ماهنامه خط صلح – سالها پیش شاید کودکانی را در پیشهی واکسی دیده بودیم ولی در حال حاضر مجبور به انجام هر کاری میشوند، حتی کارهایی که خطر بسیاری برایشان دارد. اگر بخواهیم مطلب سریعالتاثری بنویسیم واژهها توان یاری در وصف این درد فراگیر جهانی که از قضا کودکان هم هیچ وفاقی در به وجود آمدن آن ندارند، نخواهند داشت. این عارضه البته منحصر به کشور ما نیست. از کوچههای غبارآلود افعانستان تا خیابانهای پر زرق و برق نیویورک این پدیدهی شوم وجود دارد و به نام «کودک کار» شناخته شده است؛ از معمولترین آسیبهای اجتماعی که تقریباً نتایج یکسان و مشابهی دارد.
۱۲ ژوئن مصادف با ۲۲ خرداد، روز جهانی مبارزه با کار کودکان است. در بیان پیشینهی مختصر این روز اینگونه میتوان اذعان کرد که نامگذاری ۱۲ ژوئن به عنوان روز مقابله با کار کودکان واکنشی بود از طرف سازمان جهانی کار (ILO) جهت محو آن که برای اولین بار در سال ۲۰۰۲ میلادی مطرح شد. از آن زمان، این روز توجه را بر شیوع کار کودکان در سراسر جهان و اقدامات و تلاشهای ضروری برای حذف آن متمرکز کرده است. سازمان جهانی کار هر ساله شعاری مخصوص برای این روز معین میکند. برای مثال شعار اختصاصی این روز در سال ۲۰۲۰ «محافظت از کودکان کار در برابر بحران کرونا» و در سال ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ به ترتیب «حذف کار کودکان» و «افزایش سرمایهگذاری در سیستمها و طرحهای حمایت اجتماعی برای ایجاد حمایت اجتماعی و محافظت از کودکان» بوده است.
سازمان جهانی کار، از مهمترین سازمانهایی است که در ارتباط با حقوق کار تشکیل شده. این سازمان و ارکان آن، بعد از پایان یافتن جنگ جهانی اول، در سال ۱۹۱۹ میلادی بر این باور تأسیس شد که صلح پایدار تنها در صورتی امکانپذیر است که مبتنی بر عدالت اجتماعی باشد. همچنین سازمان جهانی کار با تلاش برای بهبود شرایط ناعادلانهی کار – که شامل محافظت ار کودکان و جوانان در برابر استثمار اقتصادی است-، به تأمین صلح دائمی برای جهان کمک میکند.
هدف این روز گسترش آگاهی و اقدام فوری در مورد عمل غیرقانونی کار کودکان است که هنوز هم رواج دارد. این روز برای افزایش دانش در مورد نگرانیهای منفی ذهنی و جسمی که کودکانی که به کار کودکان رانده میشوند در سراسر جهان متحمل می شوند، برگزار میشود. این روز همچنین فرصتی برای افراد است تا ابزارهای مؤثری برای مقابله با عللی که به کار کودکان کمک میکند، ایجاد کنند.
معضل کودکان کار، یک پدیدهی جهانی هشداردهنده است. کمترین کلان شهر و کشوری در جهان وجود دارد که کودک خیابانی نداشته باشد. این مشکل، هم معضل کشورهای پیشرفته است و هم کشورهای در حال رشد. اما امروزه در کشورهای فقیر آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا شیوع بیشتری دارد.
فقر و مشکلات مالی در نتیجهی عواملی نظیر ناعدالتی، بیماری و فوت والدین، محبوس بودن والدین، کودکآزاری و مسامحهکاری یا ترک کردن خانواده عوامل رایجی برای زندگی کودک در خیابان هستند. در واقع کودک یا برای بقای خود مجبور میشود که کار کند و یا خانوادههای کم درآمد برای تأمین معاش خود کودکانشان را برای کسب درآمد به خیابانها میفرستند.
در ریشهیابی و آسیبشناسی کودکان کار باید به عدم والدینپروری نیز توجه داشته باشیم که یکی از معضلات نظام آموزشی کشور ما هم به شمار میرود. نظام آموزشی که به جای پرورش ذهن و آموزشمحور بودن و تعلیم نحوهی رفتار صحیح با کودکان، اذهان را مهندسی و ذهنهای دلخواه پرورش میدهد و افراد را بیمحابا به فرزندآوری تشویق میکند، خواسته یا ناخواسته در افزایش آمار کودکان کار تأثیر خواهد گذاشت.
از سوی دیگر، باید ببینیم چه آسیبها و آزارهایی کودکان کار را تهدید میکنند. از جملهی این موارد میتوان به در معرض تعرض و آزار جنسی و سایر خشونتها قرار گرفتن، آلوده شدن به انواع ویروسها و اعتیاد، افسردگی، خودزنی، خودکشی، بازماندن از تحصیل، سوءتغذیه، و محرومیت از دوران شیرین کودکی اشاره کرد. طبق گزارشها ۱۵.۴درصد از کودکان کار از مأموران کتک میخورند یا توهین میشوند و ۲۱درصدشان هم از مردم توهین میشوند. همچنین ۱.۶درصد مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند، ۲۰.۷درصد گرسنگی را تجربه کردهاند و ۱۳.۸درصد هم تجربهی تصادف با خودرو را دارند. (۱)
البته در این زمینه آمارهای ضد و نقیضی وجود دارد و دسترسی به آمار دقیق امکانپذیر نیست. باید توجه داشت که آمارگیری از روشهای مرسوم و مورد نیاز برای پیشرفت و سیاستگذاریهای آینده محسوب میشود. با اینکه امروزه این مسئله امری پذیرفتهشده در جهان است، اما متأسفانه در کشور ما بهای چندانی به آمارگیری دقیق در خصوص معضلات اجتماعی داده نمیشود و آمار ساختگی و مورد نظر حاکمیت مورد توجه است. همین مسئله باعث ایجاد گرههای کوری میشود که هیچگاه باز نمیشوند. به عنوان مثال تخمین زده میشود که ۱ تا ۴ میلیون کودک خیابانی در روسیه وجود دارد و همچنین هر ساله ۵۰هزار کودک در این کشور از خانههای خود فرار میکنند. همچنین گزارش شده که در مسکو ۵هزار کودک و نوجوان از خانه طرد میشوند و به خیابانها روی میآورند. در ایالت متحده نیز، دولت مرکزی گزارش داده است که حدود ۵۰۰هزار کودک زیر ۱۸ سال از خانه فرار کرده یا توسط والدین از خانه طرد شدهاند. (۲) در ایران، افراد مختلف بنا به سلیقه و نظر خود تعداد کودکان کار را بعضاً از ۱۴هزار تا نیم میلیون و حتی چند میلیون نفر برآورد کردهاند که اختلاف فاحشی بین اعداد به چشم میخورد و همگون نیستند. (۳)
در قوانین مربوط به حقوق کودکان بهرهکشی و سوءاستفاده از کودکان به طور جدی منع شده است. از جمله از این قوانین میتوان به «پیماننامهی حقوق کودک»، «کنوانسیون ۱۳۸: حداقل سن کار کودکان» و «کنوانسیون ۱۸۲: منع و اقدام فوری برای از بین بردن بدترین اشکال کار کودکان» اشاره کرد. در بند اول مادهی ۳۲ پیماننامهی حقوق کودک اشاره شده که «کشورهای عضو حق کودک را برای برخورداری از حمایت در برابر بهرهکشی اقتصادی و انجام هرگونه کاری که ممکن است زیانبار باشد یا خللی در تحصیل کودک وارد آورد، و یا به سلامتی کودک یا رشد جسمانی، ذهنی، اخلاقی یا اجتماعی او آسیب رساند، به رسمیت میشناسند». در مادهی ۳ کنوانسیون ۱۸۲ مقصود از «بدترین اشکال کار کودک» آورده شده که عبارت است از: ۱. هر نوع شکل بردگی یا اعمالی نظیر بردگی چون فروش و قاچاق کودکان، کار اجباری، به کارگیری اجباری آنها در جنگ و سرکوبهای داخلی؛ ۲. استفاده از کودک برای فحشاء، سوء استفاده جنسی و تولید اعمال پورنوگرافی؛ ۳. استفاده کودک برای فعالیتهای غیرقانونی خصوصاً قاچاق و حمل موادمخدر؛ و ۴. کاری که به دلیل ماهیت آن برای سلامت، ایمنی و اخلاقیات کودک ضرر داشته باشد.
جمهوری اسلامی در تاریخ چهاردهم مهرماه سال ۱۳۷۰ پیماننامهی حقوق کودک را امضا کرد و در سال ۱۳۷۳ مفاد این پیماننامه به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. همچنین جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۰ به کنوانسیون ۱۸۲ پیوسته است.
در قوانین ایران طبق مادهی ۷۹ قانون کار «به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام (پسر و دختر) ممنوع است. کارفرمایانی که افراد کمتر از ۱۵ سال را به کار بگمارند، مستوجب مجازات خواهند بود. ضمناً باید کودکان را به کاری گماشت که برای وی زیانآور نباشد».
البته طبق مادهی ۱۸۸ قانون کار، کارگران کارگاههای خانوادگی که انجام کار آنها منحصراً توسط صاحب کار، همسر و خویشاوندان نسبی درجهی یک انجام میشود، مشمول مقررات قانون کار نیست.
از سوی دیگر، مادهی ۸۰ قانون کار، کارگری را که بین ۱۵ تا ۱۸ سال سن دارد، «کارگر نوجوان» مینامد و تأکید دارد که چنین کارگری در بدو استخدام باید از سوی سازمان تأمین اجتماعی مورد آزمایشهای پزشکی قرار گیرد. مادهی ۸۲ قانون کار، ساعات کار روزانهی کارگر نوجوان را نیم ساعت کمتر از ساعت کار معمولی کارگران تعیین میکند و ترتیب استفاده از این امتیاز را موکول به توافق کارگر و کارفرما میسازد. در مادهی ۸۳ قانون کار نیز، به تأکید آمده است: «ارجاع هر نوع کار اضافی و انجام کار در شب و نیز ارجاع کارهای سخت و زیانآور و خطرناک و حمل بار با دست بیش از حد مجاز و استفاده از وسایل مکانیکی، برای کارگر نوجوان ممنوع است.» و سرانجام مادهی ۸۴ قانون کار یادآور می شود: «در ارتباط با مشاغل و کارهایی که به علت ماهیت آن و یا شرایطی که کار در آن انجام میشود برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیان آور است، حداقل سن کار ۱۸ سال تمام خواهد بود [نه ۱۵ سال]. تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است»
***
حمایت از حقوق کودکان به ویژه کودکان محروم و کودکانی که در معرض آسیبهای ناشی از بحرانها و نابسامانیهای اجتماعی و حوادث طبیعی هستند، وظیفهای انسانی-اجتماعی بوده که بر عهدهی یکایک افراد، سازمانها و نهادهاست. بیتردید بدون توجه کافی به حقوق کودکان و سرمایهگذاری و برنامهریزی در امر آموزش، بهداشت و ارتقای سطح زندگی آنان امیدی برای دستیابی به دنیای بهتر وجود ندارد.
تردیدی نیست که محو نهایی کار کودک، مستلزم اقدام و ایجاد سازوکارهای بنیادین است، به نحوی که بهطور اساسی سایهی اجبار به کار از زندگی کودکان برداشته شود. اما این امر درخوشبینانهترین حالت مستلزم کار و تلاش فراوان و صرف زمان لازم است و این در حالی است که کودکان همین امروز نیازمند حمایت و برخورداری از حقوق کامل انسانی-اجتماعیشان هستند و نمیتوان آنان را تا ایجاد و زیرساختهای لازم در انتظار گذاشت.
تجارب جهانی حاکی از این است که آموزش، موثرترین ابزار در راه مبارزه علیه کار کودک است. از جمله تلاشهای بشردوستانه در زمینهی کودکان کار، تلاشهای سازمانهای مردمی در خصوص آموزش این کودکان است.
به امید دنیایی بهتر، دنیای که در آن هیچ کودکی مجبور به ترک دوران کودکی خود نشود و معنای آرزو کردن را نداند.
بدون نظر
نظر بگذارید