خانه  > زنان, کودکان  >  روایت‌هایی از طرد دختران قربانی تجاوز در مناطق مرزی کشور

روایت‌هایی از طرد دختران قربانی تجاوز در مناطق مرزی کشور

خبرگزاری هرانا – روزنامه شرق در گزارشی، روایت‌هایی از سرنوشت شماری از دختران نوجوانِ قربانی تعرض و تجاوز در برخی مناطق مرزی شرق ایران منتشر کرده که بنا بر این گزارش، پس از این وقایع با طرد خانوادگی و محرومیت‌های گسترده مواجه شده‌اند. از پنهان‌کاری اجباری، تهدید، قطع ارتباط خانوادگی و بی‌پناهی این دختران به‌عنوان پیامدهای اصلی این وضعیت یاد شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از شرق، برخی از قربانیان تجاوز از جمله دختران نوجوان در مناطق مرزی شرق کشور توسط خانواده‌های خود طرد می شوند.

در این گزارش آمده است، در برخی از روستاهای مناطق مرزی شرق ایران، مواردی از دختران نوجوان قربانی تجاوز وجود دارند که به دلیل تعصبات و سنت‌های موجود، از سوی خانواده و اطرافیان خود طرد شده‌ و برخی از آنها بی سرپناه شده‌اند. این قربانیان بعضا با تهدید به مرگ از سوی والدین خود، وادار به سکوت و پنهان کردن تجربه تلخ خود شده‌اند.

در این گزارش به نقل از یکی از این دختران آمده است؛ “من خیلی خوش‌شانس بودم، از خانه بیرونم نکردند. پدرم گفت برای اینکه روستا را به نجاست نکشی، شب اجازه داری به خانه بیایی. اتاقکی در گوشه حیاط را به من دادند تا آنجا بخوابم. شب‌ها سرد است. صدای سگ‌ها و شغال‌ها خواب را از سرم می‌برد. پتو را تا بالای چشم‌هایم می‌کشم، شاید خوابم ببرد. ممنوع است مادرم، خواهرانم یا حتی برادرم را صدا کنم. پدرم گفته با آنها حق ندارم حرف بزنم. او گفته این موضوع همین‌جا خاک می‌شود و هیچ‌کس نباید بفهمد، حتی برادر و خواهرهایت. فقط من و مادرت می‌دانیم و اگر کسی بفهمد، می‌کشمت.”

در ادامه این گزارش، با شراره هوشمندیار، پزشکی که از طریق ساخت کتابخانه، برای قربانیان تجاوز در این مناطق دو سرپناه ساخته، گفتگو شده است.

به گفته خانم هوشمندیار، در میان قربانیان علاوه بر دختران ایرانی، دختران اتباع افغانستان نیز وجود دارند. بسیاری از این دختران زیر ۱۸ سال سن دارند و مواردی وجود داشته که سن آنها بین ۱۰ تا ۱۵ سال بوده است.

وی همچنین اظهار داشت: “بعضی از این دختران کارتن‌خواب بودند و در خیابان زندگی می‌کردند و حتی برای برخی از آنها تعرض و تجاوز در خیابان هم رخ داده بود. یعنی همین بیرون‌کردن از خانه دوباره برای آنها مهلکه‌ای بود که به دام‌شان می‌انداخت. برخی هم تا مرز اعتیاد و خودکشی پیش رفته بودند. دخترانی هم که کمی خوش‌شانس‌تر بودند، پدر اجازه می‌داد برای آنکه شب در بیرون از خانه نباشد، به خانه برگردند. در تهران، کمی دختران و زنان جرئت اعتراض دارند، اما در جوامع حاشیه‌ای مثل شهرهای مرزی، هنوز نیاز به تعلیم و تربیت نسبت به این موضوع وجود دارد.”

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید