خانه  > slide, حقوق آکادمیک  >  نسلی سرخورده و گریزان از این مملکت / مجید دری

نسلی سرخورده و گریزان از این مملکت / مجید دری

ماهنامه خط صلح – نظریه‌ی یادگیری مشاهده‌ای یا یادگیری از طریق الگو، که برخی روان‌شناسان از جمله باندورا بر آن تاکید کرده‌اند، مبتنی بر این است که افراد چه بخواهند و چه نخواهند تحت تاثیر الگوهای مختلف قرار خواهند گرفت.

پیشرفت تکنولوژی و سرعت روزافزون شاخه‌های آن، آموزه‌‌های متفاوتی را در پی می‌آورد. همین امر شکاف بین‌نسلی عمیقی بین جوانان امروز و دیروز ایجاد و فهم هر یک را از یکدیگر اگر غیرممکن نکرده باشد، بسیار سخت کرده است. جالب است این تفاوت نه‌تنها در دهه‌های مختلف قابل رویت است که حتی در بین کم‌تر از یک دهه نیز (اختلاف سنی ۵-۶ ساله) شاهد این اختلاف هستیم.

در پژوهشی دانشگاهی با عنوان ساختار قدرت و ارزش‌های حاکم بر رفتار ایرانیان (۱) عنوان شده است که نحله‌های مختلف فکری آن‌چه را باعث عقب ماندن ایران نسبت به کشورهای دیگر می‌دانند «توسعه نیافتگی» است. دردی مزمن که همواره باعث شده در ساحت این مرز و بوم نشود واژه‌هایی چون آزادی، عدالت، رفاه و غیره را مفهوم داد و جاری ساخت.

توسعه نیافتگی در اشکال مختلفش اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی در محاقی به نام استبداد غوطه خورده و از آن‌جایی‌که ایدئولوژی حاکم برای بقاء چاره‌ای جز زور و سرکوب و کشتار نمی‌بیند با رنگ و انگ زدن به هر مسئله‌ای جهت فرار از پاسخگویی سیاستی را در پیش می‌گیرد که برون ریزش سیاست زده‌گی می‌شود، سانسور رخ می‌نماید و هر صدای مخالفی سیاسی و وابسته متهم می‌شود. این سانسور، انباشت خواسته و سرکوب، نسلی خودخواه و تحقیر شده تحویل جامعه‌ای می‌دهد که خود حاکم آن است و چون تزلزل را در پایه‌هایش حس می‌کند به تطمیع و تهدید و بسط فضای امنیتی و پیشروی در زندگی خصوصی افراد روی آورده؛ با ایجاد تابوهای فرضی، دروغ و ریا را جایگزین فضائلی می‌کند که قوام هر نسلی‌ است.

این روند، نسلی بی‌هویت می‌پرورد. اصلی که در غیابش خصایصی جایگزین می‌شود که از آن دیگران است و در نتیجه نسل به جا مانده دیگر نه تعلقی به خاک دارد و نه اراده‌ای برای ساختن. گسست از سنت‌ها و روی آوردن به دنیای مدرن بدون پیش‌زمینه‌ی مناسب، مطالعه و هویت ساختاری از سنت رانده‌ست و از مدرنیته مانده. اشکال سهل‌الوصول مدرن را که اتفاقاً ریشه ندارد را برداشته، با سنتی که سالیان سال در ذهن انباشت شده، خود و جامعه‌اش را درهم می‌آمیزد و ملغمه‌ای آفریده می‌شود که حال نه خود می‌تواند بدان اتکا کند و نه آینده‌اش. لاجرم سرخورده و مایوس یا نظاره‌گری صرف می‌شود و یا مترصد فرصت که انتقام سالیان بر باد رفته‌اش را از عاملینش بازستاند. مسئولیت اجتماعی امری انتزاعی تلقی شده و افتراق نسلی پدید آمده، باعث می‌شود حتی صحبت‌های مرسوم بین یکدیگر هم سخت و نامفهوم باشد.

با تمام این اوصاف آنان در بین خود از قدرتی بهره‌مندند که به کمک شبکه‌های مجازی و شناخت خوبی که از آن دارند می‌توانند به اهداف خود برسند. اگر اراده کنند در توئیتر در کم‌ترین زمان «ترند» می‌شوند. بدون این‌که حتی یک بار یکدیگر را دیده باشند، «قرارهای فان» دسته‌جمعی می‌گذارند (به عنوان نمونه قرار دیدار در مجتمع کوروش) و بدون هیچ ترس و واهمه‌ای در مقابل نیروی انتظامی می‌ایستند. نسل باهوش و طغیان‌گر. نسلی که تمام تلاش خود را می‌نماید تا از این «خراب شده» بگریزد و زندگی «نرمال» را تجربه کند. بهرام صلواتی، مدیر گروه مهاجرت پژوهشکده سیاستگذاری علم و فناوری دانشگاه شریف در سال ۹۸ در گفتگو با رسانه‌ها مدعی شد که: “بر خلاف ادعاهای اعلام شده که ایرانیان سومین مردمان در جهان هستند که به دنبال مهاجرت هستند، بر اساس گزارش گالوپ، ایرانیان از نظر افراد متمایل به مهاجرت نسبت به جمعیت، جزو ۲۰ کشور اول قرار ندارند”. با این حال، او هیچ اشاره‌ای نمی‌کند به این‌که ایران در وضعیت بحران مثل جنگ واقع نشده و صد البته سخت‌گیری‌های خروج و البته پذیرش از سایر کشورها هم تاثیر زیادی بر این تصمیم دارد. در سال‌های اخیر با موقیت‌هایی که ترکیه اعلام کرده، شاهد خروج سرمایه و خروج به این کشور هستیم. صلواتی در ادامه می‌گوید: “در زمینه‌ی میزان مهاجرت دانش آموزان المپیادی اعلام شده است که ۹۰ نفر از ۱۲۵ دانش‌آموزی که در سه سال گذشته در المپیادهای جهانی رتبه کسب کرده‌اند، هم‌اکنون در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل می‌کنند؛ ولی طبق بررسی‌های صورت گرفته هیچ منبع آماری و شواهدی برای ادعای مطرح شده در این زمینه نیافتیم”(۲). در جای دیگری طبق آمار اعلام شده در سال ۲۰۱۶ نرخ رشد مهاجرت پس از انقلاب شکسته شده است.

اما اگر از این آمارها هم بگذریم، تمایل افراد به مهاجرت در سطح جامعه واقعیتی غیرقابل انکار است. حتی اگر این امر امکان‌پذیر نباشد، ناامیدی از تغییر شرایط، اوضاع اقتصادی که هر روزسخت‌تر می‌شود، تورم، رانت، فضای بسته‌ی اجتماعی و موارد بی‌شمار دیگر باعث شده است آنان که امکان خروج را داشته و شرایط را مهیا می‌بینند، حتی اگر خود هم تمایلی نداشته باشند، با فشار دیگران دست به این کار می‌زنند. بسیاری در ابتدا به قصد بازگشت به بهانه‌ی تحصیل و کار خارج می‌شوند؛ اما زمانی‌که طعم زندگی متفاوت را می‌چشند و حسرت بر جا مانده‌ها را می‌بینند از بازگشت منصرف شده و به هر طریق سعی بر ماندن می‌کنند. در بین جوانان این فضای دو گانه به رقابتی بی‌بدیل تبدیل شده و برای ارضای این حس هم که شده به دنبال راهی برای خروج می‌شوند.

توجه به این نکته ضروری‌ست که پیش از انقلاب افراد حتی اگر برای تحصیل هم به خارج از ایران می‌رفتند، تمام تلاش خود برای بازگشت به «مام وطن» می‌کردند تا کم‌ترین سهمی در رشد و اعتلای آن داشته باشند. خیر جمعی بر خیر فردی و خانوادگی الویتی بود که دست کم اخلاقی تلقی می‌شد [روحیه‌ی سازنده].

این نوشتار به معنای تایید نسل پیشین و تخریب نسل کنونی نیست. بیش‌تر کلامی خلاصه جهت شناخت یک نسل سرخورده است؛ برای ارائه‌ی راهکار؛ برای پر کردن فاصله‌ها و درک گفتمان بین نسلی.

پانوشت‌ها:

۱. قنبری برزیان، علی، نظری مقدم، جواد، و بهستانی مجید، ساختار قدرت و ارزش‌های حاکم بر رفتار ایرانیان با استفاده از تحلیل محتوای فتوت‌نامه‌های اصناف، فصلنامه پژوهش‌های راهبردی سیاست، سال سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۴۰)

۲. قرار نداشتن ایران در لیست کشورهای پیشرو از نظر جمعیت متمایل به مهاجرت، ایسنا، ۲۵ شهریور ۹۸

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید