ماهنامه خط صلح – “هرانا” که به عنوان نخستین خبرگزاری تخصصی حقوق بشر در ایران فعالیت میکند، رسالت خود را اطلاع رسانی با هدف تنویر افکار عمومی به نفع قربانیان نقض حقوق بشر اعلام کرده است. این خبرگزاری که تلفیقی از اصول روزنامهنگاری با چاشنی و موضوعیت حقوق بشر است چه عملکردی از خود به جای گذاشته است؟ به عنوان یک روزنامهنگار، برجستهترین نقطهی قوت یا تفاوت مثبت خبرگزاری هرانا را در سالهای فعالیت آن چه میدانید؟
این سوال-موضوع با اهالی رسانه و روزنامهنگاران به اقتراح گذاشته شده است. در ادامه چکیدهای از دیدگاه و نظرات کامبیز غفوری، جمشید برزگر، مرتضی کاظمیان، سیامک قادری، رضا حقیقت نژاد، رضا حاجی حسینی و کاوه قریشی در رابطه با “ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران”، در آستانهی دهمین سالگرد تاسیس این تشکل میآید. لازم به اشاره است که خبرگزاری هرانا، در سومین سال حیات این تشکل و در اسفند ماه ۱۳۸۷، فعالیت خود را آغاز کرده است.
به دشواری موجود در کار هرانا آگاهم
خبرگزاری هرانا، از معدود رسانههایی است که در سالهای اخیر نه تنها توانسته به حیات و فعالیت پربار خود ادامه دهد، بلکه روز به روز کیفیت خود را به قراری که خواهم گفت بهبود بخشیده است. برای من این دو عامل، در بررسی یک رسانه نقشی مهم و بنیادین دارند.
در سالهای اخیر، وبسایتهای مختلفی با اهدافی کم و بیش مشابه هرانا شکل گرفتهاند، اما بسیاری از آنها عمری کوتاه داشتهاند و یا نتوانستهاند با پیگیری و فراگیری هرانا به کار خود ادامه دهند.
مشکل اساسی برای رسانههایی که بر ایران متمرکز هستند، دسترسی آزادانه به اطلاعات و اخبار است. این مشکل برای رسانههایی که در خارج از ایران فعالیت میکنند دو چندان و برای خبرگزاریهایی مثل هرانا که روی موضوعات ویژهای مثل حقوق بشر کار میکنند، چندین و چند برابر است.
موانع موجود بر سر پوشش اخبار مربوط به نقض حقوق بشر، پیامدهایی منفی برای این رسانهها دارد و از جمله میتواند باعث بروز اشتباهاتی در بیان واقعیتها شود.
هرانا در بسیاری از موارد، رسانهای بوده که توانسته موضوع و خبری را برای نخستین بار منعکس کند؛ با این حال، از اشتباه نیز بری و عاری نبوده است. به گمان من، هر چه هرانا بتواند بر دقت خود بیفزاید، اخبار دقیقتر و موثقتری را منعکس کند و از انتشار اخباری که به تمامی از صحت و سقم آن مطلع نیست خودداری کند، در جلب اعتماد مخاطب و در نتیجه افزایش تاثیر خود موفقتر خواهد بود. من به خوبی از دشواری کار شما آگاهم، اما مطمئن هستم که شما نیز به خوبی بر این نکته واقفید.
با این همه، هرانا نشان داده که به خوبی میداند که انجام کاری دشوار اما ضروری، الزاماتی دارد که اگرچه رعایت همیشگی همهی آنها، گاه بیرون از امکانات و توان موجود است، اما به اندازهی خود هدف مهم و ضروری است.
و سر آخر اینکه، پروندههای موضوعی و بایگانی غنی هرانا را نیز باید از نقاط قوت و برجستگیهای این رسانه دانست. برای شما در پیمودن مسیر دشوار ولی مهمی که در پیش گرفته اید، آرزوی موفقیت میکنم.
ارتقاء روزافزون خروجی و کیفیت هرانا محسوس است
نقض حقوق بشر در ایران در حوزههای گوناگون، حکایتی غیرقابل اغماض و انکار است. گستردگی و ابعاد موضوع نیز چنان است که رصد پیوسته و انعکاس دائم را ضروری و واجد اهمیت و اولویت میکند.
تحریف حقیقت و نشر دروغ و سانسور اخبار مربوط به نقض حقوق بنیادین شهروندان ایران توسط بازوهای رسانهای و تبلیغاتی حکومت، اعمال ممیزی بر نشریات مستقل و ناهمسو با کانون مرکزی قدرت با سودجستن از ابزار تهدید و ارعاب و بازداشت و توقیف و نیز تعمیق خودسانسوری در انتشار اخبار مربوط به نقض حقوق اساسی و مدنی ایرانیان توسط رسانههای داخل کشور؛ ازجمله عواملی هستند که تعقیب مقولهی حقوق بشر و رصد وضع و کیفیت آن در ایران و منتشر کردن اخبار مربوط به نقض حقوق بشر توسط استبداد دینی مسلط را توسط رسانههای مستقل و پیگیر این موضوع، بسیار مهم و ضروری کرده است.
اگرچه در عصر ارتباطات و فنآوری اطلاعات، شمار رسانهها و پایگاههای خبری که هر یک از زاویهی خود و بسته به اولویتهای سیاسی یا ایدئولوژیک و حتی رسانهای خویش، به موضوع موارد نقض حقوق بشر در ایران میپردازند، کم نیست؛ اما به گمان من، “هرانا” توانسته با تمرکز بر این مسئله، و با سماجت و مداومت و پیگیری جدی و در خور تقدیر، اخبار مربوطه را با برخورداری از کانالهای خبری متعدد و نیز اختصاصی خود، و با سرعت مناسب، درج و منتشر کند.
تلاش هرانا بهویژه پس از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ و سرکوبهای خشن و خونین مترتب بر آن، در همین راستا، قابل اشاره و در خور تجلیل است.
هرچند خروجی “هرانا” خالی از کاستی یا اشتباه نبوده ـ که در کار خبررسانی، بهویژه زیر سایهی عوارض استبداد داخل کشور ـ گریزناپذیر مینماید؛ اما ارتقاء روزافزون خروجی و کیفیت سایت، محسوس بوده، آن را به یکی از منابع خبری در خور اعتنا در حوزهی اخبار مرتبط با نقض حقوق بشر مبدل ساخته است.
القصه، میتوان از تداوم کار سایت، خروجی حقوق بشری آن و بیاعتناییاش به مرزبندیهای مغایر با مقولهی حقوق بشر و افزایش کیفیت و کمیت و سرعت در انتشار اخبار و مطالب، بهعنوان ویژگیهایی یاد کرد که متاسفانه ـ و به علل و دلایل گوناگون ـ در حوزهی فعالیت رسانههای مشابه، چندان فراگیر و پرشمار نیستند.
ابوسعید ابوالخیر، عارف مشهور قرن چهارم و پنجم، فرموده: “خدا رحمت کناد هرکه را گامی فراپیش نهد”.
از چنین منظری، تلاش بانیان و کنشگران مرتبط با “هرانا” درخور “خسته نباشید” و “خدا قوت”ی صمیمانه است.
باور و ایمانی قوی، علت تداوم کار هرانا
در ابتدا لازم است از نحوهی آشنایی خود با مجموعه فعالان بگویم که به دو وجه بود:
وجه اول مربوط به سالهایی زندانی بودنم میشود. در آن دوران با چند تن از نیروهای جوان مجموعه فعالان هم بند بودم. این جوانان علیرغم اینکه فعال سیاسی خبره نبودند، اما آنچنان پایبند به راه و آرمان خودشان بودند که در تمام دوران حبس نیز بر سر همان آرمانها پافشاری کرده و ایستادند؛ کما اینکه آزادی ایشان هم با اتمام محکومیت و طی شدن روند قضایی مرسوم همراه بود. از این جهت مواجهه با این جوانان برای من بسیار جالب توجه بود.
نوع دوم آشنایی من، به سبب عدم تبعیض در اطلاع رسانی این خبرگزاری بود. در واقع برای همهی ما چه در زمانی که در زندان بودیم و اخبار زندان را رسانهای میکردیم(من در دوران قبل از زندان و در زندان در این خصوص با وبسایت کلمه همکاری داشتم و اساساً یکی از اتهاماتم نیز در همین رابطه بود)، چه اکنون، این مسئله که یک ارگان خبری بدون جهت گیریهای سیاسی به پوشش اخبار نقض حقوق بشر بپردازد و بتوانیم به آن اعتماد داشته باشیم، همواره مهم و مورد توجه بوده است. این نقطهی ضعف و انتقاد، بسیار کمتر از سایر رسانهها و حتی رسانههای بزرگتر، متوجه هرانا میشود و همین مسئله دقیقاً همخوان با ساختار فکری است که در بیانیههای مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران هم شاهد آن بودهام.
باید گفت که مجموعه فعالان و خبرگزاری هرانا به عنوان یک منبع مستقل برای اخبار مربوط به حقوق بشر در ۱۰ سال اخیر و همزمان با جنبشهای مدنی اعتراضی، بسیار مهم و موثر بودهاند. هرانا تا جایی که میدانم از سال ۸۸ و نزدیکیهای جنبش اعتراضی مردم ایران فعالیتاش را شروع کرد و در حال حاضر بیش از ۶ سال است که مشغول فعالیت است. این در حالیست که در این مدت شاهد ظهور سایتهای قدرتمند بسیاری با پشتوانههای قوی اقتصادی و خصوصاً سیاسی مثل کلمه، جرس و روز بودیم که آمدند و تلاشهای بسیاری هم کردند و ما نیز به عنوان اصحاب رسانه قدردان زحماتشان هستیم و کارشان را مهم و مناسب میدانیم؛ اما مسئله این است که رسانهای بتواند در این تلاطم و امواج خودش را حفظ کند.
با توجه به تجربهی بیست سالهای که در زمینهی روزنامهنگاری و فعالیت رسانهای دارم، به تاسیس یک خبرگزاری مستقل و سختیها و مشکلات آن اعم از مسائل مالی و سازماندگی پرسنلی واقف هستم و همیشه برای من این سوال بود که چطور میشود رسانهای بدون بودجه و یا بدون بودجهی مشخص و تعیین شدهی قوی، سالها مداومت داشته باشد و این دقیقاً همان کاریست که هرانا کرده است. به شخصه نیز علت آن را وجود یک باور و ایمان قوی میدانم. در واقع فعالانی که در این زمینه فعالیت میکنند به کارشان باور دارند و چنین باور، دلسوزی و در نهایت سازماندهی را به سادگی نمیشود ایجاد کرد.
این نکتهی جالبی است که مجموعه فعالان، با به کار گیری آرمانهای مرتبط با اصول و راه حقوق بشر، تلاشهای افراد را سازماندهی و آنالیزه کرده و در یک جهت خبری مناسب و خوب قرار داده؛ نتیجه و برون رفت آن هم وبسایت هرانا بوده است. در این زمینه باید از مسئولان این تشکل که چنین سازماندهی را ترتیب و ادامه دادند، تشکر کرد. در اینجا میخواهم که مشخصاً از مرحوم جمال حسینی که سالها سردبیر هرانا بود و در این زمینه تلاش بسیار داشت نیز، یادی کرده باشم. در تاریخ کار رسانهای از ایشان به عنوان یک انسان تاثیر گذار و باورمند یاد میشود و به خاطر حفظ همین اصول حرفهای کار، میشود به ایشان تعظیم کرد و کلاه را از سر برداشت.
میگفتند هرانا دروغ گوست
غروب سرد یکی از روزهای آذر ۹۲، خیابان سرد و خلوتی را در شهر نوشهیر ترکیه بالا میروم، محل قرارمان یک رستوران است، برای دیدن چند پناهجوی ایرانی. دوست روزنامه نگارم، نرسیده به رستوران، ساختمانی را نشانم میدهد: “این دفتر هراناست”. خودش هم آنجا کار میکرد. دوست داشتم بیشتر بدانم، مثلاً بروم بالا و ببینم چه خبر است، ولی نشد.
نام هرانا را قبلتر شنیده بودم. یکی دو بار خبرهایی نقل شده بود، دوستان روزنامهنگار گفته بودند “باز این هرانا خبر دروغ کار کرد”، حتی وقتی میخواستیم در ایرانوایر گزارشی دربارهی زندانیان سیاسی یا عقیدتی منتشر کنیم، یک جوری این گفتهها تاثیرش را گذاشته بود و حواسمان بود که منبعمان هرانا نباشد و اگر بود، با چند جای دیگر چک کنیم.
اسفند ۹۲ میخواستم گزارشی درباره درویشان ایران بنویسم. نیاز به اطلاعات اولیه داشتم، به هر طرف که رفتم، به هرانا رسیدم. منبع کاملی بود، چند بار اطلاعاتش را با جاهای دیگر چک کردم، دقیق بودند.
چند تا ویژگی هم داشتند. اول اینکه خیلی خبرهای هرانا دست اول بودند. معلوم بود یک شبکهی اطلاع رسانی قوی دارد که خیلی خوب و دقیق خبرها را به هرانا میرسانند. بسیاری از اخبار از داخل زندان بودند. بچههایی که قبلاً زندان بودند و الان از ایران خارج شده بودند، ارتباطشان با زندان قطع نشده بود و توانسته بودند این ارتباط را به پتانسیل یک رسانه و حتی به نقطهی تمایزش با دیگر رسانهها تبدیل کنند.
ویژگی دوم هرانا، پرونده داشتن بود. هرانا خبر را ول نکرده بود. وقتی یک نفر بازداشت شده بود، میتوانستی روند طی شدهی پرونده، صدور حکم، صدور وثیقه و یا آزادیاش را در هرانا رصد کنید. نکتهی خیلی مهم این بود که تبعیض جاری نبود، زندانی مشهور و گمنام، زندانی عقیدتی یا سیاسی، اهل این مذهب و آن مذهب، این دسته بندیها حاکم نبود و به نحو مناسبی همهی زندانیان پوشش داده شده بودند. این وضعیت سبب شده بود هرانا یک آرشیو قوی جدی و قابل اعتنا و تکیه داشته باشد.
بعدها دیدم یک گزارش ماهانه هم دارند از وضعیت حقوق بشر در ایران. این موارد نشان میداد که در هرانا یک مجموعه وجود دارد که فکر میکنند، برنامهریزی دارند و هدف دارند. این مشاهدات خودم را وقتی با بخشهای خوبی مثل روزنامه، نامههای زندان یا کتابخانهی سایت گره میزدم، به روشنی میدیدم که خیلی قضاوتهای پیشین دربارهی هرانا اشتباه بوده است.
من خیلی جدی اعتقاد داشتم و دارم که هرانا یک خلاء مهم در اطلاع رسانی را پر کرد. اپوزیسیون و فعالان حقوق بشر و حوزهی آزادی بیان به سایتهای تخصصی مثل هرانا نیاز دارند. این را از قول یک فعال حقوق بشر شنیدم. گفته بود دربارهی ظلمهایی که به زنان کرد در اوایل انقلاب رفته است، حرف زیاد است؛ اینکه با دختران باکره چه کردهاند و امثالهم. قصد داشتیم گزارشی تهیه کنیم و این حرفها را راستی آزمایی کنیم ولی اسناد در دسترس، بسیار اندک بودند. فعالان کرد برای ثبت این ظلمها، کمکاری کردهاند. باید ظلم حکومتها را مستندسازی کرد، ثبت کرد و جمع کرد. این کارها ربط مهمی به اطلاع رسانی ندارد، خیلی از خبرهای هرانا را ممکن بود سایتهای دیگر هم کار کنند و یا بدون اشاره به منبعی چون هرانا، به نام خودشان منتشر کنند. اینها غصه و قصه نیست، قصه و غصهی اصلی نبودن استنادات کافی برای ثبت جنایتهای سه دههی گذشته در ایران است. خوشبختانه هرانا بخشی از این خلا را پوشش داده و این مهمترین دلیل قابل احترام و ستایش بودن این مجموعه است.
اما آن روزها، سردبیر هرانا یعنی سید جمال حسینی را نمیشناختم، ندیده بودمش هم. دوست روزنامه نگارم هم نکتهی خاصی دربارهاش نگفت. از کوتاهی خودم بود یا خصوصیت خاص مهاجرت، پیگیری هم نکردم که رابطهای بینمان ایجاد شود. تابستان سال ۹۳ وقتی خبر پر از غم مرگش را شنیدم، خیلی حسرت خوردم، ولی چه فایده.
یادم هست آن روزها رفتم دربارهی جمال حسینی خواندم و پرس و جو کردم. حجم خبرها دربارهی مرگ و علت مرگش زیاد بود. زندگیاش برایم نکتههای جالبی داشت. اول اینکه کار شبکهای کرده بود، سالهای زیاد. دوم اینکه اهل نهاد بود و در کنار مجموعهای از فعالان حقوق بشری که هرانا هم یکی از محصولاتشان بود، سالها کار کرده بود. سوم اینکه اهل کار بود و پشتکار قوی داشت. این خصوصیات در خیلی از ما روزنامه نگاران نیست.
معمولاً خیلی از ما وقتی امکاناتی داریم یا فرصتی پیش میآید، بیش از اینکه بخواهیم در فکر تاسیس یک رسانه باشیم، میخواهیم خودمان را به عنوان یک رسانه جا بزنیم، به همین جهت هم است که دربارهی همه چی حرف میزنیم و تظاهر میکنیم بلدیم. جمال حسینی همراه با همکاران خود برای رسیدن به یک حوزهی خاص، در تاسیس یک نهاد و یک شبکهی پشتیبان ایفای نقش کرده بود، خودش هم بدون هیاهو کارش را پیش برده بود، وقت و پول را هدر نداده بود.
در ماههای اخیر کمتر درباره زندان نوشتهام و کمتر هم هرانا را دیدهام، قبلاً هم با دوستی صحبت کردم که پس از جمال، هرانا چه می شود. البته هرانا فقط جمال نبود، او عضو یک مجموعهی بزرگتر بود ولی یک مهرهی موثر بود. دوستم خوش بین بود که سایت و مجموعه راه خودشان را ادامه میدهند، من هم امیدوار بودم که هرانا به همان خوبی گذشته به کارش ادامه دهد، چند باری که چک کردهام، می بینم شاکلهی کار حفظ شده است.
میراث داری به نظرم کار خیلی مهمی است. خیلی از جنگهای زندگی تان را مرور کنید، از درون خانواده بر سر ارث پدر تا بالادست حکومت بر سر ارث رهبر، خیلی از تنش ها، انحرافها و ماجراها به خاطر بلد نبودن آداب میراث داری است. از بیرون که ایستادهام و با توجه به اطلاعاتم میتوانم بگویم میراث جمال حفظ شده است. فکر میکنم این مهمترین هدیهای است که میتوان هر سال در روز تولد هرانا، در روز تولد جمال و حتی در سالروز مرگش، دربارهاش نوشت و حرف زد.
هرانا، یک مرجع و رسانهی شناخته شده
به نظر میرسد ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران مجموعهای است که توانسته شبکهای هوشمند و قابل اعتماد به خصوص در داخل ایران ایجاد کند، آن را فعال نگه دارد و با چابکی اخبار مربوط به حوزهی حقوق بشر را در زمینههای مختلف، در این ارگان خبری منتشر کند.
عملکرد این مجموعه در اطلاعرسانی، شرایطی فراهم کرده که هرانا خود را به عنوان یک مرجع معرفی کند.
باید گفت که رسانهای با سابقهی هفت سال فعالیت، عملاً جوان محسوب میشود؛ البته درست است که اگر در ایران مجموعهای شش ماه سرپا بماند، خیلی عمر کرده است، اما استانداردهای رایج چیز دیگریست و بر همین اساس، اینکه هرانا توانسته در این مدت به یک رسانهی شناخته شده و مرجع تبدیل شود، نکتهی مثبتی است.
طبیعیست که در کار روزنامهنگاری همیشه درصدی از خطا وجود دارد، اما در حال حاضر هرانا جایگاهی دارد که میتوان به عنوان یک منبع قابل اعتماد به آن رجوع کرد. نکتهی دیگری که به نظر من مهم است، این است که معمولاً نمیبینم اخبار و اطلاعات مربوط به فرد یا گروهی خاص در هرانا منتشر نشود و شاهد تنوع اخبار گروهها و زندانیان سیاسی هستیم. یعنی این طور نیست که به بهانهی اینکه کسی متعلق به فلان گروه و دسته است، خبرش منتشر نشود یا به آن بیتوجهی و کمتوجهی بشود.
در رابطه با مخاطب و جذب مخاطب اما دو نکته در رابطه با هرانا به ذهن من میرسد: نکتهی اول به شکل سایت مربوط است و فکر میکنم سایت هرانا میتواند جذابتر از چیزی بشود که در حال حاضر هست. به نظر من سایت در حال حاضر فضای عبوسی دارد؛ البته شاید این احساس به این خاطر منتقل میشود که متاسفانه خبرهای هرانا به آن معنا اخبار خوشایندی نیستند و طبیعیست که جنس خبر بر نگاه مخاطب به سایت تاثیر بگذارد، اما اگر بشود به شکل و شمایل سایت رسید و در فرم و ظاهر، قدری شادابترش کرد، ممکن است بشود جذابیتهای بصری بیشتری برای مخاطب ایجاد کرد.
نکتهی دیگر هم این است که باید دید هرانا چقدر میتواند یا میخواهد مخاطب هدفش را تغییر دهد. در حال حاضر به نظر میرسد عمدهی فعالیتهای مجموعه فعالان حقوق بشر برای دیگر رسانهها یا مجموعههای دیگری از فعالان حقوق بشر است. من البته در اینباره اطلاع قطعی ندارم و احتمالاً شما خودتان در ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بهتر میدانید و متوجه هستید که تا چه اندازه توانستهاید رسانهای عمومی باشید؛ یعنی چقدر عموم مردم از سایت شما بازدید میکنند و توانستهاید کاربران متنوع اینترنت را جذب کنید. هرچند که اگر تعریف، خواست و سیاستگذاریهای خود مجموعه اساساً این باشد که لزوماً سایتی برای عموم نباشد هم، نمیشود ایرادی به آن وارد کرد.
پرداختن به ابهامات و تناقضات حقوق بشر، نقشه ی راه هرانا
مجموعه، گروهها، نهادها و کمیتههای حقوق بشری که یکی بعد از دیگری شروع به فعالیت کردند، محصول عصر اصلاحات سیاسی و اجتماعی (دوران اصلاحات – خاتمی) در ایران بودند و شاید عمرشان نیز باید با خاتمهی این دوران به سر میآمد؛ دورانی که بحث جامعهی مدنی، فرمالیسم حقوق بشر و حقوق شهروندی جایگزین مباحث مستقیم اعتراضی و سیاسی شده بود.
طبیعتاً فعالیت رسانهها نقش مثبتی در آشنایی مخاطبان فارسیزبان با گزارشها و مستندات جهانی حقوق بشر داشته و دارد. هرانا از همان ابتدا توجه ویژهای به حقوق زندانیان اقلیتها نشان داد و در این راستا و در شرایطی که اخبار نقض حقوق آنها در رسانههای جریان اصلی خورده میشد، تا حد توان، فعالیت کرد. این مورد هرانا را از رسانههای تا آنزمان فارسیزبان مربوط به ایران متمایز میکرد. گرچه بعد و همزمان با هرانا، این اقلیتها خودشان بودند که داوطلبانه در سایتها و وبلاگهایی که به مرور ایجاد کردند، اخبارشان را پوشش میدادند.
فعالیت پروژههای حقوق بشری در ایران، خواسته یا ناخواسته طی این سالها بیشتر ناظر بر فرم حقوق بشر بودهاند و نه محتوای آن؛ تلاششان در مسیری بوده که از ایدهی حقوق بشر سیاستزدایی شود و همواره جدا یا در تقابل با امر سیاسی قرار بگیرد. حقوق بشر از آنجا که با سیستم سر و کار دارد، امری تماماً سیاسی است و هرگونه تلاش برای جدا کردن این مقوله از ساختار قدرت از قبل محکوم به شکست است. زیرا همین که حقوق مورد مطالبه با سیستم دربیفتد، مطالبهکنندگان آن آشکارا به حوزهی سیاست غلطیدهاند؛ حتی اگر خود این مساله را انکار کنند یا متوجه آن نباشند.
فعالیت مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران طی سالهای گذشته محدود و منحصر به اطلاعرسانی نقض حقوق زندانیان یا “قربانیان” بوده است. سوژهی حقوق بشر در واقع همان سوژهی سیاست است، بنابراین نباید آن را با حقوق قربانیان، زندانیان یا آنان که محروم از هر حقی هستند، یکی دانست.
یک نقشهی راه برای ادامهی پروژههایی مانند هرانا در این مرحله، پرداختن به ابهامات و تناقضات حقوق بشر یا همان حقوق شهروند است تا بدینترتیب علاوه بر پیشبرد ایدهی حقوق انسانها، مشروط بودن این حقوق بر عضویت در اجتماعات ملی یا دولت-ملتها نیز به چالش کشیده شود.
حقوق بشر، به شکلی که در ایران و توسط نهادهای مدافع آن معرفی شده، حقوق بشری مبتنی بر وجود یک دولت-ملت و شناسایی شدن در آن است. بر همین اساس میبینیم که هرانا و پروژههای مشابه در سالهای فعالیت خود از پرداختن به حقوق افرادی که کلیت دولت-ملت ایران را نفی میکنند یا خود را در تقابل با آن میبینند، خودداری میکند. با وجود مطالبهی حق تعیین سرنوشت نزد برخی از اقلیتهای ایران، پروژههای حقوق بشری اهمیتی به آن نمیدهند.
در چنین شرایطی باید دید سازمانهای حقوق بشری مرتبط به ایران در ادامهی راه میتوانند تلقی رایج از حقوق بشر را به چالش بکشند. تاثیر مفاهیمی مانند “هویت ملی و تمامیت ارضی” بر این حقوق و طرفداران ایرانی آن تا کجاست؟ آیا این پروژهها میتوانند برای مثال به صورت عادلانه و به همان اندازه که به حقوق انسان بر محیط زیست و طبیعت اهمیت میدهند، به حق تعیین سرنوشت تا حد جدایی سیاسی و جغرافیایی نیز بپردازند؟ رفع تبعیضهای اساسی و گروهی از جمله حق طبیعی اختیار خود در آموزش به زبان مادری و استفاده از آن در زندگی و کار، حق خودمدیریتی سیاسی و حقوقی دیگر از این دست در پروژههای حقوق بشری چه جایگاهی دارد؟
پاسخ به این سوالات میتواند نقشهی راه و مسیریاب متناسب با آینده برای ادامه و بهبود فعالیت سازمانهای حقوق بشری و از جمله خبرگزاری هرانا ایجاد کند.
هرانا، اولین منبع انتشار اخبار زندانیان سیاسی
اطلاعرسانی در حوزهی اخبار مربوط به نقض حقوق بشر در حکومتهای خودکامه، از اساس کار دشواری است. ناقض حقوق بشر هیچگاه به این امر اعتراف نمیکند، آن را جار نمیزند و بهراحتی اخبار و شواهد را به دست شما نمیدهد.
اطلاعرسانی صحیح و دقیق، کاری است که هرانا از بدو آغاز به کار، در جهت انجام آن تلاش کرده است. این وبسایت توانست با بهرهگیری از منابع قابل اتکاء، رفته رفته جایگاه مناسبی را در میان اصحاب رسانه به دست آورد؛ تا جایی که امروزه، گاه اولین یا تنها منبع انتشار برخی خبرها در حوزههایی مانند زندانیان سیاسی است.
یکی از ویژگیهای تحسینبرانگیز هرانا، پوشش خبرهای مربوط به تمامی زندانیان و قربانیان نقض حقوق بشر، بدون نگاه به جهت سیاسی، اعتقادی یا نژادی آنان است. بسیاری از زندانیان گمنام به واسطهی این وبسایت مهم شناخته شدهاند.
امیدوارم روند رو به رشد هرانا کماکان ادامه داشته باشد و این وبسایت روز به روز حرفهایتر و موثرتر به کار خود ادامه دهد. بدونشک اگر هرانا نمیبود، جامعهی رسانهای یک همراه خوب که به طور تخصصی بر پوشش مسائل مربوط به حقوق انسانها تمرکز داشته باشد، کم میداشت.
بدون نظر
نظر بگذارید