خانه  > زنان  >  خشونت خانگی؛ مردی در تهران به اتهام قتل همسرش محاکمه شد

خشونت خانگی؛ مردی در تهران به اتهام قتل همسرش محاکمه شد

خبرگزاری هرانا – جلسه دادگاه رسیدگی به اتهام مردی که همسرش را به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد. این مرد حدود دو سال قبل در پی اختلافات خانوادگی همسرش را در منزل به قتل رساند و سپس طی تماس تلفنی با پلیس، خود را تسلیم کرد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از همشهری، مردی به اتهام قتل همسرش در تهران محاکمه شد.

براساس این گزارش، شهریور سال ۱۴۰۱ مردی در تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی از قتل همسر ۵۰ ساله‌اش در خانه خبر داد و گفت: من همسرم را کشتم و می‌خواهم تسلیم شوم.

با این تماس مأموران کلانتری شهرری به خانه این مرد رفتند و پس از ورود به خانه با جسد خونین زن میانسال به نام نسرین مواجه شدند.

شواهد اولیه نشان می‌داد که متهم با چاقو گلوی قربانی را بریده است. مرد ۵۵ ساله نیز بازداشت شد و با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه دادگاه پسر و دو دختر مقتول برای پدرشان درخواست اعدام کردند. پس از آن دختر بزرگ خانواده به جایگاه رفت و گفت: از زمانی که کوچک بودم همیشه پدر و مادرم با هم اختلاف داشتند و سر هر موضوعی با هم دعوا می‌کردند. این دعواها برای ما دیگر عادی شده بود اما هیچ‌وقت فکر نمی‌کردیم روزی پدرمان دستش به خون مادرمان آغشته شود. ما نمی‌توانیم پدرمان را ببخشیم.

سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: اختلاف من و همسرم مربوط به چند سال اخیر نبود. ما از همان ماه‌های نخست ازدواج با هم اختلاف داشتیم و هرچه می‌گذشت، اختلافات‌مان بیشتر شد. این اواخر نسرین بابت هر موضوعی غر می‌زد و دعوا می‌کرد. او با رفتارش من را به جایی رسانده بود که از خودم و او و زندگیم خسته شده بودم، اما به سختی صبوری می‌کردم.

وی درباره آخرین درگیری که منجر به جنایت شد، گفت: روز حادثه وقتی بچه‌ها خانه نبودند، دوباره با هم بحث کردیم و من از شدت عصبانیت به سرعت خانه را ترک کردم تا با او درگیر نشوم. یک ساعت بعد برگشتم و خیال می‌کردم او دیگر موضوع را ادامه نمی‌دهد، اما به محض اینکه وارد خانه شدم، وی به بحث ادامه داد. برای اینکه او را ساکت کنم، دهانش را گرفتم تا ساکت شود ولی او مدام تقلا می‌کرد و من در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و چاقویی را برداشتم و زیر گلویش کشیدم.

متهم ادامه داد: ناگهان روی زمین افتاد و من تا به خودم آمدم، او دیگر نفس نمی‌کشید. چند دقیقه‌ای بالای سرش نشستم و بعد هم با پلیس و فرزندانم تماس گرفتم و موضوع را اعلام کردم.

با پایان دفاعیات متهم، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید