خانه  > slide, سایر گروهها  >  حسام‌الدین علامه؛ سازمان ملی سالمندی در کشور نداریم/گفتگو از سیامک ملامحمدی

حسام‌الدین علامه؛ سازمان ملی سالمندی در کشور نداریم/گفتگو از سیامک ملامحمدی

ماهنامه خط صلح – امر سالمندی متولی مشخصی ندارد و باید ساختاری پویا و منعطف به وجود بیاید تا دستگاه‌ها با برنامه‌های دراز مدت، میان مدت و کوتاه مدت برای ارتقای تکریم و منزلت سالمندی و فرهنگ‌سازی در این حوزه فعال شوند. این‌ها سخنان دکتر حسام‌الدین علامه، رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور است. او ضمن تفکیک دو امر سالمندی فردی و سالمندی جمعیت می‌گوید که «افزایش تعداد سالمندان امری مطلوب است اما افزایش درصد سالمندان امری نامطلوب است.»

ماهنامه خط صلح در این شماره و با تمرکز بر امر سالمندان به سراغ دکتر علامه رفته است. حسام‌الدین علامه مدتی را مدیر کل فرهنگی معاونت فرهنگی و دانشجویی وزارتخانه بهداشت بوده و سابقه فعالیت دانشجویی در جایگاه دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی را دارد.

در این گفتگو، رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان با توضیح «سامانه محیط دوستدار سالمند» از پایلوت شدن شهر اصفهان برای این موضوع خبر داده و می‌گوید که «یک مطالعه تطبیقی شاخص‌های دوستدار سالمند و فرآیند اجرایی تبدیل شدن به شهر دوستدار سالمند با همکاری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، بهزیستی اصفهان و شهرداری تهران با مدیریت دبیرخانه شهرداری اصفهان به وجود آمده» و قرار است کتاب این تحقیق که «شامل مطالعه تطبیقی، تعریف محیط دوستدار سالمند، شاخص‌های محیط دوستدار سالمند و چگونگی فرآیند پایلوت طرح محیط دوستدار سالمند در پنج منطقه مختلف شهر اصفهان» است در تیرماه منتشر شود. بنا به گفته‌ی دکتر علامه که خواهان توجه بیشتر سازمان برنامه و بودجه به امری سالمندی است، این کتاب و این امر می‌تواند الگویی برای سایر استان‌ها بشود. حسام‌الدین علامه همچنین می‌گوید که باید بتوان در فرصت پنجره‌ی جمعیتی و تا زمانی که وضعیت سالمندی به بحران بدل نشده، در ده تا بیست سال پیش رو زیرساخت‌هایی فراهم بشود تا «وقتی که آن بیرون زدگی هرم جمعیتی که الان در سنین میان‌سالی است به سنین سالمندی رسید، کشور بتواند بدون مشکل با نهایت منزلت به جامعه سالمندی خدمت ارائه بدهد.»

مشروح گفتگو با حسام‌الدین علامه، رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور با ماهنامه خط صلح در ذیل از نظرتان می‌گذرد:

با توجه به کاهش نرخ رشد جمعیت در ایران انتظار می‌رود نسبت جمعیتی سالمندان در کشور افزایش یابد. آیا تعریف مشخصی برای «سالمند» وجود دارد؟ و آیا برای سالمندی تعریف حقوقی مشخصی در قوانین در نظر گرفته شده است؟

تعریف سالمندی براساس معیار فعلی سازمان جهانی بهداشت شصت سالگی است. منتهی این تعریف قراردادی و اعتباری است که می‌تواند به صورت منعطف در کشورهای مختلف فرق بکند. مثلا در کشورهای آفریقایی که معمولا امید به زندگی کمتری وجود دارد، سن بالای پنجاه و پنج سالگی به عنوان سن سالمندی است و در کشورهای توسعه یافته سن شصت و پنج سالگی و به صورت متوسط در جهان سن شصت سالگی. در ژاپن داده‌هایی وجود دارد که محققان‌شان به خاطر افزایش کارایی، اعتماد جامعه‌ی سالمندی و کارآمدی‌شان در بحث کسب و کار و اقتصاد، سن بالای هفتاد سالگی را توصیه کرده‌اند که به عنوان سن سالمندی در نظر گرفته شود. چون این تعریف و درنظر گرفتن هفتاد سالگی، به سال‌های کار و تولید و فعال بودن در عرصه اقتصاد کمک می‌کند. بنابراین این یک امر قراردادی است. در کشور ما عموما سن بالای شصت سالگی ملاک قرار می‌گیرد. البته دستگاه‌هایی در کشور هستند که سن شصت و پنج سالگی را ملاک قرار می‌دهند. منتهی دبیرخانه شورای ملی سالمندی سن شصت سالگی را طبق تعریف جهانی به عنوان سن سالمندی قرار داده است.

با توجه به تعریفی که ذکر کردید، از نظر آماری جمعیت سالمندان در ایران چقدر اعلام شده و یا برآورد می‌شود؟

بعضی از داده‌های ما داده‌های مبنا هستند. شما می‌تواند به صورت روزانه آمار ملی را داشته باشید. سازمان‌های مختلف ثبت احوال و مرکز آمار فعالیت دارند. بنا بر آمار، حدود هشت میلیون و چهارصد هزار سالمند در کشور وجود دارد.

برخلاف بسیاری از تصورات ناسنجیده که سالمند را سربار جامعه می‌پندارند، صاحب نظران سالمند را یک «سرمایه اجتماعی» می‌دانند. نظر شما در این خصوص چیست؟

لازم است توضیح بدهم که ما یک سالمندی فردی داریم و یک سالمندی جمعیت. در مقوله سالمندی فردی افزایش تعداد سالمندان بدون در نظر گرفتن وزن آن‌ها نسبت به سایر گروه‌های سنی و به عبارتی بدون در نظر گرفتن درصد سالمندان نسبت به سایر گروه‌های سنی مورد توجه قرار می‌گیرد. مقوله‌ی سالمندی فردی امر بسیار مبارکی است. یعنی هر چه قدر امید به زندگی افزایش پیدا کند، هر چه قدر تعداد سالمندانی که به این مرحله از زندگی رسیده‌اند بیشتر باشد و در حقیقت هر چه قدر سالمندی فردی افزایش پیدا بکند برای یک جامعه امر مبارکی است. این امر محصول پیشرفت دانش بشر مخصوصا در حوزه‌ی سلامت و سبک زندگی و پیشرفت رفاه و ارتقای خود مراقبتی سالمندی و به عنوان محصول توسعه و رفاه محسوب می‌شود. آن چیزی که بعضی وقت‌ها تحت عنوان بحران از آن نام برده می‌شود یا موجب هراس سیاست‌گذاران می‌تواند باشد، بحث سالمندی جمعیت یک کشور است.

در بحث سالمندی جمعیتی، ما با درصد و وزن گروه سالمندان نسبت به سایر گروه‌ها طرف هستیم. یعنی آن چه که آن جا خودش را نشان می‌دهد، کاهش نرخ موالید است که متاثر از کاهش ازدواج و تعداد فرزند آوریِ خانواده‌ها، مشکلات مربوط به ناباروری و مشکلات مربوط به مهاجرت زیاد به خارج از کشور است. این مسئله است که نامطلوب است. این که درصد افراد زیر پانزده سال در جامعه کم می‌شود. تعداد به دنیا آمدن بچه‌ها کم می‌شود و رشد جمعیت کاهش پیدا می‌کند. و باعث می‌شود که تعداد آن جمعیت سالمند فردی به چشم بیاید. یعنی چون جایی تولد فرزند را کم داریم، وزن و درصد سالمندان بالا می‌رود و این امر مطلوبی نیست. این ربطی به افزایش عمر یک سالمند و تعداد آن‌ها ندارد. افزایش تعداد سالمندان امری مطلوب است. افزایش درصد سالمندان امری نامطلوب است.

اما در مورد بحث سربار خواندن سالمندان. سالمندی یک مرحله از زندگی است. نکات مثبت فراوانی هم دارد. این سالمند سال‌های سال در خدمت تولید جامعه بوده و در فرصت پنجره جمعیتی برای اقتصاد عامل مولد و عامل تولید بوده است. به عبارتی هرآن چه که خود ذخیره کرده است را دارد مصرف می‌کند. کاشته است که الان دارد برداشت می‌کند. این بخشی از زندگی است. جامعه نسبت به فرد سالمند این دین را دارد که شرایط بهینه و مناسب را برای این مرحله از زندگی او فراهم بکند. ضمن این که سالمند واجد تجارت بسیار ارزشمندی است که هم در حوزه‌ی کاربردی، هم در حوزه‌ی دانشی قابل استفاده است. در مسائل اجتماعی و فرهنگی، سالمند یک سرمایه ارزشمند برای ارزش‌ها، سنت‌ها و به عنوان یک سرمایه فرهنگی اجتماعی هم مورد توجه است. از این رو این حرف که سالمند، سربار است، امری کاملا اشتباه است. چنین مسئله‌ای وجود ندارد. ضمن این که در ظرف پنجره جمعیتی می‌گویند، سود دوم جمعیتی و این به خاطر همین است که سالمندی که در مرحله سود اول سن فعالیت داشته، تولید می‌کرده، سود ایجاد می‌کرده و از نظر اقتصادی به کشور کمک می‌کرده، وقتی وارد سن سالمندی می‌شود، مدیریت سرمایه را بلد است. او تجارب اقتصادی دارد، و سرمایه خودش را سرمایه‌گذاری می‌کند تا جوانان فعال جسمانی و نیروی فعال کار بتوانند از سرمایه‌ی فرد سالمند استفاده کنند. بنابراین سالمند در دوران سالمندی هم می‌تواند در بحث‌های اقتصادی و تجاری موثر باشد. علاوه بر آن بحث‌های اجتماعی، فرهنگی است که وجود یک سالمند نعمت بسیار مبارکی برای جامعه است.

وضعیت منزلت و احترام اجتماعی سالمندان در ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا فرهنگ سازی درست انجام می‌شود یا قوانین پشتیبان مانند تسهیلات در نگهداری، جرم‌انگاری سالمند آزاری، تسهیل امور اداری ایشان، بیمه‌های درمانی و … در این زمینه وجود دارد؟

ما از نظر پایه‌ی سلامت امکانات خوبی در کشور داریم. همه‌ی افراد حداقل از نظر خدمات بستری تحت پوشش بیمه سلامت رایگان هستند. به هر حال در بیمارستان‌های دولتی، خدمات خوبی به سالمندان صورت می‌گیرد. در حوزه‌های دیگر مثل شهرداری‌ها هم سراهای محله و کارت‌های تکریم سالمندی را داریم. البته در استان‌های مختلف در برهه‌های تاریخی مختلف فراز و نشیب‌هایی داشته‌ایم. ولی گام‌های مثبتی برای تکریم سالمندان به صورت عملی و کاربردی انجام شده و می‌شود. در حوزه‌ی سالمندی، سازمان بهزیستی متولی سالمندان آسیب‌پذیر و اقشار کم برخوردار است. حدود هفتصد هزار سالمند به نوعی تحت پوشش مراکز سالمندی هستند. ما در کمیته‌ی امداد هم سالمندان تحت پوشش داریم. صندوق‌های بازنشستگی به عنوان مثال صندوق بازنشستگی امید که صندوق بازنشستگی کشوری است، خدماتی را ارائه می‌دهد. در سازمان بهزیستی خدماتی را به سالمندان ارائه می‌دهند.

مراکز روزانه‌ی سالمندی در بهزیستی خدماتی را ارائه می‌دهند که همه این‌ها در راستای افزایش مشارکت و توانمندسازی سالمندان و مشارکت اجتماعی سالمندان است تا اعتماد به نفس سالمندان را افزایش بدهند. این مراکز با این نگاه کار می‌کنند و تلاش می‌کنند که اوقات فراغت آن‌ها را پر بکنند. منتهی واقعیت این است که اگر ما آن هشت میلیون و چهارصد هزار نفر را بخواهیم درنظر بگیریم، بخشی زیادی از آن‌ها تحت پوشش کامل قرار نمی‌گیرند. ما یک سازمان ملی سالمندی در کشور نداریم. دبیرخانه شورای ملی سالمندی یک جایگاه سیاست‌گذاری، هماهنگی بین بخشی و نظارت راهبردی دارد.

بنابراین باید بخش‌ها یا قسمت‌هایی که در دستگاه‌های مختلف در حوزه‌ی سالمندی فعال هستند و یا این نیاز وجود دارد که در دستگاهی فعال بشوند، تحت نظارت یک ساختار هم عرض به نام دبیرخانه شورای ملی سالمندی بدون این که نیاز به یک ساختار بروکراتیک و اداری جدید باشد، با هم هماهنگ شده و مورد توجه و اهتمام قرار بگیرند. و این‌ها از طریق و با کمک و حمایت دبیرخانه شورای ملی سالمندی در این بخش که طبیعتا شاید یک دستگاه بزرگ و یک وزارتخانه بزرگ جزو اولویت‌های برنامه‌ای و بودجه‌ای آن نباشد، بتوانند نقش خود را ایفا بکنند. یکی از موضوعات مورد توجه هم می‌تواند همین بحث تکریم سالمندی و فرهنگ‌سازی ارتقای منزلت سالمندی باشد. ما که سازمان ملی سالمندی نداریم. امر فرهنگ و امر تکریم منزلت هم یک امر چند وجهی، بین دستگاهی و بین بخشی است. متولی مشخص ندارد. بنابراین باید ساختاری پویا و منعطف به وجود بیاید و یا کمک بکند به این که دستگاه‌های فرهنگی ما و دستگاه‌های نهادهای عمومی مثل شهرداری‌ها، و صندوق‌های بازنشستگی، بیایند و برنامه‌های منسجم و حساب شده دراز مدت، میان مدت و کوتاه مدتی برای ارتقای تکریم و منزلت سالمندی و همین طور فرهنگ‌سازی برای این کار تدوین بکنند تا بتوانیم مثلا در دوران مهدکودک، ارتباط بین پدر بزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها را با نوه‌ها فراهم بکنیم. در دوران مدارس متون آموزشی و مهارت‌های ارتباطی با سالمند را آموزش بدهیم. و در مهارت‌های زندگی که یک زن و شوهر آموزش داده می‌شود، این مسئله ذکر شود. به عبارتی این امر یک امر فرا دستگاهی است که احتیاج به برنامه‌ریزی دارد. بودجه‌ی راهبری امور سالمندی به دبیرخانه شورای ملی سالمندی از طرف سازمان برنامه بودجه اختصاص پیدا بکند تا بشود این موارد را هدایت و راهبری کرد و برنامه منسجمی برای آن طراحی کرد.

دو مسئله در اینجا مطرح است. یکی بحث خانه سالمندان و محلی است که سالمندان سال‌های پایانی شان را در آن بگذارنند که می‌بایستی استانداردهای درستی داشته باشد. مسئله دیگر هم فضاهای عمومی و شهری است. این فضاها تا چه حد برای سالمندان مناسب‌سازی شده و ما در ایران تا چه حد در این زمینه‌ها موفق بودیم؟

در مورد اول مراکز اقامتی شبانه‌روزی و روزانه‌ی سالمندی تحت پوشش معاونت توانبخشی سازمان بهزیستی است. چون ما ورود به حوزه‌ی اجرایی نداریم. من اطلاعی که از حوزه عملکردی آن‌ها دارم این است که در سال‌های اخیر برای استانداردسازی مراکز، ارتقای سرانه سالمندان نگهداری شونده در مراکز بهزیستی، شفافیت قراردادهای مالی و ارتقای کیفیت زندگی سالمندان در مراکز اقامتی برنامه‌ریزی‌های خوبی شده است. اما به هر حال جزئیات اجرایی این و آمار را که البته آمار زیادی هم نیست ندارم. واقعیت این است که تعداد بسیار کمی از سالمندان ما در مراکز شبانه روزی نگهداری می‌شوند. ولی به هر حال وضعیت، وضعیت مناسبی است. شما این را می‌توانید به صورت عملی نیک ببینید. آمار مبتلایان و فوت شدگان کرونا در مراکز اقامتی سالمندی سازمان بهزیستی در ایران را با مراکز اقامتی کشورهای پیشرفته و غربی مقایسه بکنید. اما باز جزئیات و آمار به روز را می‌توانید از دکتر نفریه معاون توانبخشی سازمان بهزیستی بگیرید.

اما در مورد موضوع دوم و بحث مناسب سازی محیطی سالمند. توسط واحد مناسب‌سازی سازمان بهزیستی، چه برای معلولان و چه برای سالمندان، اقدامات خوبی با همکاری شهرداری‌ها و ادارات کل بهزیستی استان‌ها صورت گرفته است. اما در مورد مناسب‌سازی مخصوص سالمندان و محیط دوستدار سالمند که نزدیک به دو دهه است که در جهان شکل گرفته و شاخص‌های بین‌المللی دارد و براساس آن شهرها به عضویت سامانه‌ی محیط دوستدار سالمند در می‌آیند، باید بگویم که اقدامات پراکنده‌ی زیادی در شهرداری‌ها و بهزیستی‌های حدود ده استان در کشور صورت گرفته است. ولی متاسفانه هنوز هیچ شهری از شهرهای ایران به عضویت شهرهای محیط دوستدار سالمند درنیامده است. ما کار را از اصفهان شروع کردیم و شهر اصفهان از سال گذشته با عنوان شهر پایلوت محیط دوستدار سالمند انتخاب شد. یک مطالعه‌ی تطبیقی شاخص‌های دوستدار سالمند و فرآیند اجرایی تبدیل شدن به شهر دوستدار سالمند با همکاری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، بهزیستی اصفهان و شهرداری تهران با مدیریت دبیرخانه شهرداری اصفهان به وجود آمده و کتاب این تحقیق که شامل مطالعه تطبیقی، تعریف محیط دوستدار سالمند، شاخص‌های محیط دوستدار سالمند و چگونگی فرآیند پایلوت طرح محیط دوستدار سالمند در پنج منطقه مختلف شهر اصفهان است، آماده شده و در تیرماه آماده چاپ می‌شود. این امر الگویی می‌شود برای این که سایر استان‌های ما هم طبق محتویات این کتاب و فرآیندهای محیط دوستدار سالمند بتوانند این اقدامات را انجام بدهند. البته این مداخلاتی که صورت می‌گیرد به هر حال مداخلات هزینه‌بری است. ما شرایط تحریم را داریم و باید همین شاخص‌های محیط دوستدار سالمند را بومی بکنیم و متناسب با وضعیت اقتصادی و زیرساخت‌های خودمان به سه گروه پایه، متوسط و عالی تبدیل بکنیم و فعلا مداخلات اقدامی خودمان را بر آن گروه پایه و ضروری متمرکز بکنیم تا محیط برای زندگی سالمندان در عرصه های مختلف اعم از حمل و نقل، سمت ها و مشارکت اجتماعی، سلامت، مسائل فرهنگی و اجتماعی و حوزه های فناوری و فضای مجازی در حوزه‌های مختلف به وجود بیاید تا در حقیقت بتوانیم محیط دوستدار سالمند را برای سالمندان فراهم بیاوریم.

در پایان اگر نکته‌ای دارید که لازم می‌دانید گفته شود بفرمایید.

تاکید می‌کنم که ما یک ساختار هرمی و ثابت برای مدیریت متمرکز موضوع سالمندی نداریم. این دبیرخانه برای اولین بار نگاشت نهادی سالمندی که در حقیقت نقشه‌ی راه و نقشه‌ی جامع سالمندی کشور است، را تدوین می‌کند. می‌خواهد با کمک همه‌ی دستگاه‌ها، موارد قانونی، خدمات، موضوعات، چالش‌ها و راهکارهای اساسی حوزه‌ی سالمندی را مورد احصا قرار داده به آمارش دسترسی پیدا کند تا دریابیم که در چه حوزه‌هایی خلاء داریم. این که در حوزه‌ی قانونی است یا در حوزه برنامه‌ای. در حوزه‌ی نهادی و ساختاری است یا در حوزه‌ی بودجه. در حوزه‌ی استانداردها و شاخص‌هاست یا در حوزه‌ی دیگر. تا بتوانیم این حوزه را مدیریت بکنیم. این احتیاج به توجه بیشتر سازمان برنامه و بودجه و برنامه‌های ذیل سند ملی سالمندی دارد تا بشود در فرصت پنجره جمعیتی و تا زمانی که وضعیت سالمندی به بحران تبدیل نشده، ما زیرساخت‌ها را برای این فرصت ده، بیست ساله‌ای که پیش رو داریم فراهم بکنیم تا وقتی که آن بیرون زدگی هرم جمعیتی که الان در سنین میان‌سالی است به سنین سالمندی رسید، کشور بتواند بدون مشکل با نهایت منزلت به جامعه سالمندی خدمت ارائه بدهد.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید