خانه  > slide, سایر گروهها  >  نگاه به حرمت پیکر مردگان غیر مسلمان، میان دو دیدگاه/ مجتبی لطفی

نگاه به حرمت پیکر مردگان غیر مسلمان، میان دو دیدگاه/ مجتبی لطفی

ماهنامه خط صلحدر اندیشه اسلامی، دو دیدگاه نسبت به انسان وجود دارد: نگاه سنتی و نگاه حقوق بشری. میت یا از آن انسان مسلمان است یا غیر مسلمان.

میت مسلمان

مجتبی لطفی

در نگاه دینی، همان گونه که انسان مسلمان و در نگاه خاص تر انسان مومن(شیعه) دارای احترام است و عقیده انسان حی موجب احترام به وی می شود، هنگامی که از دنیا رفت نیز چنین دیدگاهی درباره پیکر وی وجود دارد و کافر از هیچ احترامی برخوردار نیست. بر اساس چنین دیدگاه و برداشتی از آموزه های شریعت، مسلمانی که از دنیا می رود، واجبات، مستحبات و مکروهاتی درباره برخورد با جنازه وی در کتب فقهی درج می شود. واجب از جمله غسل، کفن، نماز و دفن اوست که هر یک فروعاتی را ذیل خویش در بر دارد. علاوه بر این، مستحباتی نیز وارد شده است مانند تشییع جنازه، نماز شب اول قبر، چگونگی قبر، زیارت قبور، خیرات برای اموات، دعا برای میت، انفاق و صدقه برای میت، تلاوت قرآن برای میت و غیره.

علاوه بر این، محرماتی نیز در شریعت درباره میت مطرح است که تحت عنوان هتک حرمت پیکر مسلمان مطرح می شود. چنین هتک حرمتی یا در دایره هتک حرمت مادی و یا معنوی مطرح است.

بر اساس قاعده احترام به اموات در حقوق اسلام -که قاعده ای مسلم و شناخته شده است-، قاعده «حرمه المیت کحرمه الحی» از روایت  منقول از پیامبر به دست آمده و همان گونه که انسان حی مسلمان محترم است، میت وی نیز دارای حیثیت حقوقی است. بر این اساس همان گونه که جنایت علیه زندگان مجازات دارد، پس از خروج روح از پیکر وی هتک حرمت وی نیز مجازات در پی دارد. این جرایم به دو بخش تقسیم می شود:

الف) جرایم علیه حیثیت مادی مردگان مانند سرقت (کفن، جسد، اجزای مرده و غیره)، مثله کردن، زنا با لواط مردگان، نبش قبر. که هر یک از جرایم چه این که از سنخ جرایمی باشد که شاکی خصوصی از بازماندگان میت داشته یا جزو حقوق الهی باشد در قوانین الهی و موضوعه بشری مجازات های خاص به خود را داراست.

ب) جرایم علیه حیثیت معنوی مردگان مانند اتهامات جنسی یا توهین و افترا یا نشر اکاذیب علیه شخص مرده که به موجب آن حیثیت معنوی وی و یا بازماندگان او خدشه دار گردد. در این موارد نیز وارثان میت می توانند ادعای حیثت کرده و علاوه بر جبران، مجازات هم در نظر گرفته شده است.

نکته مهم در بحث حفظ حرمت پیکر اموات، بحث تشریح است که در وهله اول حرام شمرده شده است. اما در این باره، استثانائاتی وجود دارد؛ از جمله برای کشف حقیقت در جایی که احتمال جنایت و قتل در بین باشد یا در جایی که حفظ نفس انسان زنده ای بر پیوند اعضای مرده متوقف باشد که با وصیت خود او یا اجازه وارثان بی اشکال است. اما در همان جا اگر کالبد شکافی برای آموزش دانشجویان پزشکی باشد، نمی توان میت مسلمان را تشریح نمود و باید از جنازه غیر مسلمان استفاده کرد.

میت غیر غیر مسلمان

در فقه نوعاً هیچ یک از کفار، احترامی که بر پیکر مسلمان دارد، ندارند و در قریب به اتفاق فتاوا گفته شده غسل، کفن و دفن میت کافر جایز نیست. در این باره چند نکته وجود دارد:

الف) معنای کفر و اطلاق آن بر هر غیر مسلمانی دارای خدشه جدی است. کافر با توجه به آیات قرآنی شامل کسانی می شود که از روی لجاجت، پس از فهم و اعتقاد به حقانیت اسلام، منکر آن می شوند.

ب) درباره اهل ذمه یعنی غیر مسلمانانی که در محدوده حکومت اسلامی زندگی می کنند، اگر به قواعد و قراداد ذمه ملتزم باشند؛ به ویژه اگر درباره حفظ حرمت اجساد آنان قراردادی بسته شود، هتک حرمت جایز نیست و اگر در فتاوا گفته شده اجرای مراسمات واجب مسلمانان درباره آنان جایز نیست، مقید به مراسمات مسلمین است و معنای آن جواز هتک حرمت نیست. بنابراین بر اساس لزوم وفای به عهد و عقد میان آنان و مسلمانان، می باید مقدمات انجام مراسمات آنان مطابق با عقیده خویش از ناحیه حکومت اسلامی فراهم گردد. به بیان دیگر چنان که غیر مسلمانی که در ذمه و در چهارچوب مقتضیات پیمان ذمه در امنیت، حفظ دماء، اموال، استفاده از مزایای زندگی در بلاد اسلامی و غیره، از حقوقی مثل دیگر شهروندان مسلمانان برخوردار است، پس از مرگ نیز در ضمن پیمان ذمه هرچند به صورت قرارداد و عهد شرط شده باشد،لازم الاجراست. مگر این که در شریعت خود آنان چنین دلیلی بر احترام اجسادشان وجود نداشته باشد؛ مانند این که تشریح جسد میان ایشان مرسوم بوده و آن را هتک حرمت اموات خود نمی دانند. یا مانند برخی ادیان غیر آسمانی که مردگان خویش را می سوزانند.

ج) همان گونه که در صدر نوشتار آمد این بحث مبتنی بر دیدگاه سنتی از یک سو و حقوق انسان و کرامت ذاتی انسان فارق از هر ایده و عقیده از سوی دیگر، قابل بحث و برداشت است. بر این اساس اگر قائل به کرامت ذاتی انسان شدیم با استفاده از عام قرآنی: «لقد کرمنا بنی آدم» همان گونه که انسان بما هو انسان(بنی آدم) در زمان حیاتش کرامت ذاتی دارد(۱)، هنگام وفات نیز حیثیت جسمی و معنوی وی دارای کرامت است و هتک حرمت جسد وی جایز نیست؛ بلکه حفظ کرامت آن لازم است. مرحوم آیت الله منتظری که قائل به کرامت ذاتی انسان است در کتاب رساله حقوق خود روایتی از جابر بن عبد الله نقل می کند که روزی جنازه یک یهودی از کنار ما عبور داده شد و پیامبر به احترام آن قیام کرد و فرمود هرگاه جنازه ای را مشاهده کردید قیام کنید. بر اساس روایت دیگری چنین صحنه ای واقع شد و پیامبر قیام کرد. در مقابل، اصحاب ایشان اعتراض کردند که جنازه از غیر مسلمان بود! پیامبر گفت: آیا او یک انسان نیست!؟(۲) در قرآن تصریح شده که روح خدا در انسان دمیده شده و او شایسته تکریم و حتی تعظیم فرشتگان و سجده فرشتگان است، خداوند به واسطه خلق انسان به خود تبریک گفته است و غیره. بنابراین که خدا احسن الخالقین باشد، احسن المخلوقین شایسته انسان است و تبریک خداوند جز با کرامت ذاتی انسان سازگار نخواهد بود. (۳)

گرچه ایشان نیز در رساله عملیه خود از عدم جواز کفن و دن کافر سخن به میان آورده اما با قید “مطابق آداب اسلامی”؛ می توان از این قید استفاده کرد که عدم جواز مربوط به آداب اسلامی است که قاعدتاً خود غیر مسلمانان نیز آن را بر نمی تابند.

د) علاوه بر جهان شمولی بحث کرامت انسانی که از آیه: «لقد کرمنا بنی آدم» استفاده می شود، در برخی از آموزه های دینی به گونه ای عام به رعایت احسان و نیکوکاری سفارش شده است. چنان چه نسبت به پدر و مادر در آیه ۱۵ سوره احقاف آمده: «و َوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا؛ و انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم». این بیان با ادبیاتی فراگیر و عام مطرح شده و شامل والدین غیرمسلمان نیز می شود. در این آیه از انسان، والدین و رفتار نیکو نام برده شده که ادبیاتی مشترک و انسانی، فارق از هر ایده و عقیده است و منشأ چنین وصیتی خداوند همه انسان هاست. اگر قبول کنیم که هر انسان مرده به همان موازاتی که زنده اش کرامت داشت و احسان به وی لازم و مورد سفارش است از یک سو، و از سوی دیگر خداوند به انسان ها سفارش کرده که به پدر مادر خویش احسان کنند از سوی دیگر، به این نتیجه می رسیم که پدر مادری که غیر مسلمان هستند میت آنان به مانند زنده آنان حرمت و کرامت دارد و هتک حرمت آن جایز نیست.

ه) علاوه بر مطالب پیش گفته (که به لحاظ اجتهادی بحث مفصلی طلب می کند) مرحوم آیت الله سید محمدجواد موسوی غروی(متولد۱۲۸۲) می نویسد: «دلیلی بر عدم کفن و عدم جواز دفن کافر و اولاد او وجود ندارد و پیامبر که رحمه للعالمین بوده، حتی در نبرد با مشرکان دستور می داد اجساد کشته های آنان دفن شود. اگر در جایی غیرمسلمان ها خود اقدام به کفن و دفن نمایند این وظیفه از مسلمان ها ساقط است. ولی اگر شخص غیرمسلمان و کافر در جامعه اسلامی از دنیا برود کفن و دفن او بر مسلمین واجب کفایی است».(۴)

در نتیجه، در نگاه حقوق بشری و کرامت ذاتی به انسان، فارق از هر عقیده و ایده، به موازات لزوم حفظ کرامت زندگان، پیکر مردگان اعم از مسلمان یا غیرمسلمان حرمت داشته و جزو حقوق مسلم اوست و هتک آن علاوه بر حکم اخلاقی، بر اساس حکم فقهی نیز جایز نیست.

پانوشت ها:

۱ – برای اطلات بیش تر ر.ک به حسینعلی، منتظری، رساله حقوق، تهران: نشر سرایی، ۱۳۹۴، ص. ۳۳-۳۴

۲ – همان، صص. ۳۳-۳۴

۳ – همان، صص. ۳۲- ۳۳

۴ – غروی، علی اصغر، شرح رساله، حواشی مرحوم آیت الله سید محمدجواد موسوی غروی بر رساله آیت الله بروجردی، چاپ دوم، نشر نگارش، ۱۳۸۲، ص. ۱۲۹

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید