خانه  > slide, سایر گروهها  >  پروانه سلحشوری: اگر لجاجت با مردم ادامه یابد، پیش‌بینی شرایط آینده سخت خواهد بود/ علی کلائی

پروانه سلحشوری: اگر لجاجت با مردم ادامه یابد، پیش‌بینی شرایط آینده سخت خواهد بود/ علی کلائی

ماهنامه خط صلح – در شرایط پساجنگ دوازده‌روزه و وضعیت تعلیقی که بر فضای اجتماعی و زندگی ایرانیان سایه افکنده، به‌سراغ دکتر پروانه سلحشوری، دانش‌آموخته‌ی جامعه‌شناسی و نماینده‌ی پیشین مجلس شورای اسلامی رفتیم تا از او در خصوص مواجهه‌ی حاکمیت با جنگ، تحلیلش از جامعه‌ی ایران که از نگاه بسیاری از جامعه‌شناسان جامعه‌ای جنبشی ارزیابی می‌شود و نیز محدودیت‌های ایجادشده پس از این جنگ و تاثیرات آن بپرسیم. این نماینده‌ی دوره‌ی دهم مجلس شورای اسلامی در پاسخ به پرسش‌های ماهنامه‌ی خط صلح، ضمن تاکید بر ضرورت بازسازی اعتماد عمومی، پرهیز از ماجراجویی سیاسی و تقویت جمهوریت نظام، به بررسی ابعاد گوناگون تاثیرات جنگ دوازده‌روزه‌ی اخیر بر جامعه‌ی ایران پرداخت. این جامعه‌شناس و سیاست‌مدار در گفتگوی خود با خط صلح، ضمن اشاره به نقش بازدارنده‌ی مردم در برابر فروپاشی اجتماعی، از مسائلی چون آسیب‌پذیری زیرساخت‌های امنیتی و نیز جایگاه زنان در مدیریت بحران سخن گفت و به چشم‌اندازهای پیش‌رو در صورت تداوم فضای امنیتی و سرکوب، نگاهی هشدارآمیز افکند. به باور او، تداوم برخوردهای سخت‌گیرانه، بی‌اعتمادی فزاینده و بی‌پاسخ‌ماندن مطالبات اجتماعی، می‌تواند جامعه را به‌سوی وضعیتی ناپایدار سوق دهد. از همین‌رو، اصلاحاتی هم‌چون آزادی زندانیان سیاسی، کاهش فشار بر فعالان مدنی، ملی‌شدن صداوسیما، توجه به معیشت مردم و بازنگری در اصول مبهم قانون اساسی، از جمله اقداماتی است که به‌گفته‌ی خانم سلحشوری می‌تواند نشانه‌ای از اراده‌ی حاکمیت برای تغییر باشد و از شعله‌ورشدن دوباره‌ی نارضایتی‌های عمومی جلوگیری کند.

مشروح گفتگوی ماهنامه‌ی خط صلح با دکتر پروانه سلحشوری را در ادامه می‌خوانید.

به باور شما، آیا حکومت آمادهی بحران جنگ دوازده‌روزه بود؟ تحلیل شما از نوع مواجهه با این بحران از سوی نظام سیاسی چیست؟

به‌نظر من، ساختار حاکمیت به هیچ‌شکل آمادگی چنین جنگی را نداشت و اساساً تصور نمی‌کرد که چنین جنگی شروع شود؛ کما این‌که در مصاحبه‌هایی که توسط مسئولین حکومتی انجام شد، از نمایندگان مجلس تا اعضای شورای امنیت ملی و تا مسئولان و کارشناسانی که در صداوسیما صحبت کردند، هیچ‌کدام چنین پیش‌بینی‌ای، مبنی بر امکان شروع جنگ نداشتند. بنابراین وقتی پیش‌بینی وجود نداشته باشد، قطعاً آمادگی هم کم‌تر خواهد بود؛ اگرچه لازمه‌ی نیروی نظامی در هر کشور به‌خصوص کشور ما که دائماً با آمریکا و اسرائیل در جنگی سرد به‌سر می‌برده، این است که برای اتفاقات این‌چنینی آمادگی لازم وجود داشته باشد.

فکر می‌کنید حاکمیت چه‌طور با این امر مواجه شد؟

در حقیقت، حاکمیت را با این امر مواجه کردند. حاکمیت، فرض را بر وقوع چنین اتفاقی نگذاشته بود. در نتیجه آن‌ها، حاکمیت را با این موضوع مواجه کردند. شما دیدید که متاسفانه در شب اول چه تعداد از نیروهای نظامی کارکشته‌ کشته شدند. هم‌چنین دیدید که در طول جنگ دوازده‌روزه، چه میزان تاسیسات کشور آسیب دید. علاوه بر این‌ها، مسئله‌ی پدافند هوایی کشور را هم شاهد بودیم. حالا می‌توان گفت که شاید آن‌چه پیش‌آمد، به‌دلیل نداشتن دستگاه‌های به‌روز بود. چون ما که در ایران هستیم دیدیم که نیروهای نظامی کشور از دل و جان مایه گذاشتند، اما نبود تجهیزات کافی باعث شد که آسمان ایران به گونه‌ای بشود که آن‌ها ]اسرائیلی‌ها[ هرجا که بخواهند بروند و بیایند و هرجایی را بزنند. این‌ها اتفاقاتی است که توسط خود حاکمیت رسانه‌ای شد و مردم هم شاهد آن‌ها بوده‌اند.

آیا در دوران نمایندگی شما، بحثی یا مکانیسمی در مجلس برای مواجه با این شرایط نظامی دیده شده بود؟

در جلسات علنی مجلس کم‌تر از این‌گونه بحث‌ها داشتیم. ولی قطعاً در کمیسیون‌های مرتبط، این بحث‌ها مطرح شده و چون من در آن کمیسیون‌ها نبوده‌ام، نمی‌توانم صحبت و قضاوت کنم. کمیسیون امنیت ملی، کمیسیون خاصی است و از کمیسیون‌های بسیار مهم است، من در آن‌زمان در چنین کمیسیونی حضور نداشتم. مواجه با چنین اموری هم در صحن علنی کم‌تر پیش می‌آمد.

سال گذشته (۱۴۰۳) و سال‌های پیش از آن، سال‌هایی پر از اعتراضات و جنبش‌های اجتماعی در ایران بود. فکر می‌کنید شرایط جنگی و یا تعلیق، چه تاثیری بر جنبش‌های اجتماعی و اعتراضات در ایران بگذارد؟ تحلیل شما از وضعیت فعلی و پیش‌بینی شما برای آینده چیست؟

ما در سال ۱۴۰۳ جنبش کلان اجتماعی، چیزی مانند آن‌چه در سال‌های ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ اتفاق افتاد، نداشتیم و تجربه نکردیم. اما شاهد جنبش‌های خرد و صنفی بوده‌ایم. یعنی گروه‌های صنفی چون معلمان، بازنشستگان، پرستاران و غیره فعال بوده و هستند، اما الان به‌نظر می‌رسد که به‌دلیل شرایط جنگی، مردم ترجیح می‌دهند که وارد این مقولات نشوند. حاکمیت هم از این بابت خشنود است که در ظاهر یک اتحاد ملی حول محور جنگ شکل گرفته است. می‌دانید که در نظریات جامعه‌شناسی، جنگ باعث همبستگی در کشورها می‌شود. در حال حاضر ما شاهد این مسئله هستیم و یک همبستگی در کشور ایجاد شده. البته ممکن است که کمبودهایی هم باشد و بود، که مردم مدارا کردند. مثلاً خود ما، پس از زدن لوله‌ی آب تجریش، چند روزی آب نداشتیم، ولی مردم واقعاً تحمل می‌کردند و درک شرایط جنگی را داشتند. البته کمبود در کشور واقعاً علی‌رغم تبلیغات سوئ در خارج از کشور به‌صورتی که گفته شد وجود نداشت. یعنی مثلاً همه‌گونه مواد غذایی بود.

با وجود این تئوری‌های اجتماعی در خصوص همراهی مردم در جنگ و همبستگی، فکر می‌کنید که در آینده مثلاً تا آخر همین سال شمسی چه اتفاقی روی دهد؟

می‌دانیم که جامعه‌شناسی قدرت، پیش‌بینی‌پذیری بالایی ندارد. آن‌چه که می‌گوییم هم به تجارب شخصی و هم به چارچوب فکری و آن‌چه که خوانده‌ایم، برمی‌گردد. به‌نظر من، این مسئله باید در دو سطح بین‌المللی و داخلی بررسی شود: در سطح بین‌المللی، به‌نظر من دیپلماسی ایران باید اولاً عزت‌مندانه باشد، ثانیاًً ماجراجویانه نباشد. یعنی به‌دنبال راه حل و مذاکره‌ی مستقیم با آمریکا باشند و بخواهند مذاکره را به‌جایی برسانند. نکته‌ی دیگر این است که همان‌طور که حاکمیت برای آمریکا پالس‌های مثبت می‌فرستد، برای مردم هم، باید همین کار را انجام دهد، اگر سیستم بخواهد بر ریل موفق‌تری قرار گیرد، از جمله حداقل کارهایی که باید انجام دهد، اعمالی چون آزادی زندانیان سیاسی، ملی‌کردن صداوسیما و رسیدگی به معیشت مردم است. هم‌چنین باید فشارهای اجتماعی بر روی مردم را کم کنند و آزادی‌های مدنی را به مردم بدهند، نه این‌که آن‌ها را کم کنند. ما الان با فیلترینگ مواجهیم و برای دیدن شبکه‌های ماهواره‌ای هم پارازیت داریم. هم‌چنین بر روی فعالان سیاسی و اجتماعی فشار وجود دارد. اگر حاکمیت نتواند بر روی ریل دیگری حرکت کند و خواسته‌های جامعه را برآورده سازد، با جامعه‌ای که پیش‌تر به گفته‌ی شما پر از جنبش‌ها و اعتراضات اجتماعی بوده است، دچار مشکل خواهد شد. هم‌چنین به‌نظر من، در گام دوم چونان که میرحسین موسوی در بیانیه‌ی خود گفته است باید به فکر تاسیس یک مجلس موسسان باشند. خود من در نطقی در سال ۱۳۹۷ گفتم که باید رفراندوم برگزار شود، اصولی از قانون اساسی که حالتی پارادوکسیکال دارند را در یک راستا قرار بدهند و جمهوریت نظام را تثبیت کنند. امر مهم، تثبیت جمهوریت نظام است. من پیش‌تر در این خصوص و پس از این جنگ دوازده‌روزه گفته بودم که باید از فرصت آتش‌بس استفاده شود و حاکمیت به این سمت و سو برود. البته انتظار این نیست که بلافاصله چنین اتفاقی رخ دهد، اما رفتن به آن سمت، خود پالس مثبت است و نشانه‌ی این‌که حاکمیت قرار و برنامه‌ای برای ایجاد تغییرات دارد. همان‌طور که ده‌سال پس از انقلاب، رفراندوم شد و به اصل ولایت فقیه به این اندازه قدرت داده شد، الان هم می‌توانند در رفراندوم جدید، مسئله‌ی شورای نگهبان و اصولی که اساساً مبهم است، حل کنند. مثلاً در اصل ۲۷ قانون اساسی آمده که تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها بدون حمل سلاح آزاد است و اما این اصل یک «اگر» دارد، این اگرهایی که در قانون اساسی هست، باعث می‌شود که نتوان چنین اصولی را اعمال کرد. یعنی مفسر قانون اساسی می‌تواند هر تفسیری در این خصوص ارائه بدهد، به همین‌دلیل در سال‌های پس از انقلاب، هنوز یک اجازه‌ی راهپیمایی آزاد به مردم داده نشده است، چون می‌گویند که مخل مبانی اسلام است. در این وضعیت گروه‌های خودسر می‌توانند هرکاری بکنند، اما مردم عادی نمی‌توانند چنین مطالباتی داشته باشند. آزادی احزاب را هم باید داشته باشیم و تمرکز باید به این‌سو باشد که احزاب کلانی داشته باشیم، توسعه‌ی سیاسی هم بالاخره باید رخ دهد، اما به‌نظر من به‌عنوان کسی که بیش‌تر از این‌که صبغه‌ی سیاسی داشته باشم، صبغه‌ی اجتماعی و فرهنگی دارم بستر اجتماعی جامعه‌ی ایران نیازمند تحول است. دگرگونی در سطح سیاسی، بدون تغییرات پایدار در سطح اجتماعی، دوام نخواهد داشت، هم‌چنان که این امر پس از انقلاب هم اتفاق افتاد. الان متاسفانه شرایط اجتماعی کشور را می‌بینید که مثلاً در فضای مجازی به‌عنوان نمونه‌ی کوچکی از ایران، مردم چگونه با هم برخورد می‌کنند.

پیش از جنگ دوازده‌روزه، جامعه‌ی ایران یک جامعه‌ی جنبشی ارزیابی شده بود. فکر می‌کنید این جنگ چه تاثیری بر روی آن بگذارد؟

دکتر آصف بیات و دکتر سعید مدنی و بسیاری از جامعه‌شناسانی که به‌خصوص بر جامعه‌شناسی سیاسی و جنبش‌ها کار می‌کنند، جامعه‌ی ایران را یک جامعه‌ی جنبشی می‌دانند. شما می‌دانید که نه‌تنها پس از سال ۱۳۷۸ که ما در جامعه‌ی ایران به‌صورت مرتب جنبش‌هایی را شاهد هستیم و فاصله‌ی آن‌ها کم‌تر می‌شود. از انقلاب مشروطه تاکنون هم دو انقلاب بزرگ را تجربه کرده‌ایم. علاوه بر آن‌ها، در این ۱۲۰ساله، جنبش‌های خرد و بزرگی هم مانند جنبش‌های زنان، داشته‌ایم. این امر نشان می‌دهد که جامعه‌ی ایران یک جامعه‌ی جنبشی است. این جنبش‌ها ممکن است که مانند سال‌های ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و یا ۱۳۹۸ به‌دلیل سرکوب‌ها فروکش کند. ما می‌دانیم که زمانی جنبش‌ها به پیروزی می‌رسند که اراده‌ی نظامی در برابر آن‌ها خیلی شدید نباشد، این یکی از مولفه‌ها است. در خصوص سال ۱۴۰۱ هم، من دلیل شکست جنبش زن، زندگی، آزادی را در این می‌بینم که اپوزسیونی در خارج از کشور شکل گرفت که در شرایطی که مردم در داخل کشور زندان می‌رفتند و کشته می‌دادند، بر سر قدرت با همدیگر جدال می‌کردند؛ این باعث شد که مردم عقب‌نشینی کنند. از سال ۱۳۸۸ تاکنون آن‌چه رخ داده است، در بستر اجتماعی ایران جریان دارد. من در مصاحبه‌ای هم گفته بودم که جامعه‌ی ایران در حال حاضر مانند یک آتشفشان خاموش است، این آتشفشان هرلحظه ممکن است که فوران کند، اما در حال حاضر در یک سکون به‌سر می‌برد، ولی کوچک‌ترین جرقه یا تلنگری، می‌تواند موجب فوران آن بشود.

این آتشفشان خاموش به‌تعبیر شما در وضعیت فعلی با یک جنگ هم مواجه شده. تاثیر این جنگ، بر روی جامعه چیست؟

من امیدوارم این جنگ، به همین حد که گذشت، ختم شود چون کشور ما تحمل جنگ دوباره را ندارد. ما با تمام وجود از خداوند می‌خواهیم که حاکمیت ایران عقلانیت به خرج بدهد. البته این مسئله تنها از سمت ایران نیست، متاسفانه بقای اسرائیل در جنگ است. پس از این جنگ دوازده‌روزه هم دیدید که به غزه حمله کرد. یعنی بقای اسرائیل و به‌خصوص نتانیاهو در جنگ است و از جنگ تغذیه می‌کنند، تا بتوانند ادامه بدهند. خاورمیانه هم همیشه قربانی این جنگ‌ها بوده است. من امیدوارم که مسئولین کشور ما و جامعه‌ی جهانی به این نتیجه برسند که این جنگ‌ها برای کل جامعه‌ی جهانی مضر است و جلوی ماجراجویی‌های نتانیاهو را بگیرند. در این سو هم حاکمیت مانع جنگ شود و جلوی کسانی که در ایران جنگ‌طلب هستند و بر طبل جنگ می‌کوبند، بگیرد تا به صلحی پایدار برسیم. اگر چنین اتفاقی رخ دهد و تغییرات و تحولات در بستر داخلی جامعه هم روی بدهد، می‌توانیم به آینده امیدوار باشیم. اما اگر لجاجت‌ها با مردم ادامه یابد و بخواهند مانند قبل با مردم برخورد کنند، پیش‌بینی شرایط آینده سخت خواهد بود.

در وضعیت فعلی، فضای امنیتی و گفتمان مقاومت، بر ایران سایه افکنده. فکر می‌کنید این گفتمان تا چه اندازه می‌تواند برای توجیه خشونت و برخورد و سرکوب در داخل کشور استفاده شود؟

نمی‌شود که این برخوردها را ادامه بدهند. البته از سویی هم طبیعی است؛ نظام در معرض جنگ قرار گرفته است، در عین حال خود حاکمیت و جامعه‌ی جهانی هم می‌دانند و خود اسرائیل هم اعتراف کرده که دایره‌ی نفوذ بسیار گسترده بوده است. در این وضعیت در کشوری که از نفوذ آسیب دیده، حاکمیت باید به این فکر باشد که چاله‌ها کجا وجود داشته‌اند که این امری طبیعی است. باید به حاکمیت حق داد که از این لحاظ حساسیت به خرج بدهد، ولی این برخوردها نباید با مردم معمولی صورت بگیرد. دسترسی به اطلاعات از یک فرد عادی ساخته نیست، دسترسی به اطلاعاتی چنین مهم را باید در جای دیگری جستجو کنند. از طرف دیگر، باید در میان مردم اعتمادسازی کنند و این اعتماد را شکل دهند. من خودم وقتی می‌دیدم که عکسی از کشور برای برخی رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور فرستاده می‌شود، قلبم آتش می‌گرفت. اسرائیل ممنوع کرده بود که خبرنگاری بخواهد عکسی بگیرد و دقیقاً مراقب بودند، ولی مردم ما عکس می‌گرفتند و می‌فرستادند. اگر اعتماد مردم به حاکمیت بود، هفتادهزار شهروند ایرانی برای آن‌ها پیام نمی‌فرستادند؛ این بی‌اعتمادی باعث شده که چنین اتفاقاتی رخ دهد. الان حاکمیت باید به مردم اعتماد کند و سعی کند در سطح ملی اعتمادسازی کند. آن‌زمان حرف حاکمیت گوش شنوا خواهد داشت که بگویند این عکس‌ها ممکن است جان خودتان را هم به‌خطر بیاندازد. در نتیجه به‌نظر من حاکمیت باید به سمت اعتمادسازی برود.

در وضعیت فعلی، از بازگشت به دهه‌ی شصت سخن گفته می‌شود. آیا اساساً ملت و حکومت توان بازگشت به آن سال‌ها را دارند؟

خیر. ببینید، شما هرچقدر هم فیلتر بکنید، باز مردم دسترسی پیدا می‌کنند. شرایط الان با شرایط دهه‌ی شصت قابل مقایسه نیست. حکومت پایگاه اجتماعی‌ دهه‌ی شصت خود را ندارد. در آن دهه، اگر حکومت می‌گفت این‌ها کافرند، مردم قبول می‌کردند، اغلب مردم طرفدار حاکمیت بودند و چنین کارهایی را می‌پذیرفتند. شما در کلیپی می‌بینید که در آن دهه، مادری آمده و فرزندش را لو داده است، ما آن شرایط را تجربه کرده‌ایم. الان آن شرایط نیست.

در این شرایط چه سرنوشتی برای زندانیان سیاسی و فعالان مدنی پیشبینی میکنید؟ آیا فضا بستهتر خواهد شد؟

دیدیم که به حکم زندان آقای مصطفی تاجزاده پنج سال دیگر اضافه شد. البته آقای تاجزاده پایگاه اجتماعی قوی‌ای دارد و این برای حاکمیت بسیار محسوس است. کانال تلگرامی تاجزاده در آستانه‌ی دهمین سال حبس او، پر بار است و مطالب بسیاری هم در خصوص او نوشته شده است. هم‌چنین اموری چون کاریزمایی که تاجزاده دارد، حمایتی که می‌شود و سخنان منطقی‌ای که می‌گوید، تاثیر می‌گذارد. در عین حال باید جستجو کرد که آیا کسانی که کارهایی این‌چنین مانند افزایش حکم تاجزاده و یا فشار بر زندانیان سیاسی و مدنی می‌کنند، نیت خیر دارند؟ به‌نظر نمی‌آید که این‌ها نیت خیری داشته باشند. نظام هم باید این مسئله را جستجو کند که چرا حکم کسی مانند تاجزاده که دلسوز است و از روز اول هم جنگ را محکوم کرده است، افزایش پیدا می‌کند؟ این‌ها مسائل مهمی هستند که سیستم باید به آن‌ها رسیدگی بکند، اگر می‌خواهند فاصله‌ی میان ملت و دولت را کم کنند.

شما در مجلس منتقد سانسور و محدودیت اطلاعرسانی بودید. این وضعیت جنگی که پیش آمده است و وضعیت تعلیق پس از آن، چه پیامدی برای گردش آزاد اطلاعات و رسانهها ایجاد کرده و یا خواهد کرد؟

ما الان با فیلترینگ گسترده‌ای مواجه هستیم. سخت‌گیری‌ها هم هم‌چنان وجود دارند. سال‌ها هم بود که پارازیت ماهواره‌ای نداشتیم، ولی الان با آن مواجه هستیم. حالا نمی‌دانم فقط منطقه‌ی ما با پارازیت مواجه است یا بقیه‌ی جاها هم همین‌طور است. از آن‌سو اعتمادی به صداوسیما وجود ندارد و دریافت و اطلاع خبر ما بیش‌تر به همین شبکه‌های ماهواره‌ای برمی‌گردد. من امیدوارم که در کنار اقدامات امنیتی که صورت می‌گیرد، آزادی‌های اجتماعی هم به مردم داده شود. چون دشمنان به همه‌چیز دسترسی دارند، این مردم عادی هستند که دسترسی ندارند. وقتی هم که دسترسی به اطلاعات نداشته باشند و نتوانند از منابع معتبر کسب اطلاعات بکنند، هر اخبار فیکی در میان مردم ممکن است موثر واقع شود. مسئولین کشور باید این را در نظر بگیرند، ولی متاسفانه چنین نیست و حداقل پالس‌های مثبتی در این رابطه نمی‌بینیم.

به حوزه‌ی اجتماعی و مسئله‌ی جنگ برگردیم، نقش و جایگاه زنان را در این شرایط چگونه ارزیابی می‌کنید؟

یکی از علت‌های این آرامش و سکون در جامعه، خود زنان بودند. در زنان حتی اگر ازدواج هم نکرده باشند خصلت مادری وجود دارد. مادربودن خصلتی ایثارگرانه است و گذشت را می‌طلبد. مادران نه‌تنها برای فرزندانشان مادری می‌کنند، سرزمین را هم مادر خود می‌دانند و از آن مراقبت می‌کنند. در شرایطی که پیش آمد، زنان نقش تعیین‌کننده‌ای برای حفظ سرزمین و میهن‌شان داشتند و این، به‌نظر من، بسیار مهم بوده و هست و خواهد بود. این را ما همیشه در جنبش‌های مختلف تجربه کرده‌ایم. همیشه در جنبش‌های مختلف، زنان از مطالبات خودشان برای مطالبات کلان‌تر گذشته‌اند، اگر بررسی کنیم می‌بینیم که زنان از مطالبات جنسیتی خودشان برای مطالبات در سطح ملی و کلان‌تر گذشته‌اند. در این رابطه هم، همین اتفاق رخ داد و دیدید که زنانی که صدایی داشتند، از نرگس محمدی در داخل کشور تا زنان دیگر در خارج از کشور، همه علیه جنگ صحبت کردند.

برخی تحلیل‌گران از وجود یک انسجام اجتماعی در جامعه‌ی ایران در مواجه با جنگ سخن گفتند، فکر می‌کنید دلیل آن چه بوده است؟ آیا اصلاً انتظار آن‌را داشتیم؟

یکی از اموری که اسرائیلی‌ها با کارشناسان زیاد و نفوذ زیادی که در جامعه‌ی ما دارند، بدان دل‌خوش کرده بودند، این بود که با حمله‌ی آن‌ها از بالا، در داخل کشور آشوب به‌پا می‌شود؛ این تحلیل‌شان کاملاً غلط از آب درآمد. ما که در ایران بودیم می‌دانیم که چنین اتفاقی برای مردم ما رخ نمی‌دهد. یعنی مردم، علی‌رغم نارضایتی از حکومت، کشور برایشان امر دیگری است. حکومت مستقر حال حاضر ایران، جمهوری اسلامی است، ولی برای مردم ما، ایران مهم بود. هر آشوبی اگر رخ می‌داد، ممکن بود که کشور را دچار فروپاشی و تجزیه کند. شما می‌بینید که حتی گروه‌های قومیتی هم در این مدت جنگ در داخل کشور حرکتی انجام ندادند، یعنی علاوه بر این‌که جنبش‌های دیگر در مدت جنگ دوازده‌روزه فعال نبودند، گروه‌های قومی هم حرکتی در کشور انجام ندادند. ما این انسجام را در سطح ملی به‌طور کامل دیدیم. این، نشان داد که چقدر بعضی از نظریات، تئوری‌ها و تحلیل‌هایی که وجود داشت، درست از آب در نیامد. به‌نظر من، اسرائیلی‌ها بر روی این مسئله خیلی حساب باز کرده بودند که غلط‌بودن کامل آن نشان داده شد.

در بستر جنگ‌ها، همیشه از مفاهیم دینی و ملی توسط حاکمیت‌ها سوئاستفاده شده، درواقع از آن‌ها استفاده‌ی ابزاری شده است، تحلیل شما در وضعیت فعلی چیست؟ چه می‌شود کرد که جامعه در برابر این نوع سوئاستفاده‌ها مقاوم شود؟

ببینید، مانند همین بحث جنبش زن، زندگی، آزادی، که می‌گفتند دوباره سخت‌گیری‌ها شروع می‌شود و یا وقتی لایحه‌ حجاب مطرح شد، بحث‌هایی در مورد سخت‌گیری طرح شد، ولی جامعه به عقب برنگشت، الان هم من فکر می‌کنم حاکمیت دریافته است که ما دوبال هویتی داریم، که یکی دین است و دیگری ملیت، این‌ها بال‌های هویتی مردم ما هستند و رویش حساب باز می‌کنند. باورمندان ادیان دیگر هم در این مورد و در مواجه با اتفاقاتی که سرزمین را تهدید می‌کند، با بقیه مردم همراه هستند. من فکر نمی‌کنم که در ایران آن‌چه روی داده است، به قصد استفاده‌ی ابزاری بوده باشد. آن‌ها (حاکمیت) هم پی‌برده‌اند که چقدر اهمیت‌دادن به ملیت در کشور مهم است. امیدوارم این فضا باقی بماند و محور تلاش‌ها برای بهبود آینده‌ی ایران باشد.

اگر از شما به‌عنوان یک جامعهشناس و سیاستمدار بخواهند فقط یک هشدار روشن در مورد عواقب جنگ بدهید، آن هشدار چه خواهد بود؟

در کشور ما و باتوجه به تاسیسات اتمی که وجود دارد، مهم‌ترین خطری که ممکن است کشور را تهدید کند، انفجارهای هسته‌ای است. این امر بسیار نگران‌کننده است؛ نه‌تنها برای ما، که برای بقیه‌ی کشورهای همسایه‌ در منطقه‌ی خاورمیانه، که از آسیب‌های آن در امان نخواهند بود. این نکته‌ای بسیار کلیدی است. دیگر این‌که منطقه‌ی ما، منطقه‌ای حادثه‌خیز و با شرایط کلاً ناامنی است. از طرف دیگر هم جامعه‌ی جهانی وابسته به نفت منطقه‌ی ما است. در این وضعیت، هرگونه ناامنی و خللی که در صادرات نفت پیش بیاید، جامعه‌ی جهانی را درگیر خود می‌کند. این‌ها نکات بسیار مهمی هستند. نکته‌ی دیگر این است که بعضی اوقات ممکن است که جنگی از نقطه‌ای کوچک شروع شود و اما دامنه و ابعاد آن گریبان جاهای دیگر را هم بگیرد، ممکن است نتوان جنگی را در یک منطقه کنترل و محدود کرد. شما ببینید که جنگ‌های جهانی چگونه اتفاق افتادند، اگر خدایی ناکرده این جنگ بخواهد ادامه پیدا کند، خطرات ناشی از آن برای جنگی در سطح جهانی بسیار زیاد خواهد بود. این مسئله قابل پیش‌بینی نیست. البته بعید می‌دانم، ولی از آن‌سو ممکن است بلوک شرق به حمایت از ایران فعال بشود، از آن‌سو هم بلوک غرب فعال بشود، هم‌چنین عامل ماشه فعال بشود، تمام این‌ها منجر به هرج و مرج در سطح جهانی خواهد شد. البته اگر جنگی پیش بیاید، مهم‌ترین قربانیان آن مردم ایران خواهند بود و تاسیسات زیربنایی کشور هم ویران خواهند شد.

با سپاس از وقتی که در اختیار ماهنامه‌ی خط صلح قرار دادید.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید