ماهنامه خط صلح – میگوید ما برای خوزستان هیچ برنامه مدونی نداشتیم. او با بیان اینکه “علاقهمندان محیط زیست درباره آینده خوزستان بارها هشدار داده بودند”، میگوید “مساله این است که ما هورالعظیم را به وزارت نفت دادیم و وزارت نفت هم آمد قسمتی از هورالعظیم را خشک کرد. چرا خشک کرد؟ برای اینکه آمدند هورالعظیم و در آن نفت پیدا کردند.”
سد یکی از راههای بهرهبرداری آب در حوضه آبخیز است؛ با این حال بسیاری از کارشناسان محیط زیست، سدسازی در کشور را بیش از آنکه دارای کارکردهای مفید باشد، مخرب توصیف کردهاند. دکتر اسماعیل کهرم، فعال محیط زیست، در گفتگو با ماهنامه خط صلح میگوید “ما سدهایی ساختیم که نباید میساختیم. دستکم یکسوم از این سدهای ساخته شده در کشور نیازی به ساختنشان نبود و بیحاصل ساخته شدند.” وی در خصوص وضعیت آب در استان خوزستان نیز اشاره میکند “دز، کرخه، کارون، جراحی و … اینها رودخانههای اصلی بودند که میتوانستند برای ایران مفید باشند و ما با آبی که این رودخانهها فراهم میکردند برای هشتاد میلیون نفر آب داشتیم ولی آنها را از بین بردیم. از بین بردیم و نتیجه این شد که خوزستان که تشنه است، متاسفانه بیآب بماند.”
مشروح گفتگوی خط صلح در خصوص سدسازی و بحران آب در ایران با اسماعیل کهرم بومشناس و فعال محیط زیست ایرانی را در زیر میخوانیم:
این روزها خبرهای ناگواری از استان خوزستان به گوش میرسد. خبرهای ناگواری که البته از سالها پیش فعالان محیط زیست نسبت به وقوع آنها هشدار داده بودند. به نظر شما ما چه بر سر خوزستان آوردیم که کار به اینجا رسیده است؟ به عبارت دیگر عوامل موثر در بروز این فاجعه کداماند؟
ما برای خوزستان هیچ برنامه مدونی نداشتیم. یک مدرسه برای برگزاری کلاسهای خود برنامه مدون دارد؛ امروز انشاء، فردا ریاضیات، پسفردا هندسه و … ولی ما برای خوزستان برنامهای نداشتیم. ما اخطار داده بودیم. ما علاقهمندان محیط زیست همه اخطار داده بودیم ولی متاسفانه هیچوقت به این اخطارها توجه نشد و فکری برای آن نکردند. مساله این است که ما هورالعظیم را به وزارت نفت دادیم و وزارت نفت هم آمد قسمتی از هورالعظیم را خشک کرد. چرا خشک کرد؟ برای اینکه این هورالعظیم را آمدند در آن نفت پیدا کردند. بعد گفتند در هورالعظیم چاههای آزمایشی نفت میزنیم که از نفتش را استخراج کنیم. بعد که گفتند این کار را میکنیم، متاسفانه هم چینیها آمدند و برآورد دادند و هم ژاپنیها! چینیها گفتند ما آب قسمتی از هورالعظیم را خشک میکنیم و ژاپنیها گفتند ما در ساحل این کار را انجام میدهیم؛ اما چون چینیها برآورد هزینهی ارزانتری ارائه کردده بودند ما سراغ چینیها رفتیم و آنها آب را خشک کردند؛ قسمتی از هورالعظیم را خشک کردند و متاسفانه هورالعظیم خشک شد! هورالعظیم مخزن آب زیرزمینی برای خوزستان بود و خشک شد!
از طرف دیگر سه رود که مستقیما به خوزستان میرفت، مثل دز و کرخه را منحرف کردیم، از خوزستان جدا شدند و رفتند؛ یعنی آبشان را دیگر به خوزستان نبردند! لذا ما خودمان با دست خودمان خوزستان را تهی از آب کردیم. با اینکه خوزستان پنج رودخانه اصلی دارد. دز، کرخه، کارون، جراحی و … اینها رودخانههای اصلی بودند که میتوانستند برای ایران مفید باشند و ما با آبی که این رودخانهها فراهم میکردند برای هشتاد میلیون نفر آب داشتیم ولی آنها را از بین بردیم. از بین بردیم و نتیجه این شد که خوزستان که تشنه است، متاسفانه بیآب بماند. از طرف دیگر هم خوزستانیها معتقد هستند که مورد جفای دولت قرار گرفتند. چرا؟ چون دولت به اینها به چشم غزیبه نگاه میکند، به چشم عرب نگاه میکند و به چشم خارجی نگاه میکند. لذا به وضعیت آنها رسیدگی نمیکند. این اختلافات قومی موجب شد که متاسفانه یک عناد و تضادی میان منافع دولت و خوزستان پیش بیاید و خوزستان به این روز که این روزها میبینید افتاده است.
براساس آخرین اطلاعات شرکت مدیریت منابع آب ایران در ۳۱ استان کشور بیش از ۶۰۰ سد به بهرهبرداری رسیده، ۱۴۶ پروژه احداث سد در دست اجرا و ۵۳۷ سد در دست مطالعه است. فعالان محیط زیست معتقدند که سدسازی اثرات زیانباری بر زندگی بیولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی بخش عظیمی از مردم بر جای گذاشته و زندگیشان را زیر و رو کرده است. شما فکر میکنید این همه سد در ایران چه آسیبهایی وارد کردهاند؟
ما در کشور بیش از ۶۵۰ بند سد در کشور داریم. ما بیش از حد و اندازه در کشور سد ساختیم. سدهایی که نه نیازی به ساختشان بود و مسالهای را حل کردند. اینها قوز بالا قوز هستند. این در حالی است که ما در قبل از انقلاب ۵۷ تنها ۱۳ بند سد در کشور داشتیم و اکنون بیش از ۶۵۰ بند سد داریم. این را هم در نظر بگیرید شرایط سدسازی در کشور به گونهای بود که ما در کشور در هر هفته یک سد میساختیم! حالا واقعا ببینید چه تعداد از این سدها وجودشان لازم بوده و چه تعداد از آنها وجودشان لزومی نداشت. اما سدی که لازم نبوده را چرا ساختیم؟ برای اینکه پول ساخت این سدها در جیب عدهای میرفت؛ برای اینکه اگر سد نمیساختند پولی گیرشان نمیآمد. سد را ساختند که بخورند! بنابراین ما سدهایی ساختیم که نباید میساختیم. دستکم یکسوم از این سدهای ساخته شده در کشور نیازی به ساختنشان نبود و بیحاصل ساخته شدند. دستکم یکسوم!
برخی معتقدند، مدیران ناکارآمد همه منابع آبی را برای اشخاص و شرکتهای متصل به خود و سدها در تملک گرفتهاند و تغییرات آب و هوایی و خشکسالی اوضاع را بدتر کرده و کشاورزان را مجبور کرده از زمینهایشان رانده شوند. چقدر این مسئله را درست میدانید؟
حتما درست است. برای اینکه کسی که کشاورز یا دامدار است، بدون آب نمیتواند کار بکند و در حاضر دستکم یکسوم سدهایی که ما داریم، یک دیوارهی بتنی هستند که اینور و آنورشان خشک است. اینها بزرگترین پروژههای عمرانی ایران هستند؛ یعنی اینکه به عنوان مثال هفت سال تمام، هر روز، روزی دویست نفر مشغول به ساخت سد شدند! بعد توربینها را که ما نمیسازیم از خارج از کشور وارد کردیم. خودتان ببینید چه هزینهای میشود. سدسازی همراه با تشکیلات پتروشیمی، پلسازی، آسفالتکاری و … از پرهزینهترین پروژههای ایران هستند؛ ما این اقدامات را انجام دادیم و ساختم. آن هم بدون آنکه از آنها بهره اقتصادی، اجتماعی و کشاورزی بتوانیم ببریم. شما ملاحظه کنید چه اسراف در این زمینه شده است.
فعلان محیط زیست معتقدند سدسازی در ایران اکثرا با نگاهی یکجانبه احداث میشوند و مشکلات محیط زیستی ازجمله از بین رفتن جنگلها، افزایش آتشسوزیها که هماکنون در ایران شاهد هستیم، ریزگردها، کمبود آب، خشکسالی و … به وجود میآورند. با این وجود و علیرغم هشدارها برخی سیاستهای غلط ازجمله انتقالهای بیرویه آب، سدسازی در اطراف دریاچههایی مثل دریاچه ارومیه و خشک شدن آن، روی خط انقراض قرار گرفتن تالاب هورالعظیم، تالاب شادگان، انتقال رود کرخه به استانهای مرکزی، مشکلات سد گتوند، کماکان اجرایی شدهاند! با وجود این همه درد و رنج چه راهکارهایی برای بهتر شدن وضعیت محیط زیست در کوتاهمدت و بلندمدت پیشنهاد میکنید؟
ببینید ما نباید انتظار راه علاج کوتاهمدت را داشته باشیم. اگر کسی این انتظار را داشته باشد، یا خودش را فریب میدهد و یا دوست دارد به خواب خرگوشی برود؛ خرگوش زمانی که میخوابد، چون پلکهای چشمش کوتاه هستند، روی هم نمیافتند و آدم فکر میکند بیدار است. حالا حیوانات مختلف هم فکر میکنند خرگوش بیدار است و میترسند به او حمله کنند. این یک ژست تدافعی است. حال اینها به همین صورت اگر کسی فکر میکند در کوتاهمدت میتوان این مساله را حل کرد، به قول معروف کور خوانده است.
سعدی میفرماید:
سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران
یعنی سعدی میگوید در طول سالیان متمادی و روزگاران ما عاشق شدیم و مهری بر دل نشست. بعد میگوید این بیرون انسان فارغ نخواهد شد مگر آنکه روزگارانی از آن بگذرد. حالا شما ببینید در اثر سالها بیتدبیری، حماقت، بیبرنامهگی، رانتخواری و بازی بر سرنوشت مردم انجام شده و پولش را بالا کشیدهاند و سد را ساختهاند بدون آنکه اصلا لزومی به ساخت سد بوده باشد. به این خاطر سد را ساختند که جیبشان پر پول شود. سپاه و دیگران. الان به یکباره نمیتوان انتظار معجزه داشت. نمیتوان چوب جادوگران را تکان تکان داد تا همهی اینها سر جای خودش برود و درست شود. این غیرممکن است.
اگر من مسئول شرایط آب در خوزستان باشم، شروع به فرستادن تانکر آب به روستاها خواهم کرد. آب روستاها را تامین میکنم. چرا که همه چیز را میتوان جانشین کرد، الی آب را. آب باید در خوزستان با تانکر به روستاها رسانده شود. الان هفتصد روستا در خوزستان با تانکر آبرسانی میشوند. مثلا به مردم روستاها میگویند روز سهشنبه آب میرسد. مردم از روستاهای خود راه میافتند سر جاده میروند و چون از ساعت رسیدن تانکر بیاطلاع هستند، در صف به انتظار میایستند. در صف انتظار مردم، گاه جنگ و دعوا و جدال میشود، گاهی خواستگاری میشود، ازدواج میشود و … الان هفتصد روستا در خوزستان با تانکر آبرسانی میشوند.
خب این آب برای مصرف آشامیدنی مردم خواهد بود و مردم در روستاها نمیتوانند از آن برای کشاورزی و دامپروری استفاده کنند.
بله این آب فقط برای مصرف آشامیدنی است و این مردم حتی برای شستوشو هم آب ندارند. حتی برای مسائل بهداشتی خود و … هم آب ندارند. در ایران حدود هفت هزار تانکر پر میشوند و به حدود هفت هزار روستا در هشت استان کشور آبرسانی میکنند. تازه این هم فقط برای مصرف آب شرب است. ببینید ما در تقسیمبندی آب میبینیم که مقدار زیادی از آب، آب مصرفی در کشاورزی است. حدود ۹۰ تا ۹۲ درصد آب در بخش کشاورزی مصرف میشود. ۵ تا ۶ درصد در صنعت مصرف میشود و نهایتا ۳ تا ۵ درصد نیز آب شرب است. همان آب تانکرها هم جزو همین درصد اندک آب شرب مصرفی به حساب میآید. حالا دولت هم با زرنگی میآید اگر خانم خانهداری شیر آب را باز بگذارد، برمیگردد میگوید اسراف نکنید! کجا اسراف است؟ یک زن خانهدار کل آب مصرفیاش بیش از ۳ تا ۵ درصد کل آب مصرفی نیست و لطمه زیادی نمیزند. این است که اگر بررسی کنیم آبی که ما در زمینههای مختلف مصرف میکنیم جای اشکال در آب مصرفی در بخش کشاورزی است. یعنی آنجا است که از ۹۰ تا ۹۲ درصد آب را در بخش کشاورزی مصرف میکنیم. حالا به خانم خانهدار هم فحش بدهند که تو در مصرف آب زیادهروی کردی! اینها که چیزی نمیشود. آب مصرفی اصلی در بخش کشاورزی است و این آب باید اصلاح شود. یعنی از سیستمهای آبیاری قطرهای، بارانی و مهپاش استفاده کرد تا این آب که مصرف اصلی ۹۲ درصدی است اصلاح شود؛ وگرنه آبی که خانم خانهدار مصرف میکند اصلا چیزی نیست. مثلا این را بگویم که در ایالات متحده آمریکا با آن همه امکاناتش آب مصرف کشاورزی را از راه آبیاری قطرهای و بارانی و مهپاش استفاده میکنند. لذا وقتی که دقت میکنید میبینید که زمینهای کشاورزی آنها گرد است. یعنی در وسط یک محور وجود دارد و آب چاه بالا میآید و بعد یک بازویی مانند شعاع دایره آب را میکشد و دور میزند و برمیگردد و آب را به کل زمین میرساند. با این حال ما هنوز به همان سیستمی زمینهای کشاورزی را آبیاری میکنیم که کوروش کبیر آبیاری میکرد.
خب بحث انتقالهای بیرویه آب چطور؟ مثلا انتقال آب رود کرخه به استانهای مرکزی و …
قرار بود آب دریای مازندران را به سمنان و دامغان و … ببرند اما آنقدر هزینهاش بالا بود که هیچکس آن را تقبل نکرد. اول آمدند گردن وزارت نیرو بیندازند، وزارت نیرو گفت با چه پولی؟ اسمش را ابرپروژه گذاشتند و هیچکس زیر بارش نرفت. سازمان محیط زیست خواست گردن وزارت نیرو بیندازد که مسئول آب و برق است و آنها هم قبول نکردند. البته این مسئله را هم باید در نظر گرفت که هر کس میخواهد آب را به وطن خودش ببرد. محمد خاتمی در دوره رئیسجمهوریاش میخواست آب را بردارد ببرد یزد و کرمان چون بچهی آنجا بود. یا محمود احمدی نژاد و حسن روحانی در دورهی رئیسجمهوریشان خواستند آب را بردارند و به سمنان ببرند چون وطنشان آنجا بود. اینها ایرانی فکر نمیکنند. یکی سمنانی فکر میکند و دیگری دامغانی! این است که اگر من مسئول بودم، مرتعکاری میکردم که وقتی مقداری آب به صورت باران و تگرگ و … میآید، علوفهای روی زمین باشد که این آب را نگه دارد. وقتی نگه دارد این آب را هدایت میکنند به زمین و به سفرههای آب زیرزمینی میرود و سفرههای آب زیرزمینی بعد از پنج سال پر میشوند. در حالی که وقتی پوشش گیاهی نباشد، آب از یک سو میآید و از سوی دیگر میرود و هیچ قسمتی از آن در سفرههای آب زیرزمینی ذخیره نمیشود. من اگر وزیر نیرو بودم، مرتعکاری را کار اول برنامه خود در دولت قرار میدادم.
آیا وضعیتی که امروز در خوزستان به واقع “بیآبشده” شاهد آن هستیم، فردایی همراه با بحرانهای جدیتر را در سایر نقاط ایران رقم میزند؟ فکر میکنید کدام استانها در ماهها و سالهای آینده دچار بحران شوند؟ مثلا در استانهای فارس و کهگیلویه و بویراحمد فعالان محیط زیست بارها نسبت به وضعیت زیست محیطی این استانها و احتمال بروز فاجعه را میدهند اما کسی به اخطارهای آنها توجهی نکرده است.
بله این از شرایطی است که به مرور زمان، بدتر و بدتر خواهد شد. به خاطر اینکه بیآبی، بیآبی میآورد و خشکی، خشکی میآورد. یعنی ما به مرور سفرههای آب زیرزمینی را از دست میدهیم و دشت خشک و خشکتر خواهد شد. بنابراین پسفردا بدتر از فرداست و امروز بدتر از دیروز است. اگر همین وضعیت ادامه پیدا کند و خشکسالی مدیریت نشود از شرایط بد به بدتر خواهیم رسید. به عنوان مثال در نظر بگیرید وقتی تالاب هامون خشک شد، این خشکی به دشت زابل سرایت کرد؛ بنابراین زابل خشکتر شد؛ وقتی زابل خشکتر شد، تمام منطقه تشنه شدند؛ یعنی اینکه میتواند مثل دومینو شود. شما اگر یک مهرهی دومینو را به مهره دیگر بزنید، باعث فروریختن مهرههای بعد خواهد شد. یعنی به مرور این اصطلاح دومینو افکت کار خود را انجام خواهد داد؛ خشکی به خشکتر و بیآبی به بیآبتر خواهد انجامید و به همین صورت ادامه پیدا خواهد کرد؛ مگر آنکه فکری برایش اندیشیده شود.
با سپاس از وقتی که در اختیار خط صلح قرار دادید.
بدون نظر
نظر بگذارید