در این نامه آمده: آسیب اجتماعی ملی ما چیزی نیستند جز تبلور ساختار اجتماعی و اقتصادی ناعادلانه، سوء سیاستهای دولتی، هدر رفتن تاسف بار منابع و بیاعتنایی به جان و حیثت و سلامت انسانها.
بنا به گزارش کلمه در بخشی دیگر از این نامه با تاکید بر اینکه ما از نکبت و فقر و محرومیت سخن میگوییم، آمده است: مسئولانی که به وظایف خود عمل نکردهاند پا به پای ستمگران و متجاوزان و بهره کشان عامل حذف اصلیترین موهبتهای بشری یعنی آزادی و کرامت انسانی بودهاند افزایش شمار متکدیان، کودکان خیابانی، معتادان و تن فروشان تیرهای تازهای به قلب ما که در سینه در آرزوی بهروزی همگانی میطپد خنجر میزند. ما زندانیان سیاسی آمادهایم از همین جا تشکلی گسترده و مردم پایه را با حضور فعال و نافذ آسیب دیدگان و آسیب پذیران اجتماعی در چارچوب ضوابط پذیرفته شده برای یاریهای انسانی و ریشهای بنا کنیم.
عبدالفتاح سلطانی، فریبرز ریس دانا، سیامک قادری، محمد داوری، محمد سیفزاده، رضا شهابی، رضا انصاری راد، فریدون صیدی راد، سعید متینپور، مصطف نیلی، مهدی خدایی، سعید جلالی فر این نامه را امضا کردهاند.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
محرومیتها، مسائل و آسیبهای اجتماعی، گرچه در همه جوامع امروز بشری وجود دارد و از مرزهای رنج و حقارت و خشونت فراتر هم رفته است و گرچه این بیماریهای اجتماعی علیه حیثیت بشری روز به روز افزایش مییابند اما گستردگی و عمق فاجعه آفرینی آن در جوامع مختلف متفاوت است.
هرچه لجام گسیختگی قدرت اقتصادی به زیان بهزیستی همگانی، بیشتر و همراه با آن هر چه فقر و عقب ماندگی احتماعی فزونتر میشود، در پی آنها آلام اجتماعی هم زیادتر میشوند. به هر حال تجربه سالیان دراز بشری و آزمون اجتماعی ما در کشورمان، ایران، به ما آموخته است که حاصل جمع کارکرد و ساختار دولتها و نظام اجتماعی- اقتصادی میتوانند مصیبت آسیبهای اجتماعی را به آن سوی آستانهای که حیات و امنیت اجتماعی را به طور جدی تهدید میکنند برسانند. دولتهای عصر ما بیتردید باید در برابر مردم و نیازهای بشری ایشان پاسخگو باشد. ممکن است میزان عملی پاسخگویی بستگی به توان واقعی مالی و فرهنگی و مدیریتی جامعه داشته باشد و توقع از دولتها را محدود کند، اما هرگز این خواست انسانی را که دولتها باید پاسخگو باشند را نقض نمیکند.
ضرورت پاسخگویی دولتها به نیازهای ایمنی و رفاه و سلامت اجتماعی آنگاه بسیار جدیتر میشود که دریابیم سیاستها و سمت گیریهای دولت، خودشان پدید آورنده مسائل، محرومیتها و آسیبهای اجتماعی بودهاند. دولتهایی که منابع مالی کافی، نیروی نظامی و انتظامی بسیار قوی دارند و ادعای ثبات و قدرت میکنند در سایه نظارت و تسلط آنها بخش کوچکی از جامعه شامل قدرت مداران اقتصادی و وابستگان حکومت، به ثروتهای باد آورده دست یافتهاند و مدام ثروتهای مردمی و ملی را تصاحب و به خارج روانه میکنند، به هیچ عنوان نمیتوانند در مقابل فقر و فساد و له شدگی انسانهای محروم دست خود را بشویند. آنها نه تنها مسئول بلکه عامل پیدایی بدبختیها و حرمانهای اجتماعیاند. ابتداییترین حق، و حتی تکلیف مردم، اعتراض نسبت به این نابسامانیها و سیاستهای پدید آورنده آن است.
تکدیگری، کودکان خیابانی و زنان تن فروش، که معمولا آمیزههای دهشتناک از بزهکاری و اعتیاد به مواد مخدر را نیز در خود جمع میآورند، از اصلیترین عارضههای بیماری اجتماعیاند. در میهن ما، شوربختانه، این عارضههای شایع و خطر آفرین به تهدید جدی سلامت و ایمنی فردی و اجتماعی تبدیل شدهاند. اینها به اضافه مصرف و تجارت مواد مخدر میلیونها نفر را به کام مرگ و فرومایگی کشاندهاند.
اینها جنبههایی از آسیب اجتماعی ملی ما هستند که خود چیزی نیستند جز تبلور ساختار اجتماعی و اقتصادی ناعادلانه، سوء سیاستهای دولتی، هدر رفتن تاسف بار منابع و بیاعتنایی به جان و حیثت و سلامت انسانها. ما از نکبت و فقر و محرومیت سخن میگوییم، اما برای آنکه واقعیت نادیده گرفته شدن حیات انسان را دریابیم فقط کافی است توجه کنیم که وقوع زلزله بر بنیاد فقر و ناامنی خانههای مردم در آذربایجان جان صدها و سلامت هزاران و خانه و کاشانه دهها هزاری را گرفت. در تعطیلات سه روزه اخیر، بنا به آمارهای رسمی، فقط ۱۳۰ نفر در جادهها جان باختهاند و این به جز زخمی و معلول شدگان چندهزار نفری و خسارتهای مالی و فشار بر بنیهٔ خانوارهای با توان است.
ما از نکبت و فقر و محرومیت میگوییم پس بگذارید یاد آورر شویم که برآوردها در مورد شمار معتادان کشور از ۲ میلیون تا ۵ میلیون نفر حکایت دارند. اینها جوانها و امیدهای آینده ما هستند که خاکستر میشوند و برباد میروند.
نتایج بررسیهای کارشناسان و پژوهشگران میگوید بین ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار کودک کار و خیابان در ایران با مشقت و ناکامی و فقر زندگی میکنند. این گلهای معصوم در سرزمینی که سالانه تا ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است و در همانجا که فرزندان اقلیتی محدود و مرفه در ناز و نعمت به سر میبرند و از گل نازکتر به پایشان نمیرود، پای برهنه در داغی تابستان و یخبندان زمستان و با انواع وسائل عادی و یا غیر عادی وگاه بیشرمانه، برای امرار معاش در خیابانها ویلانند.
بررسیها از حضور دهها هزاری و حتی چند صد هزاری از زنان خیابانی و زنانی تلفنی و ساکن در خانههای خاص حکاست دارد که عمدتا از شدت فقر و محرومیت حاد به این حرفه ضد اجتماعی و ضد حیثت انسانی پناه میبرند. آنها چند سالی پس از آغاز کار حرفهای در منجلاب فقر و اعتیاد و ناامنی و خشونتهای بدنی و رفتاری وحشیانه گرفتار میآیند.
متکدیان بیتردیدزاده فقر و بیکاری در جامعهای هستند که میتواند به ثروت اندوزی کلان و هزینههای نالازم دولتی فرصت بدهد اما نمیخواهد از طریق دولت خدمات حمایتی و رفاهی و تامین شغل برای همگان را که دستور موکد قانون اساسی است، ارائه کند. در برنامههای رسانهها به عوض پرداختن به ریشههای این درد و درمان جویی و جمع آوری نظرهای مستقل و آزاد کارشناسان و فعالان اجتماعی خبره و بیطرف مدام تبلیغ میکنند که متکدیان همه اشان فریبکارند و هر کدامشان را از اعضای باندهای منحرفی میدانند که از بیخ و بن برای خجالت زده کردن جامعه و بردن آبروی نظام به میدانها فرستاده شدهاند.
هما این کارها و ظاهر سازیها فقط برای آن نیست که دولت از مسئولیت خود و بیکفایتی در تامین سلامت امنیت اجتماعی بگریزد، این کارها همچنین برای آن است که فرصت فراهم آید تا ثروت اندوزان در زیر سایه وجدان به خواب فرو برده شده جامعه به کار خود در خارج کردن ارزشهای آفریده شده مردم، به ویژه کارگران و خرده پاها و کم بضاعتها، از دستشان ادامه دهند و حاصل را به خارج بفرستند و از نظرها پنهان بمانند. دستگیریگاه بهگاه و عملیات نمایشی در مورد چند تنی از مفسدان که باید قربانی شوند تا اعتراضها مفری نیابد، چیزی از واقعیت بیعدالتی و فساد که زاینده فقر و تن فروشی و اعتیاد است نمیکاهد. راستی چه کسانی ریاکارند؟ متکدیان و تن فروشان و قربانیان مواد مخدر و یا مسئولان این مصائب اجتماعی که برای پوشاندن اثر کار خود به جهل نوین دامن میزنند؟ چه کسانی ریاکارند، له شدگان و نفرین شدگان و داغ نکبت خوردگان یا صاحبان نیرنگ باز زر و زور و تزویر که با بخشی از منابع در اختیار آنها و با تغییر در ساخت قدرت آنها میتوان مبارزه واقعی و ریشهای و ثمربخش را به انجام رسانید؟
بدترین و وهن آورترین اقدام و تصمیم سیاسی دولت در مقابل مصائبی که باید پاسخگوی آن باشد، کار اخیر آن در پاکسازی خیابانها به هنگام حضور روسا و نمایندگان در اجلاس غیر متعهد هاست. دولت تصمیم گرفته است کودکان خیابانی، زنان تن فروش، متکدیان و معتادان قابل تشخیص و خلاصه خیابان نشینها را جمع آوری کند. این کار اگر برای بیمه کردن چهره میهمانان دربرابر تکدر ناشی از مشاهده این آسیب هاست هم بیثمر است هم ریاکارانه زیرا شمار زیادی از آنها در سرزمین خود با این مصیبتها روبه رویند و تقریبا همه هم میدانند واقعیت در جامعه میزبان چیست. این کار اگر برای نشان دادن چهرهای خوش از جامعه ایرانی است، بیثمر است و نیرنگ بازانه زیرا خبر این اقدام پیشاپیش در همه جا طنین انداخته است. این کار اگر برای حفظ امنیت خانمها و آقایان میهمان است، کاری بیهوده است و ظاهر سازانه زیرا قربانیان فقر و نکبت هرگز در میان تروریستها و برهم زنندگان نظم جای نداشتهاند، برعکس این عاملان بدبختی آنانند که مدام به سرکوب دیگران و وحشت آفرینی مشغولند.
ما روزنامه نگاران، فعالان حقوق بشر و فعالان اجتماعی و کارگری که هر یک به دلیل احساس مسئولیت و اقدام مشروع و قانونی و به حق در برابر ستمها و محرومیتهایی که حیات اجتماعی ما را تهدید میکند به بند ۳۵۰ سیاسی زندان اوین آورده شدهایم، ما که خود را بیش از هر چیز آزادیخواه میدانیم و به حضور و رشد آسیب دیدگان اجتماعی در جامعه خود اعتراض داریم. فقر و محرومیت، دشمن آزادی فردی و اجتماعی بوده است. مسئولانی که به وظایف خود عمل نکردهاند پا به پای ستمگران و متجاوزان و بهره کشان عامل حذف اصلیترین موهبتهای بشری یعنی آزادی و کرامت انسانی بودهاند افزایش شمار متکدیان، کودکان خیابانی، معتادان و تن فروشان تیرهای تازهای به قلب ما که در سینه در آرزوی بهروزی همگانی میطپد خنجر میزند. ما زندانیان سیاسی آمادهایم از همین جا تشکلی گسترده و مردم پایه را با حضور فعال و نافذ آسیب دیدگان و آسیب پذیران اجتماعی در چارچوب ضوابط پذیرفته شده برای یاریهای انسانی و ریشهای بنا کنیم.
ما میتوانیم با بکارگیری توان و افزایش آگاهیها برای ستیز علیه جهل و فقر ومحرومیت و یاری رسانی به قربانیان بلایای اجتماعی اقدام کنیم. انگیزههای اصلی ما نگرانی برای هستی جامعهمان است. ما با تمام وجود خواهان نجات قربانیان جامعه هستیم و کسانی را که آنها را مزاحم و مخل خوشی و قدرت ورزی خود میدانند محکوم میکنیم.
ما این آخرین اقدام دولت برای خیابان آرایی ظاهر سازانه را زشت و خشن و ریاکارانه تشخیص میدهیم. این بزک کردن خیابان، آن هم به قیمت فشار بیشتر بر قربانیان فقر و جهل و خودکامگی و نامعلوم بودن سرنوشت بعدی آنان پس از پایان اجلاس و میهمانی، دل همه ما را به درد آورده است.
این گونه پاکسازی هیچ کمکی به آسیب دیدگان جامعه ما نمیکند بلکه نگران کننده و تشدید کننده فلاکت است.
این دارندگان داغ اجتماعی بزه و آسیب بر پیشانی، هم نوع، هم میهن و فرزندان و خویشان ما هستند. ما سخت نگران کودکان و نوجوانان فلاکت زدهایم. واقعا اجلاس غیر متعهدها به چه چیز تعهدی ندارد؟ به تلخکامی و سرنوشت تیره بشر؟
امضا کنندگان:
عبدالفتاح سلطانی، فریبرز ریس دانا، سیامک قادری، محمد داوری، محمد سیفزاده، رضا شهابی، رضا انصاری راد، فریدون صیدی راد، سعید متینپور، مصطفی نیلی، مهدی خدایی، سعید جلالی فر
بند ۳۵۰ زندان اوین
شهریور ۹۱
بدون نظر
نظر بگذارید