ماهنامه خط صلح – خرافه، به باورها و اعمالی اشاره دارد که بر پایهی ترس، نادانی، یا سوئتفاهم از علل طبیعی و ماورائالطبیعه اغلب بدون پشتوانهی علمی یا منطقی شکل گرفته و ممکن است بهصورت فردی یا جمعی وجود داشته باشد. در واقع بنیان خرافات و جادو، بر ترس و جهل انسان بنا شده است. در گذشته، خرافات بخشی از تاریخ بشر و نشاندهندهی تلاش انسان برای شناختن جهان اطراف خودش بود. این باورها در طول تاریخ و در فرهنگهای مختلف و جوامع و تمدنها بهشکلهای مختلف وجود داشته است. در تمدنهای باستانی، خرافات اغلب با مذهب و اسطورهشناسی درهم آمیخته و مردم برای تفسیر پدیدههای طبیعی به خرافات و باورهای غیرطبیعی پناه بردهاند. مثلاً مصریان باستان اعتقاد داشتند که خورشید هر شب با کشتی در جهان زیرین سفر میکند و این سفر باعث طلوع و غروب خورشید میشود. با پیشرفت علم، بسیاری از این باورها کمرنگ شده و یا از بین رفته است، اما هنوز در بسیاری از فرهنگها حتی با قدرت باقی ماندهاند.
اما خرافات یا «خرف» در لغت به معنای «فساد العقل من الکِبَر» آمده اما بهجز این و معانی بیارتباط با آن، معانی دیگری هم که نزدیک به نوعی سخافت عقلی است در آثار لغتشناسان آمده است. یکی از نزدیکترین آنها به مفهوم مورد نظر ما تعبیر «حدیث خرافه» است. مردی که در یک حکایت، بهنام خرافه نامیده شده، از قبیلهی بنی عُذره یا جُهینه، موضوع این داستان است. وی به میان جنیان رفته، پس از آن بازگشته و حکایاتی از آنها نقل کرده است. این حکایات بر سر زبانها افتاده و بهعنوان «حدیث خرافه» شهرت یافته است. در روایتی آمده که عایشه از پیامبر اسلام در اینباره پرسید و گویی در این روایت، حضرت مطالب راوی را حق دانست. با این حال، این حکایات چندان نادرست بود که از اینجا، کلمهی «خرافه و خرافات» بهمعنای آنچه دروغ است، اما ملیح و شنیدنی، پدید آمد.(۱)
همانطور که اشاره شد یکی از مهمترین ریشههای باورهای غلط یا همان خرافات را باید در ترس انسان از پدیدههایی جستجو کرد که برای آن دلیل روشن و ملموسی وجود نداشته است. این ترس و خوف وقتی با مذهب در آمیخت، پاسخهای بسیار وحشتناکی هم از آن استخراج شد، پاسخهایی همچون قربانیکردن انسان در برابر خدایان مختلف برای در امان ماندن از خشم آنها. در قرون وسطی (قرون ۵ تا ۱۵ میلادی) بهمدت هزار سال، خرافات در اروپا گسترش یافت. البته این، بهمعنی عدم وجودشان در پیش از این قرون نیست. اما با حضور دین در متن زندگی انسان، شکل و ماهیت آن نیز تغییر پیدا کرد. مردم به ارواح، جادو، طلسم و پیشگویی اعتقاد داشتند و کلیسا نیز این باورها را تقویت میکرد یا از آنها برای کنترل جامعه استفاده میکرد. فقدان دانش پزشکی و علمی نیز باعث شد تا بسیاری از وقایع، به عوامل ماورائالطبیعه نسبت داده شوند. ترکیبی از ناآگاهی، ترس و تسلط مذهبی باعث رشد خرافات در این دوره شد. در قرون وسطی، خرافات در اروپا بهشدت تحت تاثیر مسیحیت قرار گرفت. بسیاری از باورهای خرافی با مفاهیم دینی ترکیب شدند، مانند اعتقاد به جادوگران و شیطان.
در ایران نیز خرافات، ترکیبی از باورهای باستانی، مذهبی و فرهنگی است. با وجود پیشرفت علم و فناوری، برخی از این باورها هنوز در میان مردم رواج دارند و بخشی از هویت فرهنگی آنها را تشکیل میدهند. ریشهی خرافات در ایران به دوران باستان و تاریخ کهن این سرزمین بازمیگردد و مانند بسیاری از فرهنگهای دیگر، ریشه در تاریخ، مذهب و باورهای عامیانه دارد. ایران بهعنوان یکی از قدیمیترین تمدنهای جهان، دارای فرهنگ و باورهای متنوعی است که بسیاری از آنها در طول هزاران سال شکل گرفتهاند. این باورها همواره از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و بخشی از فرهنگ و سنتهای ایرانی را شکل دادهاند. در ایران هم، چنین ترکیبی از دین و خرافات با فراوانی بسیار و نزدیک به همان دلایلی که در سطور بالا و در اروپا اشاره شد، مشاهده میشود. در طول تاریخ ایران، این باورها در دورهی پیش از اسلام نیز وجود داشته و بخشی از فرهنگ و اعتقادات مردم بوده است. باورهایی که ریشه در ادیان زرتشتی و میترائیسم داشتند. احترام به عناصر طبیعی مانند آب، آتش، خاک و باد و بهخصوص آتش که بهعنوان نماد پاکی و روشنایی در آیین زرتشت جایگاه ویژهای داشت، از این جمله بودهاند. برخی از این اعتقادات بهمرور زمان، به خرافات تبدیل شدند، مانند باور به اینکه روشنکردن آتش در شبهای خاص میتواند ارواح خبیثه را دور کند.
مورخان رومی میگویند: شاهپور دوم بهوسیلهی غیب گویان، با همهی ارواح خبیثه و قوای جهنمی سر و کار داشت و راجع به آینده از آنها سوالاتی میکرد. یزدگرد اول هم اخترشناسان دربار را مامور یافتن طالع فرزند تازه متولدشدهی خود کرد. خسرو دوم نیز برای ساختن سدی بر شط دجله، همهی غیبگویان و جادوگران و ستارهشناسان را که ۳۶۰ نفر بودند گردآورد و با آنان مشورت کرد تا ساعتی را معین کنند و چون عاقبت کار او، پس از مشاوره با آنها مطلوب نشد، بسیاری از آنان را به هلاکت رسانید. با مقایسهی خرافات ایران قبل از اسلام با سایر ملل میتوان به ریشه و مبدا آداب و رسوم، ادیان، افسانه و اعتقادات مختلف پیبرد. آنگاه میتوان به این اصل تاکید کرد که بشر از همهچیز میتواند چشم بپوشد، مگر از خرافات و اعتقادات خود که به قول یکی از دانشمندان: «انسان جانوری است خرافه پرست».(۲)
پس از ورود اسلام به ایران، بسیاری از باورهای اسلامی و سنتهای قدیمی ایرانی با هم ترکیب شدند و البته که برخی از این ترکیبها، بهشکل خرافات درآمدند. ریشههای خرافات در ایران را باید در ترکیبی از تاریخ، مذهب، فرهنگ، و سنتهای محلی دید که در طول زمان شکل گرفته و بخشی از هویت فرهنگی را ساختهاند و علیرغم حضور با قدرت علم و فناوری، بسیاری از این خرافات هنوز در میان مردم رواج دارند. اما مگر میشود خرافات و باورهای عجیب و غریب باشد و پای خلاف و سوئاستفاده از این موضوع درمیان نباشد. جرایم مرتبط با خرافه را باید موازی با خود پدیده بررسی کرد. با اینحال این فعالیتها در طول تاریخ به شکلهای مختلفی وجود داشته و با تغییرات اجتماعی، مذهبی و قانونی، شکل کار خود را تغییر و به حیات نامبارکش ادامه داده است. با اینحال رابطهی دین و خرافه موضوعی پیچیده و چندوجهی است که در طول تاریخ مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. دین و خرافه گاهی در هم آمیختهاند و گاهی از هم متمایز میشوند. هر دو پدیده بهوجود نیروهای ماورائالطبیعه اعتقاد دارند. این نیروها میتوانند خدایان، ارواح، جنها، یا دیگر موجودات نامرئی باشند و اتفاقاً یکی از مدخلهای ورودی خرافه به متن زندگی مردم این وجه از اشتراک آنها است. هم دین و هم خرافه مراسم و آیینهایی برای ارتباط با این نیروها دارند. برای مثال، دعاها، قربانیها و طلسمها، در هر دو حوزه دیده میشوند.
اسلام، در ظاهر امر، خرافات را بهعنوان «شرک» یا انحراف از توحید میبیند. طیره یا فال بد زدن، از دیدگاه اسلام شرک محسوب میشد و نسبت شوم دادن به چیزهایی چون پرندهها یا اعداد، با اصل توحید سازگار نیست. همچنین اسلام در قرآن بارها انسان را به تفکر، تعقل و دوری از جهل دعوت میکند. در آیهی ۱۶۴ سورهی بقره، خدا از مردم میخواهد که در آفرینش آسمانها و زمین و طبیعت تامل کنند. با اینحال در تاریخ و فرهنگهای اسلامی، خرافات در زندگی اغلب مسلمانان وجود داشته و مرز بین دین و خرافه اغلب نامشخص است. اما چرا علیرغم تاکید دین اسلام به دوری از خرافات و باورهای غلط، این موضوع هنوز یکی از دغدغههای اجتماعی و قانونی در جوامع اسلامی بهخصوص ایران است؟ بهشکل کلی از دلایل وجود خرافات و سوئاستفادههای مرتبط با آن، جهل و کمسوادی است. اصولاً میان این دو، رابطهای مستقیم وجود دارد، به اینشکل که هرچه سطح آگاهی و سواد مردم پایین باشد، سطح نفوذ خرافات در آنها بیشتر است. اما یادآور میشویم که این موضوعی مطلق نیست. فرهنگهای محلی که همیشه خرده خرافاتهایی گاه عمیق و پابرجا دارند، بستر مناسبی برای پذیرایی از خرافاتهای مهمان بوده است. برای مثال بعضی باورهای ایران پیش از اسلام، با اسلام در هم آمیخته و گاه رنگ خرافات گرفتهاند. بنابراین از نظر نویسنده، رابطهی اسلام با خرافات، تقابلی است. از نظر تئوری و نظری، اسلام با خرافات مخالف و بر تعقل، علم و توکل به خدا تاکید دارد، اما در عمل، خرافات بهعلت عوامل فرهنگی و تاریخی در بسیاری از جوامع اسلامی حضوری قدرتمند دارد. به علاوه نقش روحانیت و تفسیرهای مختلف از متون اسلامی را هم نباید نادیده گرفت.
تاریخچهی جرایم مرتبط با فالگیری و خرافهبازی در ایران ارتباط مستقیمی با تغییرات اجتماعی و نگرش جامعه و حکومت به این فعالیتها دارد. از دوران باستان تاکنون، این فعالیتها بهشکلهای مختلفی وجود داشتهاند و با توجه به شرایط اجتماعی و مذهبی، نحوهی برخورد با آنها نیز متفاوت بوده است. در حال حاضر با تاکید بر علم و قوانین اسلامی، این فعالیتها هرچند نه با صراحت، اما بهعنوان جرم تلقی شده و خلاف قانون تعریف شده است.
مبارزه با خرافهگرایی و اصل خرافات بسیار دشوار و گاه ناشدنی بهنظر میرسد، با اینحال غیرممکن نیست. برای رهایی از بند خرافهپرستی و اصل خرافات نیاز به اتخاذ رویکرد چندجانبه است که هم ریشههای فرهنگی و اجتماعی را هدف بگیرد و هم ذهنیت افراد را تغییر دهد. از جمله آموزش و افزایش آگاهی با آموزشهای عمومی از مسیر تلویزیون، رادیو و فضای مجازی و مدارس و نیز دسترسی سهل و آسان و باورپذیر به منابع دینی معتبر که البته خود این داستان در ایران و در شرایط فعلی با چالشهایی اساسی روبهرو است. برای همراه کردن عموم مردم با اجرای چنین برنامههایی پیش از هر چیزی اعتماد، اصلی بنیانی است. علم و تفکر علمی، گفتوگو با متخصصان، اصلاح فرهنگ عامه، بازنگری سنتها و بهرهبردن از هنر و ادبیات نیز برای زدودن جامعهی انسانی از زنگار خرافات و باورهای غلط، میتوانند نقشی موثر و ماندگار داشته باشند. همچنین استفاده از سخنرانان عمومی دارای نفوذ و مبارزه با سوئاستفاده و عوامل آن از ناآگاهی و ترسهای مردم و حمایت از فعالیتهای گروههای مردمی و ان.جی.اوها و بهرهبردن از مبارزهی قانونی با متخلفان و رمالها و کلاهبرداران از دیگر روشهای موثر برای مبارزه با خرافه و خرافهپرستی است.
با اینحال، چنانکه اشاره شد، چالشهایی اساسی در این مسیر وجود دارد. چالشهایی چون مقاومت فرهنگی، فقر و ناامیدی و کمبود ارادهی جمعی که راهکارهایی مشخص و البته نه سهلالوصول و در دسترس در ایران امروز دارد. نگاهی اجمالی به صفحات حوادث روزنامهها و رسانههای مختلف نشان میدهد، فالگیری و رمالی یک معضل اجتماعی است که افراد و خانوادههای زیادی قربانی پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن میشوند. کلاهبرداری رمالان و فالگیران، نهتنها هزینههای هنگفتی را با شیوههایی چون فالگیری، دعانویسی، جادوگری و کفبینی بر افراد تحمیل میکند، بلکه در موارد بسیار، کانون خانوادهها را نیز متلاشی میسازد. برخی گزارشها نشان میدهد حدود ۵ درصد از طلاقها با موضوع رمالی، فالگیری و جادوگری در جامعه ارتباط دارد. علاوه بر این، جرایم متعدد دیگری مانند سوئاستفادهی جنسی، کلاهبرداری و سرقت نیز توسط رمالان رخ میدهد و پروندههای بسیاری در این زمینه در محاکم دادگستری، بهویژه در شهرهای بزرگ تشکیل شده است. نوشتن نسخههای خوشبختی، فروش مهره و روغن مار، بختگشایی با نعل اسب، پیداکردن دزد با آینهبینی و یافتن کار پر درآمد برای مشتریان و حتی درمان برخی بیماریهای صعبالعلاج از جمله شیوههای رمالان است که با فریب افراد سادهدل، گاه بازار پررونقی را نیز برای خود ایجاد میکنند. برخی از رمالان و فالگیران حتی دارای دفتر و تشکیلات و منشی هستند و مبالغ گزافی را از مردم میگیرند تا مشکلات آنان را رفع کرده یا آیندهی آنها را پیشبینی کنند. هفتهای نیست که در صفحات حوادث روزنامهها، خبری از دستگیری افراد رمال یا شکایت قربانیان از آنها را نبینیم.(۳)
با وجود عدم صراحت قانونی در اعلام جرم علیه رمالها و فالگیرها و دعانویسها، اما در ایران، فعالیت آنها با توجه به همین قوانین موجود، در بسیاری از موارد غیرقانونی است و میتواند بهعنوان کلاهبرداری یا تقلب دستهبندی شود. این افراد از ناآگاهی و ضعف روحی افراد سواستفاده میکنند و در صورت اثبات جرم، با مجازاتهایی مانند جریمههای مالی یا حبس مواجه خواهند شد. اما این جریمهها تا امروز نتوانسته مانعی جدی در برابر اعمال آنها بهوجود بیاورد و نکتهی جالب ماجرا اینجا است که در میان مشتریهای این گروه از کلاهبرداران، میتوان رد قشرهای متنوعی از جامعه را از طبقههای مرفه تا فرودست پیدا کرد و بهنظر میرسد این داستان همچنان ادامه خواهد داشت.
بدون نظر
نظر بگذارید