خانه  > slide, سایر گروهها  >  مروری بر اعتماد ازدست‌رفته به رسانه‌های رسمی در روایت فجایع ملی/ نفیسه شرف‌الدینی

مروری بر اعتماد ازدست‌رفته به رسانه‌های رسمی در روایت فجایع ملی/ نفیسه شرف‌الدینی

ماهنامه خط صلح – راستی‌آزمایی، اولین واکنش ناخوداگاه فردی است که با یک رخداد یا خبر مواجه می‌شود. حتی کودکی که تنها بر اساس غریزه و خرده یادگیری‌های غیر قابل اتکا زندگی می‌کند، برای راستی‌آزمایی سراغ والدین خود می‌رود تا صحت یک موضع را مشخص نماید. در دنیای مدرن، رسانه‌ها تا اندازه‌ی زیادی جایگزین والدین کودک می‌شوند تا افراد خبر را صحت‌سنجی کنند. رسانه، دقیقاً در همین نقطه می‌تواند اعتماد افراد را جلب کند یا باعث ریزش مخاطبان خود شود. یکی از این نقاط برای رسانه‌های ایران، چگونگی پوشش خبری رخدادهای فاجعه‌باری است که طی سال‌های اخیر، باعث خدشه‌دار شدن اعتماد عمومی شده و موجب ریزش مخاطبان رسانه‌های رسمی شده است. حقیقت این است که مردم برای شنیدن اخبار دقیق و واقعی، رسانه را دنبال می‌کنند، هرگاه مشخص شود که خبرها به‌صورت کانالیزه‌شده منتشر می‌شوند، مخاطبان اعتماد خود را از دست می‌دهند. در برخی مواقع، چگونگی انعکاس خبر و زمان‌بندی مناسب پخش اخبار در مواقع حساس، منجر به دل‌زدگی یا اعتمادسازی مخاطب می‌شود. رسانه، با علم بر این‌که میزان صحت اطلاع‌رسانی و نحوه‌ی آن، مستقیماً روی مخاطب تاثیر می‌گذارد، می‌تواند مرجعیت داشته باشد.

ماهنامه‌ی گزارش‌های کارشناسی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی معتقد است، از جمله مصادیقی از قوانین که در حوزه‌ی گردش اطلاعات در ایران اجرایی نشده، ماده‌ی ایجاد مرجعیت و نام‌نمای مورد اعتماد رسانه‌ای است. این موضوع، در آبان سال ۱۳۹۹ مورد تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت، طبق این مصوبه: «ایجاد مرجعیت و نام‌نمای مورد اعتماد رسانه‌ای، هم در فضای رسانه‌ی ملی و هم در رسانه‌های اجتماعی نسبت به واقعیت‌های فراگیر بحران‌های طبیعی مثل سیل، زلزله و ویروس‌های فراگیر آسیب‌زا، یک ضرورت انکارناپذیر است». (۱) به اعتقاد مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، کرونا، یکی از رخدادهایی بود که اخبار آن، به‌صورت صریح و دقیق منتشر نشد. به همین منظور، در مصوبه‌ی سیاست‌های راهبردی رسانه‌ای در شرایط بحران‌های طبیعی مثل دوران کرونا، بر ضرورت اطلاع رسانی پیوسته تاکید شده و این‌گونه آمده است: «عدم تعویق اعلام خبرهای مربوط به بحران به بهانه‌ی عدم اطمینان از تایید» و «نداشتن هراس از تصحیح، تکمیل یا تکذیب خبرهایی که قبلاً منتشر شده است». (۱) با این‌حال، طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، در بحران‌ها غالباً اطلاع‌رسانی به‌دلیل لزوم هماهنگی، با تاخیر چندروزه صورت گرفته است: «تاخیر در شروع فرایند را می‌توان مهم‌ترین نقص رسانه‌های رسمی کشور در فرایند اطلاع‌رسانی دانست. از دست دادن زمان طلایی مدیریت ارتباطات بحران، هجوم مخاطب به رسانه‌های رقیب را به‌همراه دارد. (۲)

مصوبه‌ی شورای عالی فضای مجازی هم که در همان سال منتشر شد، مقرر نمود که: «قوه‌ی قضاییه ظرف مدت سه‌ماه و با همکاری مرکز ملی فضای مجازی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، نسبت به ارائه‌ی لایحه‌ قضایی مقابله با اطلاعات، اخبار و محتوای خبری خلاف ‏واقع با پوشش همه‌ی ابعاد» تشکیل گردد و نسبت به: «تنقیح و متناسب‏سازی مجازات‏های مقرر در کلیه‌ی قوانین مرتبط، با هدف ارتقای بازدارندگی در سطوح فردی، گروهی، نهادی، محلی، ملی و بین‌المللی» و «تعیین و تفکیک مسئولیت صاحبان درگاه‏‏ها و سکوهای نشر و اشخاص حقیقی و حقوقی تولیدکننده و انتشاردهنده‌ی اخبار، اطلاعات و محتوای خبری خلاف ‏واقع» و «تبیین مصادیق جرم مشهود در حوزه‌ی اطلاعات، اخبار و محتوای خبری خلاف ‏واقع در فضای مجازی» اقدامات لازم را انجام دهد. (۳) نکته‌ی حائز اهمیت این است که این مصوبات و تصمیمات، هیچ‌گاه نتوانست خواسته‌های تصمیم‌گیران را برآورده سازد و نتایج مطلوبی در اختیار آنان قرار دهد.

تاثیر نحوه‌ی اطلاع‌رسانی رسانه‌ها بر اعتماد عمومی

بدیهی است که اگر مخاطب بداند اطلاعات به‌صورت درجه‌بندی شده، از آن‌ها پنهان می‌شود و اخبار مهم و واقعی به‌دستش نمی‌رسد یا تحریف می‌شود، اعتماد او کاهش پیدا می‌کند و ممکن است به منابع غیررسمی (شبکه‌های اجتماعی) روی بیاورد. هرچه نهادهای رسمی صادقانه‌تر و با جزئیات بیش‌تر اطلاعات را منتشر کنند، اعتماد عمومی افزایش پیدا می‌کند. به تعبیری دیگر، استفاده از زبان تخصصی و غیر قابل ‌فهم برای عموم، یا برعکس، ساده‌سازی افراطی که به تحریف واقعیت منجر شود، می‌تواند اعتماد مخاطب را تخریب کند. در تخریب اعتماد عمومی حتی تناقض بین اخبار و اطلاعات منتشرشده نیز تاثیرگذار است و می‌تواند به سردرگمی و نهایتاً بی‌اعتمادی مخاطب منجر شود.

به همین دلیل، طبق تحقیقات میدانی که انجام شده است، در ایران مردم به رسانه‌هایی که وابسته به نهاد خاصی نباشند، بیش‌تر اعتماد می‌کنند. حتی اگر رسانه‌های رسمی اطلاعات بیش‌تر و موثق‌تری در اختیار داشته باشند، مردم ترجیح می‌دهند که از دیگر رسانه‌ها برای اطلاع از اخبار استفاده کنند. به‌عنوان مثال، اخباری که از پلتفرم‌هایی مانند ایکس (توییتر سابق)، اینستاگرام یا تلگرام منتشر می‌شود بیش‌تر مورد استقبال قرار می‌گیرد. از طرف دیگر، این پلتفرم‌ها می‌توانند شایعات را افزایش دهند و در وضعیت بی‌اعتمادی به رسانه‌های رسمی، موجب سرگردانی مخاطب شوند. در این صورت اگر مردم به رسانه‌های رسمی اعتماد نداشته باشند، ممکن است در مواقع خاص، با بی‌توجهی به اخبار، تلفات افزایش یابد یا مسیر درستی برای تصمیم‌گیری پیدا نکنند.

بی‌اعتمادی به روایت رسمی، موجب می‌شود مخاطب دست به انکار بزند و بیش‌تر به شایعات اعتماد کند. این موضوع در بلندمدت زمینه‌ی اعتراض‌ها و نافرمانی‌های مدنی را فراهم می‌نماید. اعتماد عمومی، محصول عملکرد نهادهای رسمی و رسانه‌ها در بحران‌ها است، هرچه این نهادها شفاف‌تر، پاسخگوتر و حرفه‌ای‌تر عمل کنند، جامعه در مواجهه با فاجعه منسجم‌تر و مقاوم‌تر خواهد بود. در مقابل، پنهان‌کاری، تناقض یا سوگیری، تبعات جبران‌ناپذیری برجای خواهد گذاشت.

مواقع خاصی که موجب بی‌اعتمادی مردم به رسانه‌های رسمی شد

حادثه‌ی سقوط هواپیمای اوکراینی، پس از سه روز سکوت از جانب رسانه‌های رسمی، به اطلاع عموم رسید. پس از سقوط هواپیما، در ابتدا تمامی نهادهای حاکمیتی، داشتن هرگونه نقشی در این حادثه را انکار کردند، اما پس از فشار افکار عمومی و انتشار شواهد، سپاه پاسداران مسئولیت آن‌را پذیرفت. صداوسیمای جمهوری اسلامی، بنا به سیاست‌های نظام، ابتدا موضوع را کم‌اهمیت جلوه داد، در همین حال، رسانه‌های خارجی و شبکه‌های اجتماعی به‌سرعت جزئیات فاجعه را منتشر کردند و بر اهمیت پرداختن به موضوع تاکید نمودند. این تاخیر و نبود شفافیت، به موجی از اعتراضات دامن زد و بی‌اعتمادی به روایت‌های رسمی را تشدید نمود.

فاجعه‌ی ساختمان متروپل آبادان نیز، جزو آن دسته از حوادث است که منجر به بی‌اعتمادی مردم به رسانه‌های رسمی شد. اگرچه این حادثه بر اثر تخلفات ساختمانی به وقوع پیوست، اما در روزهای اول، برخی مقامات محلی سعی کردند آن‌را سرنوشتی محتوم و اتفاقی غیر مترقبه جلوه دهند. در حالی‌که شبکه‌های اجتماعی پر از تصاویر و ویدئوهای تکان‌دهنده بود، صدا و سیما در روزهای اول این حادثه‌ی تلخ، به اندازه‌ی کافی به این فاجعه نپرداخت و موجب شد رسانه‌های غیررسمی مرجعیت پیدا کنند. در نهایت شکاف بین مردم و مسئولان بیش‌تر شد و اعتراضات مردمی در آبادان نشان داد که مردم، تقصیر را متوجه نهادهای نظارتی می‌دانند که به تخلفات ساختمانی رسیدگی نکرده بودند.

فاجعه‌ی انفجار در بندر رجایی نیز نمونه‌ی دیگری از مدیریت ضعیف بحران و عدم شفافیت رسانه‌ای در کشور بود. در حالی‌که منابع رسمی ابتدا ابعاد حادثه را کوچک جلوه دادند و اطلاعات دقیقی ارائه نکردند، تصاویر منتشرشده در فضای مجازی و گزارش‌های شاهدان عینی از گستردگی انفجار و خسارات جدی خبر می‌داد.

سابقه و تجربه‌ی پنهان‌کاری در بحران‌ها، نشان می‌دهد که فجایع دیگری مانند اطلاع‌رسانی نکردن درست بمباران شیمیایی سردشت یا حوادث هسته‌ای، باعث شده که مردم به روایت‌های رسمی بدبین باشند. در این صورت وقتی روایت‌های معتدل و رسمی مورد اعتماد نباشند، گفتمان‌های افراطی (چه در داخل و چه در خارج) گسترش پیدا می‌کنند.

رابطه‌ی مستقیم اعتماد عمومی به رسانه‌ها و اخبار، با تاب‌آوری اجتماعی

«در شرایط بحرانی، نیاز به اطلاعات دقیق و معتبر از منابع رسمی ضروری است تا افراد بتوانند به‌طور موثر واکنش نشان دهند و از خطرات احتمالی جلوگیری نمایند. در این شرایط، دسترسی به اطلاعات دقیق و معتبر از منابع رسمی اهمیت ویژه‌ای دارد. این اطلاعات می‌توانند شامل آمار، راهنمایی‌های ایمنی و توصیه‌های بهداشتی باشند که به افراد کمک می‌کنند تا تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرند. در مواقعی مانند بلایای طبیعی، شیوع بیماری‌ها یا بحران‌های اجتماعی، استفاده از منابع معتبر مانند سازمان‌های دولتی، نهادهای بهداشتی و رسانه‌های معتبر می‌تواند از گسترش شایعات و اطلاعات نادرست جلوگیری کند. آگاهی و آموزش در مورد استفاده‌ی صحیح از این ابزارها برای افزایش تاب‌آوری اجتماعی ضروری است». (۴) هادی خانیکی، استاد ارتباطات، درباره‌ی سرمایه و اعتماد از دست رفته‌ی عمومی، می‌گوید: «امروز ما ایرانیان تحت فشارهای متعددی زندگی می‌کنیم، از نگرانی درباره‌ی کمبود آب و بحران‌های زیست‌محیطی گرفته تا دغدغه‌های معیشتی و فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی. این فشارها مستقیم یا غیرمستقیم به‌ما می‌گویند که نمی‌شود از گفت‌وگو حرف زد، اما من معتقدم اتفاقاً در چنین شرایطی باید از گفت‌وگو آغاز کرد. تنها مسیر بازسازی اعتماد و سرمایه‌ی اجتماعی، گفت‌وگو است. گفت‌وگو مهارت تزئینی نیست، یک ضرورت تمدنی است. در جهانی سیال و ناپایدار، گفت‌وگو پناهگاه انسانی است». (۵)

بی‌اعتمادی به اطلاع‌رسانی رسمی، در ایران، ریشه در تجربه‌های مکرر از پنهان‌کاری، تناقض‌گویی و تاخیر در انتشار اطلاعات دارد. این مسئله در بحران‌هایی مثل کرونا، سیل‌ها، یا حوادث صنعتی آشکار شده است، از سوی دیگر، رشد فناوری و دسترسی به شبکه‌های اجتماعی، امکان کنترل اطلاعات را کاهش داده است.

پانوشت‌ها:
۱- مصوبه‌ی سیاست‌های راهبردی رسانه‌ای در شرایط بحران‌های طبیعی مثل شرایط ظهور ویروس فراگیر کرونا، مرکز پژوهش‌های مجلس، ۲۸ مهرماه ۱۴۰۰.
۲- واکاوی ابعاد مسئله‌ی اطلاع‌رسانی در کشور و ارائه‌ی راهکارهای سیاستی برای افزایش اعتماد و مرجعیت رسانه‌ای، مرکز پژوهش‌های مجلس، ۱۷ مهرماه ۱۴۰۳.
۳- مصوبه‌ی شورای عالی فضای مجازی الزامات پیشگیری و مقابله با نشر اطلاعات، اخبار و محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی، مرکز پژوهش‌های مجلس، ۲۱ بهمن‌ماه ۱۳۹۹.
۴- نقش رسانه و شبکه‌های اجتماعی در تاب‌آوری و مدیریت بحران، حسین امجدیان، صفحه رسمی ماموریت تاب‌آوری فرهنگی مدیریت‌محور، دانشگاه حکیم سبزواری، ۷ بهمن‌ماه ۱۴۰۳.
۵- تنها مسیر بازسازی اعتماد و سرمایه اجتماعی، گفت‌وگو است، ایسنا، ۲۵ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید