خانه  > slide, سایر گروهها  >  تاملی بر قضیه جسد مومیایی رضاشاه پهلوی/ محمد محبی

تاملی بر قضیه جسد مومیایی رضاشاه پهلوی/ محمد محبی

ماهنامه خط صلحدفن یا به خاک سپردن اجساد انسان های مرده، یک سنت قدیمی بشری محسوب می شود. برخی پژوهش های دیرینه شناسانه، قدمت این کار را نزدیک به سی هزار سال پیش می دانند. حتی قبایلی از انسان های نئاندرتال هم مردگان خود را در خاک دفن می کردند. اما انتقام از جسد انسان مرده و بی احترامی به آن سنت نبوده است. در تاریخ بشر، مرگ یک انسان به معنای مرگ همه حساب و کتاب های دنیوی او بود، و احترام به مرده و قبر آن از اول تاریخ، امری بدیهی محسوب می شد. اما با پیدایش مذاهب و فرق گوناگون و افراط در عقاید و هم چنین رقابت های سیاسی آلوده به ایدئولوژی، نشانه هایی از بی حرمتی به جسد و قبر مردگان مشاهده شد. حکومت ها و فرقه ها، بعد از کشتن رقبا و دشمنانشان، اجساد را هم آماج کینه توزی های خود قرار می دادند.

محمد محبی

در ایران چند قرن اخیر شاید شدیدترین مرده ستیزی و قبرستیزی با ظهور صفویه شدت گرفت. شاه اسماعیل صفوی، بعد از فتح هرات، قبر عبدالرحمان جامی، شاعر بزرگ ایرانی را تخریب، و باقیمانده جسد او را به آتش کشید. هم چنین بعد از فتح بغداد، قبر شیخ عبدالقادر گیلانی، از بزرگان عرفان و تصوف را تخریب و به آن بی حرمتی کرد. علاوه بر تخریب قبر ابوحنیفه (یکی از ائمه اربعه اهل سنت)، به سربازان خود دستور داد که روی این قبر ادرار کنند. در طول عصر صفویه، این سبک از مرده ستیزی و قبرستیزی و تحقیر میت و بقایای جسد داخل قبر مرسوم بود، و معمولاً قبر کسانی مورد اهانت و تحقیر قرار می گرفت که تضاد ایدئولوژیک با حکومت و مذهب رسمی آن داشتند.

در اواسط عصر صفویه، در حجاز جریان شیخ محمد بن عبدالوهاب (فقیه حنبلی پیرو ابن تیمیه)، حرکتی فکری و عملیاتی علیه آرامگاه ها و بارگاه های مذهبی راه انداختند. البته این حرکت با مرده ستیزی و تحقیر قبوری که توسط شاه اسماعیل و کلاً عصر صفوی انجام شد، تفاوت اساسی دارد، چون این جریان قصد تحقیر و اهانت به خود مردگان را نداشته و ندارند، بلکه با ساختن بنا هم چون بارگاه و ضریح بر روی قبرها مخالف بود و هنوز هم هست. حتی در زمان تخریب بارگاه امامان بقیع (چهار امام شیعه که در بقیع مدفون هستند، امام حسن مجتبی، امام زین‌العابدین، امام محمد باقر، امام جعفر صادق)، همزمان بارگاه عثمان بن عفان، خلیفه سوم هم تخریب شد. این طیف فکری معتقدند که ساختن هر بنایی بر روی قبر، یک بدعت در دین اسلام است. وگرنه این طیف فکری هم برای عثمان احترام قائل هستند و هم برای ائمه، که آن ها را علمای اهل بیت پیامبر می دانند. اما معتقدند که قبر فی نفسه هیچ ارزشی ندارد و قبر هیچ انسانی بر انسان دیگر برتری و فضیلت ندارد و اجساد تمام انسان ها باید در قبرهای ساده و هم شکل دفن شوند.

قبرستیزی و مرده ستیزی ایدئولوژیک بعدها هم در ایران رواج داشت. زمانی که آغا محمدخان قاجار، بر لطفعلی خان زند غلبه یافت، جسد کریم خان زند را از شیراز به تهران منتقل کرد و در پله کاخ خود قرار داد تا هر روز، از روی آن رد شود، البته این عمل ریشه در کینه شخصی آغا محمدخان از کریم خان زند و روحیه اقتدارگرایانه او هم داشت، تا این که سلسله قاجاریه هم ساقط شد و رضاشاه پهلوی بعد از تاجگذاری، دستور داد که جسد کریم خان زند با احترام به جای قبلی اش برگردانده شود.

با این که رضاشاه و پسرش محمدرضاشاه پهلوی، سنت قبرستیزی و مرده ستیزی سیاسی و ایدئولوژیک را متوقف کردند و نه تنها به قبور پادشاهان سلسله قبلی اهانت نکردند، بلکه سنت کشتار وابستگان حکومت قبلی در ایران را هم متوقف کردند و حتی از نخبگان سیاسی حکومت سابق، استفاده نمودند، اما در عین حال، در زمان حکومت آن ها هم حرکت های زیادی در تخریب قبور انجام شد؛ مانند تخریب قبور بهاییان در نقاط مختلف ایران.

 بعد از انقلاب بهمن ۵۷، به دلیل ماهیت ایدئولوژیک نظام برآمده از آن، قبرستیزی شدت گرفت. مهم ترین آن، حمله انقلابیون به سرکردگی صادق خلخالی و تخریب مقبره رضاشاه پهلوی بود. جسد رضاشاه پهلوی، بعد از فوت در جزیره موریس، مومیایی شد و به قاهره منتقل گردید و در مسجد الرفاعی قاهره به امانت گذاشته شد. چند سال بعد آن جسد به تهران منتقل و بعد از انجام مراسم و آداب شرعی در شهرری به خاک سپرده شد. ظاهراً در تهاجم صادق خلخالی، بعد از تخریب بنای مقبره، قصد پیدا کردن بقایای جسد رضاشاه را هم داشتند تا آن را معدوم نمایند. اما جسد رضاشاه را نیافتند، ظاهراً جسد رضاشاه در یک نقطه ای غیر از مقبره‌اش در صحن عبدالعظیم حسنی در شهرری دفن شده بود.

در اردی بهشت ماه سال ۱۳۹۷، و در جریان عملیات عمرانی توسعه شبستان حرم امامزاده عبدالعظیم حسنی، در محدوده باغ طوطی، یک جسد مومیایی پیدا شد که با توجه به شواهد و قرائن، احتمال انتساب این جسد به رضاشاه به شدت مطرح گردید. پیدا شدن این جسد علاوه بر بحث های مربوط به میراث سیاسی رضاشاه و حکومت پهلوی و بحث های جامعه‌شناختی در رابطه با سرمایه نمادین جسد رضاشاه، بحث لزوم حفظ حرمت جسد مردگان هم مطرح گردید.

در فقه شیعه حرمت قبرها و اجساد مردگان، مورد اتفاق علمای شیعه است، و در این قاعده، هیچ تفاوتی بین اجساد وجود ندارد؛ اعم از جسد یک فرد مومن و یا غیر مومن، آسیب زدن و بی احترامی به قبر و جسد میت، در حکم بی احترامی به یک فرد زنده بیگناه است. در روایات کتب حدیثی شیعه و سنی احادیث زیادی آمده است، مبنی بر این که تخریب و نبش و اهانت به جسد و قبر انسان مشرک و کافر و گناهکار و بی دین هم بدون دلیل جایز نیست، چه رسد به قبر و جسد یک انسان مسلمان. تنها جایی که برای نبش قبر، آن هم با نهایت احترام جواز داده شده است، مسائل مربوط به عمران و آبادانی است. مثلاً وقتی در زمین یک قبرستان قرار است بنایی ساخته شود، می توان اجساد داخل قبور را با احترام از آن خارج کرد و در مکانی دیگر دفن کرد و یا این که بازماندگان یک فرد متوفی تصمیم بگیرند به دلایل شخصی و خانوادگی، محل دفن را تغییر دهند. غیر از این مورد، نبش قبر جایز نیست، چه رسد به تخریب و بی احترامی به قبر و جسد. برای کیفیت نبش قبر در موارد مجاز یادشده هم آداب بسیار محترمانه و سختگیرانه ذکر شده است تا حرمت جسد حفظ شود و پایمال نشود.

در سنن ترمذی (از کتب سته اهل سنت) حدیثی است که در آن رسول خدا در واکنش به تلاش انتقام جویانه برخی از مسلمانان برای نبش قبر برخی مشرکان که خویشاوندان آن ها را کشته و اموالشان را غارت کرده بودند، گفت: «وای بر شما! آیا شما خود را در جایگاه خداوند قرار داده‌اید؟ وقتی انسانی مرد، رسیدگی به اعمال آن در حیطه اختیار خدا است و هیچ انسانی را نشاید که حتی به نام او اهانت کند، چه رسد به استخوان های باقیمانده جسد او».

طبق بدیهی ترین اصول اخلاقی و عقلانی همبی‌حرمتی و به جسد و قبر، امری مذموم و زشت است. مجازات متعلق به انسان زنده عاقل و بالغ و مختار است، قبر و جسد انسان مرده را با هیچ منطقی نمی توان مجازات کرد.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید