ماهنامه خط صلح – در آغازین ماه زمستان ۱۴۰۳، محمدرضا عارف، معاون اول رئیس دولت جدید حکومت جمهوری اسلامی، در جمع اعضای ستاد روابط اقتصادی خارجی کشور صراحتاً اعلام کرد که اگر به جمعبندی درخصوص انتقال پایتخت برسند، یکی از مناطقی که بهصورتی کاملاً جدی مطرح خواهد بود، مکران است.(۱) مکران، سرزمینی در جنوب بلوچستان ایران که در تعلیقات تاریخ بیهقی در خصوص آن گفته شده است: ولایتی است در مشرق کرمان و جنوبی سیستان، شمالی بحر هند و غربی سند و مملکت قصدار. سرزمینی که زمانی ایالتی بزرگ بوده و در ۱۸۷۰ میلادی و در پی سیاستهای استعمارگرانهی بریتانیا، میان ایران، پاکستان و افغانستان تقسیم شده است.(۲) سرزمینی مرزی که حال، اصحاب سیاست در ایران میخواهند شهری (تهران) را که در زمان صفویه و عصر شاه تهماسب صفوی حصاری با چهار دروازه و ۱۱۴ برج برای آن ساخته شد و در زمان بنیانگذار سلسلهی قاجاریه، پایتخت ایران نامیده شد، به آنجا منتقل کنند.
به روایت لغتنامهی دهخدا، مکران «نام ولایتی از اقلیم دوم در میانهی کرمان و سیستان منسوب به مکران بن هیتال. نام ایالتی از بلوچستان در کنار دریای عمان و نام شهر این ایالت. ناحیتی است از حدود سند و شهر کیج مستقر پادشاه مکران است» سرزمینی که پیش از میلاد مسیح و در کتیبههای سومریان و آکدیان، از آن نام برده شده است. این سرزمین در ایران باستان و عصر ساسانی نقشی بسیار مهم داشته و از جمله بیستوسه منطقهی تحت سیطرهی داریوش هخامنشی بوده است. در زمان اردشیر بابکان هم ناحیهی مکران، انبار غلهی ایران و تامینکنندهی منابع غذایی برای بخشهای مختلف کشور بوده است.(۳)
این سرزمین در عصر صفویه، هم ایالتی بوده و هم نقش پل ارتباطی ایران با کشورهای اطراف خود را بازی میکرده است. دلایلی مثل داشتن سواحل گسترده با آبهای آزاد، موقعیت جغرافیایی خاص در آن دوره، حضور استعمارگران اروپایی در هند و همچنین زد و خوردهای آنان با ساحلنشینان جنوبی، مکران را در عصر صفوی حائز اهمیت میکرد. در زمان قاجاریه و عصر ناصری و در دورانی که هندوستان تحت استعمار بریتانیا قرار داشت، تغییراتی مرزی توسط انگلیسیها در این منطقه روی داد، خط مرزی بلوچستان ایران مشخص شد و مرز ایران و پاکستان امروزی از بندر گواتر تا شرق کوهک تعیین شد.(۴)
پس از انقلاب مشروطه و در دومین تقسیمات کشوری پس از تصویب قانون ایالات و ولایات در مجلس شورای ملی در سال ۱۳۱۶، استانی به نام مکران ایجاد شد که شامل بم، بشاگرد، جاسک، میناب و زابل بود، اما پس از تنها سه ماه و با تقسیمات جدید کشوری و ایجاد ده استان، این منطقه جزیی از استان هشتم، شامل شهرهای کرمان، بندرعباس، خاش و زابل به مرکزیت کرمان شد. در سال ۱۳۳۶ این منطقه در استان تازهتاسیس سیستان و بلوچستان به مرکزیت زاهدان قرار گرفت و تا امروز هم در تقسیمات کشوری، بخشی از همین استان است. مکران یک منطقهی مهم استراتژیک در جنوب شرقی ایران است و دارای ذخایر نفت و گاز و بهدلیل مجاورت با آبهای آزاد بینالمللی و قرار داشتن در خارج از منطقهی پرتنش خلیج فارس، از اهمیت و جایگاه ژئوپلتیک ویژهای برخوردار است.(۵) اما نکته اینجاست که همین مکران، تنها ناحیهی ایران است که بهعنوان منطقهای سونامیخیز شناخته میشود. در سال ۱۳۹۴ علی مرادی، رئیس وقت مرکز لرزهنگاری کشوری موسسهی ژئوفیزیک دانشگاه تهران، گفت که در ایران، منطقهای که شناختهشده برای تولید سونامی است، ناحیهی مکران در سواحل دریای عمان است(۶) و این، یعنی دولت جمهوری اسلامی فکر میکند که بردن پایتخت از جایی مانند تهران به منطقهای سونامیخیز عقلانی است.
توسعه در مکران همیشه با موقعیت بندری و تجاری آن مرتبط بوده است. مکران از دوران پیش از ورود اسلام به ایران، از مسیرهای ارتباطی میان ایران و شبه قارهی هند بود و در دوران اسلامی نیز این منطقه، اهمیت خود را بهعنوان یک گذرگاه تجاری حفظ کرد. اما بهدلیل تمرکز حکومتهای مختلف در ایران بر مرکز کشور، در دورههای مختلف، این منطقه مورد بیمهری قرار گرفت. تا جاییکه بهعنوان مثال، اهمیت بندرعباس در دورانی از عصر صفوی بر اهمیت این منطقه سایه افکند. پس از آن هم در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی، بهدلیل حضور استعمارگران انگلیسی و هلندی در خلیج فارس و دریای عمان، مکران از مسیرهای اصلی تجاری کنار گذاشته شد. این مسئله تا دههی ۱۹۷۰ میلادی (۱۳۵۰ شمسی) ادامه پیدا کرد. در این دوران طرحهایی برای توسعه مدرن مکران و بندر چابهار آغاز شد. سال ۱۹۷۹ در ایران انقلاب بهوقوع پیوست و اما با آغاز جنگ و تمرکز آن در جنوب غربی کشور، اهمیت بنادری مانند مکران، با توجه به دور بودنش از منطقهی جنگی بیشتر و بیشتر شد. در سال ۱۳۸۷ برای اولین بار اهمیت منطقهی مکران توسط رهبر جمهوری اسلامی مطرح شد و از آن زمان توسعه سواحل مکران همواره مطرح بوده و همهی مسئولان هم به این موضوع پرداختهاند. در دولت سیزدهم نیز توسعه سواحل مکران از نظر نقش و کارکرد ملی و بهعنوان یک ابرپروژه مطرح شد و این موضوع در دستور کار دولت قرار گرفت، بهطوریکه در بودجه ۱۴۰۲ ردیف اعتباری خاصی برای سازمان توسعه سواحل مکران پیشبینی شد.(۷)
چنانکه گفته شد، آغاز توجه دوباره در حکمرانی جمهوری اسلامی به منطقهی مکران، توسط رهبر جمهوری اسلامی انجام شد. به فرمان او نیروی دریایی ارتش در این منطقه مستقر شد و ردیف اعتباری متفرقه، مربوط به توسعه زیرساختهای مکران طی سالهای ۱۳۹۵، ۱۳۹۶، ۱۳۹۷، ۱۳۹۸، ۱۳۹۹، ۱۴۰۰، ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ به ترتیب با اعتباری بالغ بر ۵۰، ۶۰، ۴۴، ۱۰۰، ۵۰۰، ۱۰۰۰، ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ میلیاردتومان تعریف شد. همچنین کلیهی دستگاههای اجرایی مرتبط با این منطقه مندرج در قانون بودجه نیز، بهطور سالانه چیزی بین ۱.۵ تا ۳ هزار میلیارد تومان اعتبار مالی پیدا کردند. اما این ارقام نتوانست و نمیتواند موتور مولدی برای تحول در کاهش محرومیتها و توسعه و تکمیل زیرساختهای مکران باشد. در واقع کارشناسان میگویند، در شرایطی که بهسبب تنگنای ناشی از تحریم و موانع فراروی فروش نفت در کشور از یکسو و نیز گسترش روزافزون بدنهی دولت و کاهش سهم اعتبارات تملک دارایی سرمایهای به حدود ۱۰درصد کل بودجه عمومی کشور از سوی دیگر، حساب کردن روی راهحل توسعه دولتمحور در منطقهی مکران بیشک یک خطای راهبردی و از قبل شکست خورده است.(۸) عدهای برای رفع این مسئله، با نقد اتکای صرف به راهحلهای دولت محور برای توسعه مکران، از جذب سرمایهگذاریهای بخش خصوصی و بینالمللی برای توسعه زیرساختها در این منطقه سخن گفته و میگویند.
اما همین مکران، با وجود تمام این توجهات و بودجهها، جایی است که کودکان آن بهدلیل فقر، جاده و مدرسه ندارند. منطقهای که در واقع یک نوار ساحلی باریک است که از میناب شروع میشود، اندکی بالاتر از تنگهی هرمز، همانجا که خلیج فارس به دریای مکران یا همان دریای عمان وصل میشود و به اقیانوس هند میریزد. پس از میناب به سیریک، جاسک، کنارک، چابهار و دشتیاری در مرز پاکستان میرسد. منطقهای که در آن بیکاری بیداد میکند. بخش جدی و اکثر این مردم در جایی مثل میناب روستانشین هستند و اقلیتی شهرنشین. جادهها ناهموار و تاریکاند و بیابانهایی اطراف این جادهها هست که رنگ زندگی ندارند. مردم جاسک در نوار ساحلی مکران میگویند که دسترسی به پزشک متخصص و بیمارستان ندارند. دخترانشان بهدلیل نبود مدرسهی مناسب ناچار به ترک تحصیلاند و زنان باردارشان بهدلیل نبود پزشک، ناچار هستند که از جادههای ناهموار و کوههای صعبالعبور بگذرند و گاهی در تصادفات جادهای کشته شوند. مشهورترین جای این نوار ساحلی چابهار است که نه جاده درست و درمانی دارد و نه فرودگاهی قابل اتکا. منطقهای که سالها است که از فقر رنج میبرد.(۹) بودجهها معلوم نیست چه میشوند و توسعهای که دهههاست در منطقهی مکران متوقف شده است. حال، فرزندان چنین منطقهای که به این سادگیها دسترسی به اخبار هم ندارد، میبینند که مرکزنشینان از جابهجایی پایتخت از تهران به منطقهی آنان سخن میگویند.
اینکه مسئلهی تمرکز زدایی از تهران در ذهن طراحان این بحثها هست، قابل درک است. اینکه فکر میکنند که مکران منطقهای است که توان توسعه شهری دارد و میتوان آنرا بهجایی با زیرساختهای مدرن و برنامهریزی شدهی شهری بدل کرد که مشکلات ترافیک و آب و هوای تهران را ندارد هم، قابل تامل است، اما مکران دارای موقعیت استراتژیکی است و اینکه حاکمان با این همه مشکل امنیتی ایران، تصور میکنند که بردن پایتخت بهجایی در منطقهی مرزی ایده خوبی است، جای تامل جدی دارد. زیرساختهای موجود در مکران با وجود شرحی از فقری که گفته شد، آنقدر ناکافی است که توسعه این منطقه نیازمند سرمایهگذاری کلان و سالها زمان است. همچنین برای حضور مراکز سیاسی و اقتصادی کشور در این منطقه، باید ملاحظات امنیتی جدی را در نظر گرفت. ایضاً بودجهای که برای این امر نیاز است، عددی سرسامآور خواهد بود که بعید است ایران با توجه به وضعیت تحریمی از سویی و فساد اقتصادی سیستماتیک از سویی دیگر بتواند از عهدهی آن برآید؛ بماند که تهران هم زمانی که پایتخت شد، چنین وضعیت فاجعهبار محیطزیستیای نداشت و دارای باغهای خوش آبوهوا بود. حال ظاهراً کسانی قصد دارند همان بلایی که بر سر تهران آمده را بر سر محیطزیست منطقهی مکران هم بیاورند و با آن منطقه، آن کنند که با تهران شده است. رویای پایتختشدن مکران معلوم نیست روزی محقق شود یا خیر و طراحان آن هم معلوم نیست که در آن زمان بر سر قدرت باشند. اینکه پایتخت از تهران باید بهجای دیگری منتقل شود هم سالها هست که ذکر مداوم حکومتیهاست. از سال ۱۳۶۴ برای اولین بار این مسئله مطرح شده و در زمانهای مختلفی بهروی میز آمده است. اما ایدهی مکران، باتوجه به توسعهنیافتگی شدید آن منطقه، جای بحث و سخن جدی دارد؛ مکرانی که از فقر شدید رنج میبرد و طرح انتقال پایتخت به آنجا، موجب افزایش شدید قیمت ملک در آن منطقه میشود (بماند که سودجویان از همین حالا مشغول به کارند و از هر فرصتی برای پر کردن جیبشان استفاده میکنند). اینکه ماجرا دقیقاً چیست، هنوز مشخص نیست. آیا طرح این انتقال با هدف خاصی در منطقه بوده و یا حاکمان واقعاً فکر میکنند که مکران گزینهی مناسبی برای انتقال پایتخت است؟ جواب این سوال در آینده مشخص خواهد شد. پاسخ به پرسش مطرحشده هر چه باشد، بزرگترین مانع انجام هر تحولی، فساد اقتصادی ریشهدار و سیستماتیک در کشور خواهد بود. فسادی که ریشه در بافت حاکمیت جمهوری اسلامی دارد و جز با تحولات اساسی و ساختاری درمان شدنی نیست. کما اینکه جابهجایی پایتخت هم جز با تحولات بنیادین در ساختار، قابل انجام نیست. اینکه چنین تحولاتی کی رقم میخورد، البته خدا عالم است و بس.
پانوشتها:
۱- در انتقال پایتخت تردید نمیکنیم. یکی از مناطقی که میتواند بهصورت جدی مطرح باشد «مکران» است، اعتماد آنلاین، ۱۷ دیماه ۱۴۰۳.
۲- مکران کجاست و چرا رقیب تهران شده است؟، ایسنا، ۲۳ دیماه ۱۴۰۳.
۳- همان.
۴- همان.
۵- مکران کجاست و آیا پایتخت ایران باید عوض شود؟ بیبیسی فارسی، ۱۸ دیماه ۱۴۰۳.
۶- چرا ناگهان مکران، رازهای طرح انتقال پایتخت به مرز پاکستان. اولین سود را چهکسانی بردند؟، تابناک، ۲۴ دیماه ۱۴۰۳.
۷- گامی بلند با رشد اقتصاد دریا محور، ارتقای اقتدار ایران با توسعه سواحل مکران، ایرنا، ۱۸ دیماه ۱۴۰۲.
۸- سه ایدهی توسعه مکران، امیر ثامنی، دنیای اقتصاد، ۱۵ آبانماه ۱۴۰۲.
۹- مکران کجاست؟ آیا فقر در مکران تمام شده و پایتخت میشود؟ عصر ایران، ۲۲ دیماه ۱۴۰۳.
بدون نظر
نظر بگذارید