ماهنامه خط صلح – تاکیدش بر حقوق بشر و لزوم اجرای آن است و میگوید که اگر کرامت انسانی مهاجران مراعات نشود، عملا تخطی از حقوق بشر اتفاق میافتد. او دکتر سیما سمر، نماینده ویژه رئیس جمهور و وزیر دولت در امور حقوق بشر افغانستان است.
مسئله مهاجران افغانستانی و آنچه بر آنها میگذرد موضوع ویژه این شماره ماهنامه خط صلح است. از این رو بر آن شدیم که بتوانیم با دکتر سیما سمر، وزیر امور حقوق بشر افغانستان که حدفاصل سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۲ نخستین وزیر امور زنان این کشور بوده، گفتگویی را ترتیب دهیم. گفتگویی که ابتدا از تعداد مهاجران افغانستانی در ایران پرسیده شد، اما ایشان گفتند که آمار مشخص و دقیقی وجود ندارد و تاکید کردند که «من فکر میکنم هیچ کس تعداد دقیق را نمیداند».
دکتر سمر همچنین ضمن ذکر این مسئله که فقر و امنیت، دو عامل اصلی مهاجرت افغانستانیها به خارج از این کشور است، گفت که «در کشورهایی که جنگ باشد، بیشترین بودجه در مسائل نظامی مصرف میشود. خدمات اجتماعی به عنوان مسئله اساسی در نظر گرفته نمیشود و فقر مردم بیشتر میشود».
این وزیر زن افغانستانی که دغدغهی اساسی خود را حقوق بشر عنوان میکند در خصوص پیوندهای فرهنگی میان دو کشور میگوید که لازم است در این گفتگوها هر دو طرف «تعهد سیاسی و صداقت جدی» داشته باشند.
مدافع دیرپای حقوق بشر و رئیس سابق کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان همچنین در پاسخ به پرسشی که از الزام یا لطف بودن پذیرش مهاجران توسط کشورها میپرسد، میگوید که «الزام به نظر من دیدگاه درستی است» و ادامه میدهد که «این مهاجرپذیری یک کار انسانی و کاری برای احترام به کرامت انسان است. کرامت انسان هر جایی زیر سوال برود و از آن تخطی بشود، کار درست نیست این مسئله عملا از دید من مرز ندارد».
او در پایان هم با ذکر لزوم رعایت بشر تاکید میکند که «ارزشها و قوانین حقوق بشری قوانین و ارزشهایی هستند که مرز نمیشناسند و اساس زندگی انسان با حفظ کرامت انسانی را مطرح میکنند».
مشروح گفتگوی خط صلح با دکتر سیما سمر، وزیر دولت در امور حقوق بشر افغانستان را در زیر میخوانید:
آیا آمار دقیقی نزد نهادهای حکومتی یا مستقل افغانستانی در خصوص تعداد شهروندان افغانستانی مهاجر به ایران وجود دارد؟
تا جایی که من خبر دارم، متاسفانه ما تعداد واقعی مهاجران افغانستانی در ایران را نمیدانیم. من مستقیما مسئولیتی در این حوزه نداشتم و ندارم. وزارت مهاجران افغانستان در این خصوص مسئولیت دارد. اما من فکر میکنم هیچ کس تعداد دقیق را نمیداند.
یعنی هیچ عدد مشخصی وجود ندارد؟
خیر. چندی قبل که معین وزارت خارجه ایران در کابل بود، گفت که در حدود چهار میلیون افغانستانی در ایران مهاجر هستند. ولی تعداد واقعی مهاجران در ایران مشخص نیست چون ممکن است یک تعداد آنها هیچ راجستر نباشند.
جنگهای داخلی و در ادامه حملهی آمریکا به افغانستان از دلایل اساسی شروع موج مهاجرت مردم افغانستان به ایران است، به جز این دلایل چه دلایل دیگری مردم افغانستان را به سمت ایران میکشاند؟
یکی از مشکلات عمدهای که مهاجران مجبور هستند چه در ایران چه در پاکستان یا در کشورهای دیگر باقی بمانند، مسئله عدم و محدودیت امنیت در افغانستان است. همه میدانیم که متاسفانه جنگ همچنان در افغانستان ادامه دارد. مشکل دیگر هم مشکل فقر و بیکاری در افغانستان است. شما میدانید که در کشورهایی که جنگ باشد، بیشترین بودجه در مسائل نظامی مصرف میشود. خدمات اجتماعی به عنوان مسئله اساسی در نظر گرفته نمیشود و فقر مردم بیشتر میشود. چون خدمات اجتماعی به شکل درست آن ارایه نمیشود بنابراین تعداد اطفال در فامیلها زیاد شده که خود باعث ازدیاد فقر میشود. البته تعداد زیاد مهاجران که از سابق در ایران موجود به دلیل عدم ثبات در کشور در آن جا باقی مانده است اما من به هیچ صورت موجودیت مهاجران جدید را نیز رد نمیکنم.
با این نگاه از نظر شما، فقر مسئله محوری است؟
فقر و امنیت. بچههای جوانی که در ایران زندگی میکنند، بیشتر کارگر هستند. متاسفانه در ایران، پاکستان و در کشورهای عربی ما تعداد زیادی کارگر افغانستانی داریم.
پرسش اینجاست که وضعیت کاری سخت و طاقتفرسای شهروندان افغانستانی در ایران و وضعیت نامناسب سکونت و اقامت آنها چقدر در افغانستان پیگیری و اطلاع رسانی میشود؟
نمیدانم که تعداد افراد درگیر این مشکل و مسئله چقدر است. توقع میشود که کارگران چه به صورت قانونی و چه به صورت دیگر در ایران و افغانستان و پاکستان و هر جای دیگر، زندگی با کرامتی داشته باشند و با آنها به عنوان انسان با کرامت برخورد بشود. کرامت انسانی آنها مراعات بشود. به خاطر این که اگر کرامت انسانی آنها مراعات نشود، در هر جایی که باشد، عملا تخطی از حقوق بشر است.
نهادهای حقوق بشری در افغانستان یا ایران و نهادهای دیگر وابسته به سازمان ملل تا چه حد نسبت به وضعیت مهاجران در ایران حساسیت دارند؟ و آیا فعالیتهای بینالمللی در زمینهی پیگیری وضعیت مهاجران در اردوگاههای سکونت اجباری مانند سفیدسنگ انجام شده است؟
من از سال ۱۹۹۰ که به ایران رفتم، دیگر ایران را ندیدهام. تا واقعیتهای عینی و وضعیت جامعه را نبینم نمیتوانم قضاوت کنم. ولی واقعیت این است که متاسفانه خبرهای بسیار تکاندهنده و بدی میرسد. البته خبرهای خوب هم هست. اما خبرهایی هم هست و مثالش وقایعی است که اخیرا رخ داده است (واقعه هریرود). اما من نمیتوانم قضاوت بکنم. نهادهای حقوق بشری البته در افغانستان با آزادیهای که ما داریم، فعالیتهایشان آزادتر است. ولی دقیق وضعیت داخل ایران را نمیدانم. چون ایران از زمانی که من رئیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان بودم، برای مدتی نهادی به نام حقوق بشر اسلامی ایران داشت که زیر مجموعهی وزارت خارجه ایران بود. وقتی که احمدی نژاد رئیس جمهور شد، عملا همان دفتر و این نهاد هم بسته و تعطیل شد. بنابراین من زیاد تماس ندارم. با وجود که تلاش کردیم که با نهادهای حقوق بشری در ایران به تماس باشیم اما متاسفانه موفق نشدیم.
دو دیدگاه وجود دارد. یک دیدگاه ایران را ملزم به پذیرش مهاجران میداند. و دیدگاه دیگر میگوید که ایران لطف میکند که مهاجران را میپذیرد. به نظر شما کدام دیدگاه ناظر به قوانین بینالمللی و کنوانسیونها و معاهدات حقوق بشری دیدگاه درستی است؟
الزام به نظر من دیدگاه درستی است. چون من خودم برای سالهای طولانی در پاکستان مهاجر بودم. این مهاجرپذیری یک کار انسانی و کاری برای احترام به کرامت انسان است. کرامت انسان هر جایی زیر سوال برود و از آن تخطی بشود، کار درست نیست. این مسئله عملا از دید من مرز ندارد. حتی اگر آن را لطف یک کشور در نظر بگیریم، این لطف جزء کارهای انسانی و بشردوستانه است. درست است که مرزها محترم است، اما همهی ما انسان هستیم. هر انسانی که دچار مشکل باشد، انسان دیگر میبایستی به او کمک کند. این دیدگاه من است. من از طرف قوانین بینالمللی سخن نمیگویم. مهاجران افغانستانی در زمانهایی که شرایط ایران بسیار سخت بوده مثلا زمان جنگ ایران و عراق در ایران حضور داشتند و کار اقتصادی با مزد کم را انجام میدادند. این مسئله هم مطرح است و مهم است. تصور من این است.
ایران و افغانستان پیوندهای زبانی، فرهنگی، تاریخی بسیاری با همدیگر دارد. اما حضور شهروندان افغانستانی در ایران بحثهایی را میان میهمان و میزبان ایجاد کرده است. فکر میکنید ریشه این بحثها و مسائل کجاست؟
مرزهایی که کشیده شده در اطراف ما، سلسله مسائلی را هم ایجاد میکند. میخواهم بگویم که در شرایطی که ایران قرار دارد، از آنها تشکر بکنم که مهاجران ما را جا داده. همه ما میدانیم که فشار بر ایران فوقالعاده زیاد است. در شرایطی که ما در افغانستان قرار داریم اگر قرار باشد که کشورهای همسایه ما مهاجران افغانستانی را به کشور ما بازگردانند، نمیدانم که ما چقدر میتوانیم از این مهاجرانی که به کشور بر میگردند استقبال بکنیم. میلیونها مهاجر افغانستانی در ایران و پاکستان هستند. باید از مردم ایران و پاکستان تشکر بکنیم که به مردم افغانستان جا و پناه دادند. در پهلوی این که در کار اقتصادی کشورهای همسایهمان مفید هستند.
چطور میتوان از این پیوند فرهنگی به پتانسیلی برای ارتباطات بیشتر میان این دو کشور استفاده کرد؟
فراموش نکنیم که بین ایران و افغانستان به دلیل روابط فرهنگی، زبانی و مذهبی پیوندهای بسیاری وجود دارد. مشخص هم هست که استانهای مرزی دو کشور چقدر تحت تاثیر یکدیگر قرار دارند. مثلا هرات نمیشود که تحت تاثیر مشهد نباشد، اما مشهد تحت تاثیر هرات نباشد. اینها بر همدیگر تاثیر گذارند. باید ایران و افغانستان بنشینند و صادقانه صحبت کنند که مشکل اساسی در کجاست. خود مردم و حکومتهای ایران و افغانستان تصمیم بگیرند که مشکلات موجود را چگونه حل بکنند. باید تعهد سیاسی و صداقت جدی در این حوزه وجود داشته باشد. و این کار ناممکن هم نیست در صورت با صداقت به مسلع به عنوان یک مسئله انسانی و حقوق بشری دیده شود.
شما نخستین وزیر امور زنان در افغانستان بودید. یک مسئله اساسی در خصوص حقوق شهروندان افغانستانی در ایران، بحث زنان افغانستانی در ایران است. آیا شما اطلاعی از وضعیت آنها دارید؟ به خصوص حال که در شرایط کرونا هم هستیم. ارزیابی و نگاه خود را بفرمایید.
من آمار و اطلاعات مشخصی ندارم. در وزارت زنان هم تنها به مدت شش ماه در سال ۲۰۰۲ بودم. از آن زمان هم سالها گذشته است. در شرایط فعلی هم نمیتوانم خیلی قضاوت بکنم چون همه چیز در دسترس نیست و اطلاعات من کافی نیست.
شما یک فعال حقوق بشر بینالمللی هستید. مهاجران در ایران چه حقوق اجتماعی ای باید داشته باشند که با نرمهای بینالمللی تطابق داشته باشد؟
در هرکشوری متفاوت است. در ایران به گفته معین وزارت خارجه ایران، حتی در شرایط کرونا خدماتی که برای ایرانیان به قیمت نازلی ارائه میشود، مهاجران افغانستانی هم میتوانند از همانها استفاده کنند. ولی زمانی که کرونا در ایران از قم شیوع پیدا کرد، تعداد زیادی از مهاجران افغانستان که اکثریت مطلقشان بچههای جوانی است که برای کار به ایران رفته بودند ترسیدند و شروع به بازگشت به افغانستان کردند و ادعای تعدادی از آنها این بود که خدمات پزشکی برای ما در ایران به خوبی ارائه نمیشود. این ادعای آنهاست و من نمیخواهم در وضعیتی قرار بگیرم که قضاوت بکنم. خدمات اجتماعی مثل حق کار با کرامت برای مهاجران از هر کشوری که باشند باید باشد. در ایران مهاجران عراقی هم هستند. اگر اساس برخورد احترام به کرامت انسانی باشد مشکلی ایجاد نخواهد شد.
در خصوص مسئلهی اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از مادر ایران و پدر افغانستانی نظرتان چیست؟ اطلاعی از این مسئله و مشکلات آن دارید؟
یکی دو مسئله ما داشتیم که شکایت کرده بودند. مادرانی که ایرانی بودند و پدرانی که افغانستانی بودند. آنها برای این مسئله تابعیت مشکلاتی را داشتند. ولی بیش از دو سه مورد در تمام این سالها بیشتر نداشتیم. نمیدانم که قوانین ایران در این رابطه چیست. در کشورهای اروپایی و آمریکایی زمانی که یکی از والدین شهروند آن کشور باشد، فرزندانشان به صورت اتوماتیک شهروندی آن کشور را میگیرد.
براساس اطلاعاتی که شما دارید، تا چه حد سطح زندگی شهروندان افغانستانی در ایران با آنچه که زندگی با رفاه و حفظ کرامت انسانی شناخته میشود مطابقت دارد؟
خانوادههایی که پدر و مادر آن کار خوبی داشته باشند، از رفاه خوبی هم برخوردار هستند. مثلا پزشکانی که در ایران بودند. پزشکان افغانستانی که در زمان جنگ ایران و عراق در ایران بودند، درآمد خوبی داشتند. اما کسانی که در کورههای آجرپزی یا در سنگبریها کار میکنند یا کسانی که در مرغداری و اینها کار میکنند و اسناد هویتی قانونی و مشروع هم ندارند، طبیعی است که درآمد خوبی نداشته باشد. البته ممکن است که صاحب کارهای خوبی هم داشته باشند و یا نداشته باشند. همه جا انسانهای فرصت طلب وجود دارد که از مجبوریت انسانها سوءاستفاده را بکنند.
در پایان اگر نکتهای را لازم میدانید بفرمایید.
با تشکر از شما، من بازهم تاکید میکنم که ارزشهای حقوق بشری، ارزشهای اصلی و اساسی است. ما مسلمان هستیم. در هیچ جای قرآن و دین مبین اسلام نیامده است که شما نمیتوانید قوانین دیگری وضع بکنید. ارزشها و قوانین حقوق بشری قوانین و ارزشهایی هستند که مرز نمیشناسند و اساس زندگی انسان با حفظ کرامت انسانی را مطرح میکنند. و این ارزشها هیچ منافاتی با هیچ دین و مذهبی از دیدگاه من ندارد. ما اگر از زاویه این ارزشها نگاه بکنیم، در رابطه با مناسبات مهاجران میان ایران و افغانستان، همه مشکلات ما حل میشود. حق هر دو ملت این است که در رفاه باشند. یادم هست که زمانی که کوچک بودم در زمان محمد داوود خان، مردم افغانستان برای کار به ایران میرفتند. چرا این مناسبات را انسانیتر، مشروعتر و قانونیتر نسازیم؟
من طرفدار این هستم که اعلامیهی جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای الحاقی آن در خصوص مهاجران افغانستانی در ایران اجرا شود. البته این باید با قوانین هر کشوری تطبیق داده شود. اگر قوانین کشورها بر اساس این ارزشهای انسانی و کرامت انسانی باشد، مشکلی نخواهد بود.
بدون نظر
نظر بگذارید