هرانا گفت: “افسران نگهبان و سربازان این بازداشتگاه با لباس فرم و بدون ماسک حضور داشتند. یکی از آن‌ها که به “سید” معروف بود، رفتار بسیار خشونت‌آمیزی با بازداشت‌شدگان داشت. در یکی از بازجویی ها، دستبند را از پشت به من می‌بستند، از بین پاها عبور می‌دادند و به زانوها قفل می‌کردند. کف پاهایم به سمت بالا بود که در اصطلاح عامیانه به آن جوجه فنگ می گفتند. با شلنگ آبیاری سیاه به کف پاهایم ضربه می‌زدند. شدت ضربه‌ها طوری بود که تا سه روز خون در ادرارم دیده می‌شد.”

یکی دیگر از بازداشت‌شدگان با هویت محفوظ در خصوص نحوه شکنجه ها به هرانا گفت که “چیزی شبیه به یک نوار استفاده می‌کردند که شبیه نواری فلزی بود، داخل آن ساچمه‌های سرب قرار داشت. ضربات این نوار یا وزنه به حدی سنگین بود که حتی بعد از گذشت چند روز هم نمی‌توانستم روی پاهایم راه بروم. گاهی هم مشت‌هایی محکم به صورتم می‌زدند. نمی‌دانم دستشان سنگین بود یا از دستکش بوکس استفاده می‌کردند، اما هر بار که ضربه می‌خوردم، گیج می‌شدم و نمی‌توانستم تعادل خود را حفظ کنم.” او ادامه داد که “دستبند را یا به نرده‌های در می‌بستند یا به حفاظ پله، طوری که فقط روی نوک انگشت پا می‌ایستادم و فشار زیادی به دستم وارد می‌شد. وقتی صدایم از شدت درد بلند می‌شد، با شوکر به بدنم می‌زدند.”

منبع دیگری که تجربه بازداشت در ۱۴۰۱ را داشت و برای اعترافات اجباری تحت فشار قرار گرفته بود به هرانا گفت: “بازجویی‌ها به دو شیوه انجام می‌شد. یا در دفاتری بدون چشم‌بند، جایی که مأموران با القائات و تهدیدها از ما امضا می‌گرفتند، یا در مکان‌هایی خاص با چشم‌بند که مجبور بودیم به اعمالی که هرگز مرتکب نشده بودیم اعتراف کنیم. قبل از ضبط فیلم، متن‌هایی را که از پیش آماده کرده بودند به ما می‌دادند و می‌خواستند آن را حفظ کنیم. هنگام ضبط، باید ندامت و پشیمانی خود را نشان می‌دادیم و به دروغ اعتراف می‌کردیم. هرگاه برخلاف خواسته آن‌ها سخنی می‌گفتیم، پس از ضبط به‌ شدت مورد ضرب‌ و شتم قرار می‌گرفتیم.”

یکی دیگر از بازداشت شدگان پیشین این بازداشتگاه میگوید که هر شب سربازی که به “دکتر” معروف بود، بدون حضور پزشک، داروهایی مانند کلونازپام و قرص های خواب آور را بین بازداشت‌شدگان توزیع می‌کرد. گاهی از خوردن داروها امتناع می‌کردم، اما پس از روزهایی که تحت شکنجه شدید قرار می‌گرفتم، مجبور به مصرف مسکن بودم و معمولاً بروفن را انتخاب می‌کردم.

در گفتگوی هرانا با تعداد زیادی از بازداشت شدگان که تجربه حضور در این مرکز را داشتند مشخص شد این محل نه تحت مدیریت سازمان زندانها قرار داشته است و نه هیچگاه بازداشت شدگان شانسی برای دیدار با بازرسان نهادهای انتظامی یا قضایی داشته اند. آنها در روند بازجویی و بازداشت موقت از حق دسترسی به وکیل و ارتباط با خانواده نیز محروم بوده اند.

بازداشتگاه سروش همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهد. تجربه‌های مشابهی مانند بازداشتگاه کهریزک در گذشته نشان داده‌اند که چنین مراکزی معمولاً تا زمانی که فجایع انسانی گسترده‌ای رخ ندهد، مورد رسیدگی مقامات قرار نمی‌گیرند.

لازم است نهادهای انتظامی، امنیتی و قضایی با اطلاع رسانی شفاف مسئولیت خود در رابطه با این بازداشتگاه را مشخص کرده و اطمینان حاصل کنند این محل نه تنها شاهد اعمال شکنجه و نقض حقوق زندانیان سیاسی بلکه هر فردی که تحت قوانین بعنوان بازداشت شده در اختیار نهادهای متولی قرار دارد نخواهد بود. نهادهای حقوق بشری و بین‌المللی نیز باید بر وضعیت این بازداشتگاه نظارت داشته باشند تا از ادامه موارد نقض حقوق بازداشت‌شدگان جلوگیری شود.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید